به گزارش خبرنگار مهر، ساعات آخر خیلی غریب است. همه چشمها اشکبار است و شانه ها لرزان. گویی سالهاست این آدمها را می شناسی در حالیکه هیچ کدام از آنها را قبلا ندیده ای.
اشک است که می ریزد و آغوشهاست که به روی هم باز می شود. وقت خداحافظی رسیده . 400 نفر در فضایی به مساحت 600 متر برای سه روز! چگونه است که اینان این همه به هم اخت شده اند؟ چرا بحثی بینشان پیش نیامد؟ چرا این همه با هم مهربانند؟
جز این نیست که در وجود همه یک چیز است و آن مهر الهی است که بواسطه سه روز پالایش نفس و جسم در وجود همه قلیان کرده است.
با خود می گویی پروردگارم کمک کن دریابم آنچه را که باید بیابم. سه روز تن و نفس را در راه او و در خانه اش حبس کرده ای، نه از کسی قهر کرده ای و نه با کسی مشکلی داری، نه به خانه کسی رفته ای که قهرت را به آنجا برده باشی.
از دنیا بریده ای برای آنکه وقتی برگشتی بدانی با این عروس هزار چهره چه باید بکنی و فقط به خانه خودش پناه آورده ای، پس دستاورد عظیمی باید نصیبت شود چرا که عبادت و خوردن و خوابیدن و نیایش در خانه خدا چیز کمی نیست.
ذهن و قلبت را محبوس نکرده ای که بعد سه روز همانجایی باشی که قبلش بودی. سه روز فرصتی است برای آنکه تمرین کنی و مراقب باشی به آنچه که وارد ذهنت می شود. یاد می گیری که خودت را مدیریت کنی چرا که تو نشات گرفته از ذات حضرت حقی.
بعد سه روز اعتکاف، کم خوری، کم خوابی و عبادت و نیایش ناگهان متوجه می شوی که چرا گفته اند خدا از رگ گردن به تو نزدیک تر است، یعنی قبلش نبود و سه روزه این اتفاق افتاد؟
واقعیت این است که وقتی دروازه های ورودی ذهنت را به روی دنیا و خوب و بدش ببندی خودبخود این اتفاق در تو می افتد که خدا را با همه وجودت لمس کنی.
بارها در زندگی به ائمه و نیکان روزگار متوسل شده ای، بی آنکه متوجه خدا باشی و حتی گاهی آنها را با همه وجود حس می کنی و اثرات نیکشان در زندگی ات حاصل می شود اما فراموش می کنی که اینان نیز بنده حقند، اما اینجا خودِ خودِ خدا را حس می کنی بی هیچ واسطه ای . وه که چه لذت عظیمی است.
روز آخر پس از اعمال ام داوود و سه روز نیایش حال غریبی داری . گویی خدا از همه چیز به تو نزدیکتر است و بی هیچ حجابی تو به خدا نزدیکی چرا که پاکیزه شده ای از دنیا و پلیدیهایش.
حالا توشه مفیدی همراه خود داری که باید حفظش کنی تا حاصل سه روز بریدن از دنیا در زندگیت جلوه کند. از این به بعد کار سخت تر است چرا که باید مراقب دستاوردهای اعتکافت باشی و اجازه ندهی از راه گم شوی!
یاد گذشته سیاه و امید به آینده ای با خدای رحمان و رحیم دلت را صفا می دهد و باعث سرور است فقط کافی است از این پس به جای بستن درهای ورودی از آنها مراقبت کنی تا هر چیزی اجازه ورود به ذهنت را نیابد.
چیزهایی که دیده ای تا پایان عمر می تواند چراغ راهت باشد اگه حتی دیگر یکبار هم به اعتکاف نیایی. آنقدر نکات دیدنی و آموختنی دیده ای که روزها طول می کشد تا ذهنت آنها را طبقه بندی کند.
در این سه روز معنای واقعی یکسان بودن همه در درگاه پروردگار را نیکی می فهمی. اینجا همه در یک صفند و یکی. از کنیایی، ترک آذری، شیرازی، هندی، پاکستانی، افغانستانی، تایلندی، ژاپنی، کویتی، عربستانی، زنگباری، کلمبیایی، عرب ایرانی، شمالی و اصفهانی و..... همه و همه یکی هستند.
تنها فرقی که وجود دارد این است که اغلب تازه مسلمانان و خارجیها به خاطر کمبودهایی که از دین در کشورشان هست بسیار قدردان چنین فضایی هستند و تازه مسلمانان به شدت تشنه تجربه کردن و آموختن و همین است که تو را به فکر می اندازد که چرا همه چیزهایی که دیگران تشنه اش هستند برای تو عادی شده اند؟!
با خود می گویی خدایا من که مسلمان زاده ام به اندازه اینان تو را درک نکردم پس به حق سه روزی که خانه ات راهم دادی لذت درکت را به من بچشان.
خدایا! مرا در خانه ات جای دادی و پناهم بودی همانگونه که همیشه بودی و نفهمیدیم. خدایا وسیله ای به درگاهت ندارم جز عواطف و مهرت و به سویت دستاویزی ندارم جز آنکه معروف است از رحمتت.
پرودگارم! بار امیدم در حریم کرمت فرود آمده و مرکبم به آستانه جود تو زانو زده، پس تو همانگونه که این سه روز در خانه ات جایم دادی در زمره آنانی قرارم ده که در بهشت فرودشان می آری.
خدایا! انبوه گناهان و پلیدیهای دنیا ناچارم کرده که در دامان عفو و دوستی ات چنگ بزنم و خطاها مرا نیازمند کرده که از بخواهم درهای چشم پوشیت را برویم بگشایی!
خودت گفته ای که اگر به رشته محکم تو چنگ زنم رهایم نمی کنی و سزاوار خواری ام نمی داری و باز خودت گفته ای آنکس که به عزت تو پناهنده شود عزتش می بخشی و واگذارش نمی کنی!
پروردگارم وعده کرده بودیم سه روز در خانه تو بست بنشینیم و ناله کنیم و استغاثه که از سر تقصیراتمان بگذری و با توشه ای پر از خانه ات بازگردیم و چنین کردیم.
حال تو به وعده ات وفا کن! گفته ای مرا یاد کنید تا یادتان کنم. فرمودی که برای شرافت و عزت و عظمت بخشی به ما، تو هم ما را یاد می کنی . ما مطابق فرمانت عمل کردیم حال تو به وعده ات وفا کن ای که از یادکنندگانت یادکنی و از مهربانترین.
همه وعده کردیم بر حفظ دستاورد این سه روز با یاد تو بکوشیم تو نیز کمک کن که نگهداری این دستاورد ارزشمند تلاش کنیم و درخلوت و جلوت به یادت باشیم تا نیکوتر زندگی کنیم.
...........................
صدیقه راسخی
نظر شما