فيلمهاي "كيارستمي" در تلاش براي ترسيم دوراهي هاي رفتاري هستند: كودكي كتابي را با جلد پاره باز مي گرداند و مجموعه اي ازعمل ها وعكس العمل ها در قطار شكل مي گيرند: پسري قرص ناني را خريداري مي كند وسگي آواره وي را تعقيب مي كند، رانندگان مي كوشند كه راهشان را از ميان يك تقاطع مسدود شده باز كنند.
"كيارستمي"فيلم هاي بلندي را توليد كرد كه آشنا ترين اين آثار سه گانه اي است كه قسمت نخست آن درسال 1987 با فيلم "خانه دوست كجاست" شكل گرفت.
اين تريلوژي درطول دهه نود د رجشنواره هاي بين المللي به نمايش درآمد و مورد تحسين قرار گرفت كه اوج آن كسب جايز ه نخل طلا به سال 1997 بود.
نتيجه اين جايزه ارزشمند موجي از بهت و ناباوري در ايران بود.اين كارگردان در فيلم "نماي نزديك " محصول سال 1990 به طرز ثمر بخشي وجوه مستند و تخيل را با يكديگر تلفيق كرد. كاراكترهاي محوري فيلم ، نقشهاي خود را بازي مي كردند و ذات سينما بار ديگر مورد موشكافي عميق قرار گرفت .
"نماي نزديك " گواهي بر اهميت سينما در ايران است و داستان مردي را روايت مي كند كه علاقه اش به" محسن مخملباف" تا آنجا پيش مي رود كه خود را به جاي اين كارگردان معرفي مي كند. "حسين سبزيان "كه يك دستيار نقاش فقير است يك زوج مسن وفرزندانش را متقاعد مي كند كه در فيلم وي بازي كنند.
"كيارستمي" اين رويدادها رااز طريق دنبال كردن" سبزيان" ، گفتگو با وي، تحقيق پيرامون فيلمهايي كه دروراي اين پرونده كلاهبرداري بي غل و غش وجود داشت و حتي ترغيب كردن خانواده اغفال شده براي خلق مجدد تجربياتشان پيش چشم مخاطب، افشا كرد. درپايان مي توان گفت كه" مخملباف "جعلي فيلمي را با حضور اين افراد ساخت! اين اثر با تمركز بر رويدادهاي واقعي كه در توهمات ريشه دارند ، شگفتي نويني را بوجود آورده است.
فيلم "طعم گيلاس" آغازي تاريك دارد. كاراكتري محوري فيلم ، مردي است كه مي خواهد خود كشي كند: اودر اطراف رانندگي كرده ودرتلاش براي يافتن شخصي است كه دراين راه به وي كمك كرده ودر صورت موفق شدن، جنازه اش را دفن كند. فيلم در تمامي راه شخصيت اصلي را دنبال مي كند.
كارگردان ، اين فيلم را از كلمات قصار تيره و تاريك" اي. ام. كيورانز " ( نويسنده رومانيايي- فرانسوي) الهام گرفته كه مي گويد:"اگرتنها به دليل امكانات خودكشي نبود مدتها پيش خودم را كشته بودم" ."كيارستمي" درعين حال مرگ را به گونه اي نمايش مي دهد كه به منزله ستايش زندگي است و اگر به اين سوژه مي پردازد با نگاهي حاكي از بدبيني نيست.
اثر بعدي وي تحت عنوان "باد مارا با خود خواهد برد" به مقوله هاي مرگ و فيلمسازي مي پردازد كه هردو رويدادهاي به تعويق افتاده اي هستند. گروه فيلمسازي يك شبكه تلويزيوني به روستايي كوهستاني و دورافتاده در كردستان مي روند.
پس از اينكه در آنجا سكونت مي گزينند ، دليل بازديدشان از اين مكان مشخص مي شود: آنها در انتظار مرگ يك روستايي كهن سال هستند چرا كه دراين صورت مي توانند از مناسك خاك سپاري وي فيلمي را تهيه كنند.
" باد مارا با خود خواهد برد"، اثري متمايز در روايت سفرهاي كوچك وبي ثمري است كه به صورت پيوسته و مداوم تكرار مي شوند و بدين ترتيب داستان كشف وشهودهايي كه ميان سنت و مدرنيته وجود دارد بازگو مي شود. اين داستانها سرگرم كننده و در عين حال جدي هستند.
سفرهايي كه به مدد اتومبيل صورت مي گيرند همواره نقش مهمي را در فيلمهاي نخستين اين كارگردان بازي كرده اند اما در فيلم " ده"، واپسين اثرش، يك اتومبيل تنها لوكيشن فيلم است و اين بار يك زن جوان پشت فرمان نشسته است.
دو دوربين در داشبورد كارگذاشته شده و توالي سفرها ، مسافران ،گفتگو ها و رويارويي ها را ثبت مي كنند.
بسياري از منتقدان اعتقاد دارند كه اين امر نشانه تغيير تاكيد در فيلمي است كه جايگاه زن در آن در قياس با آثار قبلي وي آشكار تر است.
ايده " فيلم نيمه ساخته شده " به طرز حيرت آوري در آثار جديد اين كارگردان انعكاس دارد كه نمونه آن نمايشي است كه اخيرا در رم كارگرداني كرده است.
او، تعزيه ، نمايش سنتي ايراني ، را با محوريت تاريخي قتل ياران امام حسين (ع)، نواده پيغمبر(ص) ، برروي صحنه برد.
بينندگان اين نمايش را كامل مي كنند. مخاطبان رمي برروي پرده اي كه برفراز سن قرار گرفته، عكس العمل هاي مخاطبان ايراني را كه حاصل اجراي قبلي اين نمايش است مشاهده مي كنند.
بينندگان بخشي ازصحنه هستند و عكس العملشان تا حد زيادي وابسته به آن چيزي است كه مشاهده مي كنند. پاسخهاي آنها موازي با رويدادهايي است كه برروي صحنه شكل مي گيرند.
"كيارستمي" در گفتگويي با "جاناتان رزنبام" به اين ايده اش وجهي ملموس داده و مي گويد:"زمانيكه شما به يك سوپرماركت مي رويد ، هركس قدرت خريد متفاوتي دارد از همين رو تمامي خريداران با يك كالا از سوپرماركت خارج نمي شوند.
همين امردر مورد فيلمها نيز صادق است. زمانيكه شما فيلمي راتماشا مي كنيد بايد تعبير خودتان راداشته باشيد كه براساس شخصيتتان شكل گرفته است. فيلم بايد به شما اجازه دهد كه اين رويداد به وقوع بپيوندد و فضايي رابراي اين تعامل فراهم كند."
نظر شما