پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۳۱ خرداد ۱۳۹۰، ۹:۴۰

اختصاصی مهر/

هزار دستان مشهد؛ برگی دلنشین از قصه هزار و یک شب

هزار دستان مشهد؛ برگی دلنشین از قصه هزار و یک شب

مشهد - خبرگزاری مهر: هزار دستان مشهد برگی دلنشین از قصه هزار و یکشب ایرانی است که در اینجا تب دار لحظه هایی می شوی که این همه زیبایی را یکجا ندیده ای، دستم را بگیر تا در دالان سرشار از خاطره سرزمین مادری تو را مبهوت جلوه های جاودانه کنم.

به گزارش خبرنگار مهر، حوض خانه های سنتی، سفره خانه ها و موزه های خصوصی مقوله های آرامش آفرینی است که ایرانیان هماره به وجود آن افتخار کرده اند، در خراسان رضوی نیز از این دست دل خانه ها بسیار است که لختی برخستگی عابران باران آسایشی ببارد اما تنها یکی از این سنت سراها توانسته خیابانی را به نام خود ساخته و موزه ای از جلوه های کهن و ماندگار شود.

مشهد با بیش از 25 میلیون زایر در سال و سه میلیون مجاور از جمله شهرهای زیارتی - سیاحتی است که مشتاقان بسیاری را برای تشرف آستان قدس رضوی به خود فرا می خواند.

در حاشیه زیارت و توسل، مسافران اهل دل و نظر، سری به اماکن سیاحتی می زنند تا روح و روان را در چشمه سار مهربانی آرام سازند و این جاست که حوض خانه ها با قدمتی دیرینه، برشانه های خسته مسافران می وزند و در لحظه لحظه هایشان نفس می کشند.

در آفتابی ترین ظهر ممکن، میهمان حوض خانه و نخستین موزه مشهد می شوم به دنبال جغرافیایی از آرامش، نشانی ام داده اند: خیابان امام خمینی، بازار جنت.

تابلو را چندی است شهرداری آذین بازار ساخته است حالا پا به ابتدایی ترین پلکانش که می گذارم، محیطی شاعرانه در من فواره می شود خنکایی دلچسب از شبنم و شمیم گل، صورتم را نوازش می کند.

آن همه تاریخ را که می بینم، به دلم برات می شود، مردان سرزمین من بر اسب و با رویای شمشیر بزرگ می شدند و زنان به پندارپشمینه و قالی.

سابقه 400 ساله تاریخی

از چهارصد سال پیش تا کنون در ایران قهوه خانه های سنتی وجود داشته و تابع قوانین خاص خود بوده اند.

اینها را علیرضا وحیدی کارشناس تاریخ می گوید و می افزاید: نقالی، شاهنامه خوانی و پرداختن به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی از مهمترین اهداف سفره خانه ها بوده است.

وی با اشاره به بنای این مکان ها که بر اساس معماری عهد صفویه تکوین یافته اند، می گوید: نوع موسیقی ارایه شده و حرمتی که هر ایرانی برای سفره قایل می شود، نیز از دیگر نکاتی است که در ایجاد این مکان های تفریحی - سنتی بایستی لحاظ شود.

این کارشناس با بیان این که اولین قهوه خانه در ایران در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی (۹۳۰ ۹۸۴ق) در قزوین بنا شد و بعدها در شهر اصفهان و در زمان شاه عباس اول (۹۹۶ ۱۰۳۸ق) گسترش پیدا کرد، می گوید: این پاتوق ها در مرکز شریان زندگی شرقی ظاهر شد و از این نظر با اماکن مهم زندگی در ایران تفاوت ندارد.

ظهور قهوه خانه ها ابتدا در بازار و کنار واحدهای صنفی مهم مانند نانوایی، قصابی، بقالی، سبزی فروشی، حمام بود که در کنار هم به صورت بازارچه ای در هر محله شکل می گرفتند.

وی تصریح می کند: رفته رفته با پذیرش جامعه، این مکان در هر خیابان و محله و شهر ظاهر شد و به عنوان بخشی از زندگی فرهنگی و تفریحی و محل دیدار و ارتباط مردم درآمد.

وی می افزاید: تا پیش از ورود چای به ایران، در این قهوه خانه ها به مشتریان قهوه وارداتی سیاحان و تجار خارجی ارایه می شد و به همین دلیل هم قهوه خانه نام گرفته بودند، اما پس از ورود چای، این گیاه سبز کوچک هندی به ایران و کاشت آن در خطه شمال به پرطرفدارترین نوشیدنی ایران تبدیل شد و در قهوه خانه های سنتی ما قهوه جای خود را به چای داد ولی نام و کارکرد قهوه خانه تغییری نکرد واز همان زمان قهوه خانه ها تبدیل به مکانی شد برای نوشیدن چای، قلیان کشیدن، گل گفتن و گل شنفتن. تبادل جدیدترین اخبار محله، داستان خوانی و شعر سرایی.

