به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت دیاری د تراگونا، موراکامی در گفتگویی که با نشریه اسپانیایی انجام داده خود را پلی بین شرق و غرب ندانست و عنوان کرد: در دنیای کنونی همه چیز باهم مخلوط شده است و این خیلی طبیعی است؛ برای همین نیازی به پل نیست. بسیاری از مبادلات فرهنگی وجود دارد چون ما در دوران جهانی شدن زندگی میکنیم.
وی درباره علت استقبال عمومی در سراسر جهان از آثارش توضیح داد: کتابهای من در چین، ژاپن، ایالات متحده و اروپا فروخته میشود. مردم از من دلیلش را میپرسند، اما پاسخی برایش ندارم. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که وقتی یک داستان خوب نوشته میشود، مردم آن را میخوانند.
این کاندیدای نوبل ادبیات افزود: تا پیش از سال 1990 نام من برای اروپاییها و آمریکاییها چندان محبوب نبود، اما بعد از آن سال مردم از کتابهایم استقبال کردند و این عالی است که علتش را نمیدانم. شاید سقوط دیوار برلین نقطه عطفی در این زمینه بود.
موراکامی از علاقهاش به موسیقی و ورزش گفت و عنوان کرد: یک نویسنده باید از نظر فیزیکی قوی باشد؛ مثلا من برای نوشتن کتاب «1Q84» سه سال هر روز صبح از پنج یا شش صبح از خواب بلند میشدم و کار میکردم و این عملی خسته کننده بود.
وی افزود: تا 29 سالگی موقع خواندن کتاب عادت داشتم موسیقی گوش کنم، اما بعد از آن برای نوشتن هم از آن استفاده کردم. نوشتن برای من مثل نواختن پیانو است. چیزی که به آن نیاز دارم، ریتم، هارمونی و بداههنوازی است. قصههای من دارای ملودی هستند و من همانند موسیقی جاز، بداهه مینویسم و در این کار باید آزادی عمل داشته باشم.
نویسنده رمان «جنگل نروژی» از تفاوت نسلها سخن به میان آورد و گفت: در سال 1968 که به کالجی در توکیو میرفتم، جوانان خیلی آرامانگرا بودند، اما گویی آن روزها به پایان رسیده و دیگر مردم علاقهای به آرمانگرایی ندارند و فقط به پول فکر میکنند. من فکر میکنم واقعه نیروگاه هستهای ژاپن هم نتیجه عدم آرمانگرایی باشد.
موراکامی تصریح کرد: در سال 1969 شعار مردم این بود: «صلح و عشق» شاید لازم باشد دوباره به همان دوران صلح و عشق برگردیم. دنیای امروز دنیای سرمایهداری است، ولی ما باید به دنبال احیای انسانیت باشیم. در واقع در پس ذهنم، من هنوز یک آرمانگرا هستم که به عشق اعتقاد دارد.
نظر شما