پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۲۴ آذر ۱۳۸۳، ۱۱:۰۴

نگاهي به علل پديده خودسوزي در زنان و دختران

خودسوزي ؛ رهايي از رنج همراه با پشيماني ميان شعله ها

گروه اجتماعي خبرگزاري مهر : دختر ، نفت را بر سروروي خود مي ريزد ، ترديد نمي كند و در يك لحظه كبريت مي كشد ، گر مي گيرد و از سوزش آتش تمام وجودش مچاله مي شود ، او مي پندارد به اين وسيله به دردها و رنجها و محروميت خود پايان داده است. در واقع او به جاي حل مشكل به حذف خود اقدام كرده ، كاري كه ندامت در ميان شعله ها حاصل آن است اما بي حاصل چرا كه گاه مشكل غير قابل حل مي نمايد.

خودكشي فريادي است براي كمك كه از گلوي انساني برمي خيزد،  خودكشي پيش از آن كه استقبال از مرگ باشد گريز از واقعيتهاي زندگي است ، خودكشي مرگ يك انسان نيست بلكه مرگ دردناك يك زندگي است ، پايان زندگي زناني كه پس از سالها صبر و انتظار در سياهي ها و تلخيهاي زندگي جز خودكشي طريق ديگري را براي رهايي نمي يابند و در اين ميان خودسوزي زنان يكي از غم بارترين پرده هاي زندگي زنان  است و زناني كه به اين كار دست مي زنند در واقع  دردآورترين راه خودكشي را برگزيده اند تا با كمك آتش مظلوميت خود را به همگان ثابت كنند .

خودكشي و بدترين شكل آن خودسوزي ، حاصل تعارض فرهنگي درون يك نظام اجتماعي است و اين روند در سالهاي اخير به خصوص در شهرهايي مانند ايلام و كرمانشاه به صورت يك معضل اجتماعي تقريبا غير قابل پيشگيري و كنترل درآمده است .

در بيمارستانهاي اين شهرها هر روز فريادهاي جگر سوز دختران و زنان سوخته و رنجوري به گوش مي رسد كه در حصاري تنگ و خاموش با چهره و بدني مچاله شده و غير قابل تشخيص مرگ را لحظه شماري مي كنند .

در اين مناطق زنان از ابتدايي ترين حق خود كه همان انتخاب همسر است محروم هستند و ديگران نظرات خود را بر آنها تحميل مي كنند، اگرچه  مشكلات اقتصادي ، فقرو معضلات  اجتماعي به تنهايي عامل اصلي خودسوزي در ميان دختران و زنان نيست اما به سادگي هم نمي توان از آن گذشت و هر چه شعار بدهيم فقر دليل اصلي خودسوزي نيست اما به هر حال در گرايش به اين امر بي تاثير هم نيست .  

مبارزه با تقدير شوم

نگين - الف دختر 17 ساله كه چند روزي است در يكي از بيمارستانهاي كرمانشاه بستري است ، ماجراي تلخ و غم انگيز زندگي خود را اينگونه بر زبان مي آورد : ما پدر نداشتيم و مادرم نيز بسيار مريض و رنجور بود ،  برادر بزرگترم مي خواست به زور مرا به پسر عمه ناتني ام شوهر دهد اما من زير بار نمي رفتم ، سرانجام  فاميل هاي پسر من و خانواده ام را تهديد كردند كه اگر جواب رد بدهيم ، آبرويمان را خواهند برد ! شما نمي دانيد اينجا اگر كسي دختري را تهديد كند ديگر همه چيز تمام مي شود ، هيچ چاره اي نداشتم،  بايد خود را مي سوزاندم تا براي هميشه راحت شوم ! و چند روز بعد دست سرد بي عدالتي شعله هاي هستي اين دخترك معصوم را براي هميشه خاموش كرد .

علل و انگيزه خودسوزي

براي يافتن علل و انگيزه هايي درباره خودسوزي ، اظهارات متفاوتي وجود دارد ، برخي خودسوزي را نشانه افراطي ترين وجه استيصال و درماندگي  مي دانند كه به شكل فجيعي اتفاق مي افتد ، به اين معني كه شخص در مقابله با مشكل موجود در زندگي اش ، كاملا مستاصل و درمانده شده و تنها راه نجات را خودسوزي دانسته است  و چون برخي از دختران و زنان در موقعيت پايين تري نسبت به مردان دارند اكثرا براي خودكشي از روش خودسوزي كه يك وجه استيصال آميز از رفتار زنانه  است ، اقدام مي كنند . 