وحیدی می گوید: این فضا شرایطی را آماده کرد تا قهوه خانه ها در شکل گیری دو مکتب مهم از هنرهای کلامی و تجسمی یعنی نقالی و سخنوری و نقاشی بتوانند نقش عمده و تعیین کننده ای بازی کنند و بسیاری از هنرمندان بزرگ این رشته از دل این قهوه خانه ها بیرون بیایند.

بررسی حال و احوال این مکان ها نشان می دهد تا چند دهه قبل، سفره خانه ها ابزار ارتباطی قوی و تعیین کننده ای برای انتقال فرهنگ در ایران به شمار می رفت و راهی صحیح برای آشنا نمودن مردم با میراث فرهنگی و ادبی ایران بوده است.

زهرا محمدیان پژوهشگر در این رابطه معتقد است: حوضخانه یکی از تمهیداتی  بوده که معماران سنتی برای گذران تابستان های گرم، پیش پای مردم مناطق کویری می گذاشتند.

وی می گوید: حوضخانه ها که زیر یک سقف برپا می شدند، محل تجمع افراد خانواده در روزهای تابستان بود. قلیان، شربت و فالوده چاشنی آن به شمار می آمد.

این پژوهشگر گفت: خیلی مواقع زیرزمین خانه ها با یک حوض تبدیل به حوضخانه می شد و بادگیرها هم وارد صحنه می شدند باد ایجاد شده در زیرزمین، از روی آب در جریان می گذشت و زیرزمین را تبدیل به یک یخچال تمام عیار می کرد.

وی می افزاید: گاهی به مناسبت ایامی همچون جشن های عروسی، روی حوض خانه ها را با تکه های بزرگ چوب می پوشاندند و گروهی از بازیگران دوره گرد بر روی آن، برای مهمانان به اجرای برنامه و نمایش های سرگرم کننده می پرداختند تا جایی که به تدریج شیوه ای از هنرهای نمایشی تخت حوضی در ایران مشهور شد که اجرای انواعی از آن همچنان ادامه دارد.

شریان آب و آیینه:

خنکای ذرات آب پیشانی ولرمم را به حظ می نشاند هر رفک این هنر خانه، کومه ای در ییلاق و قشلاق را به خاطرم می ریزد.

صندوقچه های اجدادی با دو لولای واپسین از استیل فرنگی و قفل و چفتی که بوی خزانه قاجار می دهد؛ می رساندم به گیراندن چاله های آتش و چاله دانهای پخت و پز مادر بزرگهایم که چارقدشان همیشه عطر گل ختمی داشت.

اینجا که می آیم انگار راز هفت آسمان را می دانم. پیراهنم لاجوردین می شود دلم بی پرهیز، غزل می خواند و با حافظ شعر می نوشم و امنیت روان سبب ماندگاری تنهاییم برای دو ساعت است.

تاریخ در من می وزد با چراغ های ردیف، نوای مرغ سحر، نقاشی خط ها و تار و دف، مخده برمخده تکیه گاه من است وقتی بی قراری ام بر بال پرنده و ابریشم می ریزد.

رنگ و نور و نوا به سراغم می آید و پریشانی سرشارم در لحظه لحظه های بلوری ام مستتر می ماند.

با دست خالی خواستن نتوانستن است دستت را پر از اراده کن، مشتت را بفشار و بخواه باید خواستنت شدید باشد، شدت خواستن شدت اراده را در پی دارد.

این را سال ها پیشتر سید علی صالحی سروده بود و حالا من تک تک این واژه ها را در آرزوهای به بار نشسته یوسفعلی قومورلو می بینم مدیر پروژه موزه - حوضخانه سنتی هزاردستان.

در راهنمای جامع مشهد آمده است: این مکان با وسعتی معادل ۳۵۰ متر مربع در اواسط راسته بازار جنت واقع شده و پیش از تغییر کاربری به حوضخانه، بخشی از یک خانه مسکونی در محله سراب بوده که پس از الحاق اجزا و عناصر کهن تبدیل به یک مجموعه زیبا به نام موزه - حوضخانه هزار دستان شده است.

هدف از ایجاد چنین فضای سنتی ارایه و باز شناخت فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی به گردشگران داخلی، خارجی و زایران حرم رضوی است.

آراستگی های داخلی این حوضخانه حاصل تلاش هنرمندانی چون استاد فقید فربودنیا، حمیدی، زرین مهر، سلماسی و دیگران بوده است.

تبار ترانه و آرامش

بارها به مردم گفتم من پول شما را دور نمی ریزم اما حیف که یاد نگرفته ایم برای آرام جان و روانمان در این دنیای پر هیاهو هزینه کنیم!

اینها را قومورلو می گوید و چای دو رنگ استکانهای لب طلایی مرا با رایحه کاکوتی و اسطخدوس به حجم هستی پیوند می زند.

چهار فرزند دارد: ثمین، میثم، نعیم و بسیم.هر کدام به نحوی هنرمندند، یکی ساز و گیتار می نوازد، آن یکی استاد دف است، اولی نقاشی می کند و آخری گرافیست و عکاس شده. همسر هم دستی به هنر و دکوراسیون و طراحی رسانده است.

هاله در هاله از میان حلقه های اسپند می گذریم و او می رساندم به سال 72 که فکر بنای حوضخانه را با خانواده مطرح می کند که: کارگاه پوشاک رضایت شغلی ام نمی دهد، سنت و فرهنگ می خواهم، همراهی ام می کنید؟ و اهل خانه گفته بودند: ما به نانی راضی می شویم حتی اگر سنگ ببارد که اینجا میهن ماست.

و او با مطالعه، سفر و جستجوی بسیار، پس از دو سال ، معماری  را به پایان می رساند، خیلی از کارها را هم برای اولین بار خود و خانواده انجام می دهند مثل کاشی کاری.وی معتقد است احتیاج مادر اختراع است.

لحظه ای بعد از اشعار خودش برایم زمزمه می شود: آواز را ای سپیده در گلو فریاد کن/ و در سبزینه صدا/ سرخی عشق را/ به گوشهای وامانده در سکوت بریز/ و رنجمویه ها به دستهای نوازشگر نسیم بسپار/ تا گزش خنکایش/ خواب را در چشمان خسبیده بشکند.

می پرسم به منافع مادی فکر کرده اید؟ وی پاسخ می دهد: اول انگیزه مادی داشتم اما وقتی این کار با جانم آمیخته شد لذتی می بردم که هیچ نتیجه مادی تعریفی برایش نداشت.

وی ادامه می دهد: من وسایل کهنه اما قدیمی را زنده می کنم جان می بخشم و در اختیار بازدید کنندگان قرار می دهم.

قومورلو می گوید: آثار به جا مانده از انزوای 28 ساله استاد فربود نیا را به موزه آوردم باز سازی کردم و آن مجموعه نفیس شد:تندیس حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکیم خیام و جلال آل احمد.

وی که چندین شب شعر و مراسم فرهنگی از جمله بزرگداشت استاد فربود نیا، نمایشگاه نقاشی و عکس را در کارنامه حوض خانه اش دارد، می افزاید: این آثار برای بازدید کنندگان داخلی و توریست ها بسیار جذابیت دارد.

یک تکه از ضیافت

به گلبرگ بابونه ای عاشق می شوم و پای به ناز در رعنایی این خزانه خوانا می گذارم.صاحبخانه برایم از پیوستگی دل و دریا می سراید.نار و نی. من لبریخته از اوراقی می مانم که مردمان به یادگار در این دل خانه، جای گذاشته اند.

توریستی فرانسوی گفته: دریافت زیباترین فرهنگ به بهترین شکل در هزار دستان ممکن است.

مجتبی فرهنگیان استاد دانشگاه شهید محلاتی قم نگاشته است: این جا در بزم شیخ اشراق پیاله تابش نور را در دستان خیالم به هندسه معرفت اصالت وجود عطا کردم.

نگاه می کنم از بازیگران سینما و تلویزیون گرفته تا نمایندگان مجلس و اساتید دانشگاه از توریست های آسیایی و آمریکایی و اروپایی تا هر کس که مشهد، مقصد سفرش بوده ؛همه بهترین کلمات را برای بیان احساس خود از ساعات ماندگاری هزار دستانشان، در چهار دفتر یادمان ساخته اند.

معروفترین کتاب گردشگری دنیا با عنوان "نقشه سیاره"چاپ شده در استرالیا، به زبان های انگلیسی، فرانسوی، ژاپنی، آلمانی، اسپانیایی و ایتالیایی، این موزه  را این گونه به جهان معرفی کرده است: نمادی از بهترین منابعی که می تواند نقطه روشنی از سفر شما به مشهد باشد.

مدیر کل موزه ها در این رابطه می گوید: خدای را شکر می کنم که افرادی فرهنگ دوست باعث ترویج تمدن ایرانی می شوند.

در کتاب موزه های خراسان رضوی آمده است: این مجموعه پس از نشان دادن توانایی های خود در نمایش گوشه هایی از آداب و سنن میهمانداری ایرانی و بازتاب آن در صنعت گردشگری و با ادغام سازمان میراث فرهنگی و گردشگری جهت فضا سازی منطقی برگرفته از معماری سنتی و جمع آوری آثار هنری و وسایل زندگی قدیمی و چیدمان آن ها و نمایش این آثار به گردشگران خارجی به عنوان اولین موزه ترکیبی کشور با محوریت نمایش آیین سفره داری ایرانی و هنرهای آیینی از سازمان میراث فرهنگی مجوز دریافت کرد.

محمد رضا پهلوان در بخش دیگر کتاب آورده است: نقاشی های دیواری ملهم از داستان های شاهنامه، در سر هر ستون کتیبه های خطی اشعار عرفانی با خط زیبای نستعلیق استاد دانشجوی سبزواری نگاشته شده، چشم نوازی می کند.

وی می افزاید: حوض سنتی وسط حوضخانه و شاه نشین آن به خوبی طراحی شده است برخی از اشیا این موزه منحصر به فرد است.

وی ادامه می دهد: بیش از 200 قطعه اشیاع قدیمی و آثار هنری که با حوصله جمع آوری و بازسازی شده است تمام غرفه ها، سکوهاورف های اینجا را پوشانده است.

وسعت 350 متر مربعی این مجموعه قابلیت پذیرش حداکثر 60 نفر در یک زمان را دارد. در این راستا، مدیرمجموعه، با گلایه از سازمان میراث فرهنگی که تا کنون هیچ کمک و حمایتی از وی نداشته است از مسئولان شهرداری منطقه به لحاظ دید فرهنگیشان قدردان است.

پیوستگی بین رشته ای محمود رضا اکرامی فر جامعه شناس و روزنامه نگار در خصوص ترکیب موزه و سرداب می گوید: ترکیب حوضخانه و سرداب با  دوکارکرد تفریح، اطلاع رسانی و آموزش کاری جالب و در خور تحسین است.

وی می افزاید: انتقال تجربه، داستان سرایی وکسب آرامش بیشترین کارکرد حوضخانه های خانگی در دل کویر و گرمای تابستانه، آن هم در خانواده های گسترده را داشتند.

اکرامی فر ادامه می دهد: اما اکنون حوضخانه ها پاتوق های اجتماعی شده اند. در آن جا مردم با هم ارتباط برقرار می کنند؛ می آموزندو لختی می آسایند.

وی می افزاید: از آن جا که ایرانیها کمتر به موزه می روند، چه خوب این که در زمان استراحت و تفریح با اطلاعات تاریخی - اجتماعی سرزمین خود آشنا شوند و بهتر از همه، کودکان و نوجوانان نیز با آداب و رسوم و فرهنگ نیاکان خود انس و الفت گیرند.

مردم چه می خواهند

آناهیتا زرگر که علاقه مند است هفته ای یک بار برای تمدد اعصاب، چای آرامش بخشی را در فضای سنتی حوضخانه ها بنوشد؛ می گوید: بسیاری از این مکان ها غیر از این جا، برای خانم ها مناسب نیستند و عدم ممنوعیت قلیان و سیگار هوای آلوده کننده ای را به کام بقیه می ریزد؛ که البته نظارت بیشترمسئولان را می طلبد.

علی محمدی نیز که دوست دارد با خانواده از فضای تاریخی سفره خانه ها استفاده کند، می گوید: هر چند برای هنر و گردآوری کننده این آثار کهن نمی توان قیمت تعیین کرد، ولی خدمات گران است و خیلی ها نمی توانند این مهم را به سبد خانوار اضافه کنند.

عصرگاهی که سکوت را جرعه جرعه سر می کشم، با هزار پری دریایی انگار بیدار شده باشم. دیگر خط و خبری هم از خواب دریا نیست. به دلم می گویم: شاید دارد باران می آید عطر اسپند و نعنا با من است که با میناری بلند از شعر و ترانه با دستمایه های وطنم خداحافظی می کنم.

حالا، درست سمت راست نگاهم پر می شود از تقدیر نامه ها و تندیس هایی که سازمان میراث فرهنگی، شهرداری، معاونت فرهنگی اداره ارشاد اسلامی، استاندار، سر کنسولگری عربستان و اداره کل موزه های کشور به این همه سخت کوشی، لطافت وهنر تقدیم کرده است.

..............................

گزارش: عزت خیابانی

کد خبر 1339729

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha