دکتر علی محمد صابری در مورد جایگاه فلسفه غرب در دنیای امروز به خبرنگار مهر گفت: فلسفه غرب به یک معنا فلسفه دنیایی و مادی است . در واقع یک نوع غروب حقیقت است. زیرا در یونان باستان و قبل از سقراط این حکمت ذوقی و شهودی بود که حاکم بود اما با آغاز پیدایش فلسفه یونانی بویژه از ارسطو به بعد این شهود و کشف به اندیشهها و تفکرات بحثی و برهانی تقلیل یافت
این استاد فلسفه تربیت دبیر مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم(ص) تصریح کرد: در دوره جدید کشف و شهود و حتی مبانی عقلی هم مورد شک و تردید قرار گرفت و دکارت تفکر برهانی و استدلالی مبتنی بر ریاضیات را در فلسفه وارد کرد. تفکر بنوعی اثباتی شد و کشف و شهود کنار گذاشته شد. آنها غافل از این بودند که خدا را نمیتوان با براهین ریاضی اثبات کرد بلکه باید از طریق کشف و شهود به وجود او پی ببریم. فیلسوفان از این زمان به بعد به جای اینکه به کشف حقیقت بپردازد به اثبات آن مشغول شدند و علوم تجربی و شیوه اثباتی را بالاترین علوم دانستند.
صابری در مورد ضعفهای عمده فلسفه غرب نیز اظهار داشت: هم فلسفه شرق و هم فلسفه غرب به تنهایی پاسخگوی سؤالات اساسی بشر نیستند. در شرق نوعی کشف و شهود مطرح است و چنینی نورانیتی در فلسفه غرب نیست. باید از فلسفه غرب هم بیاموزیم زیرا که فلسفه غرب مدام درحال نوزایی و اندیشه پشت اندیشه است ولی فلسفه شرقی و اسلامی دچار رکود شدهاند. ما بعد از ملاصدرا دارای یک منظومه منسجم فلسفی نبودهایم و آن با کلام و بحثهای جدلی آمیخته شده است.
وی ضعف فلسفه غرب را هم تکیه بیش از حد به عقل محض انسان برشمرد، اینکه به عقل تحقیقی بها نداده و شیوه ریاضی و برهان و استدلالی عمل کردن و بطور کلی عقل ریاضی و حسابگرانه را که همه چیز را با سود و زیان خود میسنجد .
نظر شما