اين در حالي است كه  بسياري از افراد به خصوص زنها كه بيشتر تحت تاثير مشكلات رواني قرار گرفته  و بسيار سريعتر عكس العمل نشان مي دهند،  براحتي نيز تحت تاثير اين احساسات  دست به خودسوزي مي زنند ، اما واقعيت اين است كه اين زنان و دختران خواهان مرگ نيستند بلكه آنها تنها خواهان درك و جلب محبت ديگران هستند ، آنها از اطرافيان و خانواده خود فقط همدردي و همدلي را تمنا مي كنند . 

خودسوزي، راه رهايي از ازدواج اجباري

مدير كل دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي دليل روند رو به افزايش خودسوزي در استانهاي مرزي كشور را فقر و سطح پايين فرهنگ اين خانواده ها دانسته و معتقد است :  اكثر زنان و دختراني كه در اين شهرها اقدام به خودسوزي مي كنند داراي بيش از 5 فرزند بوده و مسائل مالي و اقتصادي بسيار به آنها فشار مي آورد همچنين ازدواجهاي تحميلي و اختلافات خانوادگي از دلايل مهم ديگر بروز اين معضل اجتماعي هستند. 

دكتر هادي معتمدي معتقد است : اكثر افرادي كه در اين شهرها اقدام به خودسوزي مي كنند از ازدواجهاي اجباري ، فقر و محدوديت هايي كه خانواده براي آنها ايجاد كرده رنج مي برند و زماني كه عرصه را بر خورد تنگ مي بينند به اين عمل مبادرت مي ورزند .

همچنان اسير سنت هاي قبيله اي

در مناطقي كه هنوز قوانين قومي - قبيله اي فراتر و با قدرت تر از قوانين قضايي حكمراني مي كنند، فقر فرهنگي حاكم، عامل عمده تضييع حقوقي زنان و ناديده انگاشتن حقوق انساني و اجتماعي آنها است.

هنوز پديده ازدواج اجباري و قتل هاي ناموسي در برخي استانهاي كشور رايج است، آزارهاي جنسي ممكن است از جانب همسر باشد و يا غير همسر، در قالب ازدواج مشروع يا نامشروع ، ممكن است بصورت قاچاق جنسي باشد كه در دنيا حدود 2 ميليون نفر در سال از اين معضل رنج مي برند و يا رفتارهاي مردسالارانه، خودخواهانه و از باب ارضاي نامتناهي مسائل جنسي باشد.

مشاور استاندار خوزستان  چندي پيش با ارايه آماري از ازدواج هاي اجباري و سوءاستفاده جنسي دختران به خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر  مي گويد:  تنها در يك قبيله در فاصله يكماه 43 مورد قتل ناموسي گزارش شده است.

 مشاور استاندار سيستان نيز به قتل هايي اشاره مي كند كه در آنها زنان و دختران به بهانه صيانت از ناموس توسط افراد خانواده به قتل مي رسند اما در مواردي نه چندان اندك مقتولان سوزانده مي شوند تا قتل، خودسوزي به نظر آيد و قاتلان را از مجازات قانوني برهاند.

وي همچنين به طور خاص به قتل زنان ايراني كه حاضر نشدند با شوهران افغان خود به افغانستان بودند اشاره مي كند.

وجود پديده هايي چون قتل هاي ناموسي و ازدواج هاي اجباري، نشات گرفته از فرهنگ به جا مانده از اعصار گذشته است كه مواجهه با آن در حقيقت مقابله با يك فرهنگ و سنت است.

اين خشونت ها در بسياري از كشورها از جمله پاكستان، اردن، مصر، كشورهاي حوزه بالكان و ... نيز رايج است،  گزارش ها حاكي از آن است كه در اكثر نقاط دنيا، زنان در سيطره آزارهاي روحي و جسمي قرار دارند و تلاشهاي انجام گرفته در زمينه رفع تبعيض عليه زنان تاكنون ناموفق بوده است.

كارشناسان معتقدند اين افراد آسيب ديده به دلايل مختلف از جمله فشارهاي فرهنگي، وحشت از انتقام، نبود حمايت اجتماعي، اقتصادي و خانوادگي، از ابراز و اعلام آن امتناع ورزيده و راهكارهاي قانوني پيگرد آن را نيز دنبال نمي كنند.

در همين زمينه  فتواي  مراجع عظام نيز  نشان مي دهد كه  اين بزرگان موافقت دختر هنگام عقد يك ضرورت در قوانين  اسلامي مي دانند و در صورتي كه دختر بالغه، عاقله و رشيده باشد انتخاب همسر با خود اوست و ازدواج بدون رضايت دختر جايز نيست و هيچ كس حق ندارد دخترش را مجبور به ازدواج با شخص خاصي كند، همانگونه كه تحصيل اذن پدر دختر باكره در ازدواج وي شرط است.

ضرورت اصلاح فرهنگهاي بومي و نگرش نسبت به زنان  

در اين بين آنچه ضروري است اصلاح برخي فرهنگهاي بومي و تغيير نوع نگرش قشرهايي از جامعه در كنار اصلاح قوانين است، اين نوع جرايم علاوه بر جنبه هاي عمومي جرم، به دليل جريحه دار كردن احساسات مردم و بروز بي نظمي در جامعه بايد مورد پيگيري و برخورد قانوني قرار گيرد. زيرا تا زماني كه در نهادهاي خارج از خانواده خشونت رايج باشد، نبايد  به توقف و مهارآن در درون خانواده ها اميدوار بود. اين امر امكان پذير نيست مگر  با وضع قانون جديد براي مقابله با آن كه بتواند پاسخگوي نيازهاي كنوني جامعه باشد.

تغيير نگاه جامعه به زن و نگرش زنان نسبت به خود، در سالهاي اخير مهمترين گام در جهت احقاق حقوق زن و رفع خشونت برعليه آن بوده است كه اميد است اين تغييرنگاه پس از انقلاب اسلامي به زن در همه جاي كشور و در استانهايي كه در  كلاف رسوم سنتي گرفتارند، رواج يابد.

 مشاور استاندار سيستان نيز به قتل هايي اشاره مي كند كه در آنها زنان و دختران به بهانه صيانت از ناموس توسط افراد خانواده به قتل مي رسند اما در مواردي نه چندان اندك مقتولان سوزانده مي شوند تا قتل، خودسوزي به نظر آيد و قاتلان را از مجازات قانوني برهاند.

ساير اطلاعات همچنين بيانگر اين است كه در استانهاي خراسان و سيستان و بلوچستان چندين هزار دختر ايراني به مردان افغاني فروخته شده اند. سنت افغاني زن خريدن به جاي همسر گزيدن در كنار سنت شبربها و فقر مفرط خانواده هايي كه دخترانشان را فروخته اند، تعداد نامعلومي از دختران ايراني را دچار وضعيت از دست دادن تابعيت ايران كرده است.

وجود پديده هايي چون قتل هاي ناموسي و ازدواج هاي اجباري، نشات گرفته از فرهنگ به جا مانده از اعصار گذشته است كه مواجهه با آن در حقيقت مقابله با يك فرهنگ و سنت است.

به هر حال در بسياري از موارد افرادي كه داراي مشكلات خانوادگي ، عاطفي و يا دوره كودكي بي ثبات و نابساماني دارند يا در ازدواج شكست خورده و در تحصيل ناكام مانده اند يا معتاداني كه خودكشي و خودسوزي را راهي براي خودسوزي است اين در حالي است كه بر اساس آمار سن عمده خودكشي در ايران بين 15 تا 25 سالگي بوده و با افزايش سن اين عمل كاهش مي يابد .

با وجود همه گفته ها كارشناسان هنوز هم معتقدند كه خودكشي و در حاد ترين نوع آن خودسوزي نوعي واكنش فجيع و مرگبار است كه اكثر قربانيان آن افرادي با زمينه خانواده اي گسسته و افكاري ناموزون بوده و در زندگي شخصي خود با مشكلات و معضلات بسياري دست به گريبانند ، هستند .  

 

کد خبر 134415

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha