پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۰ تیر ۱۳۹۰، ۱۰:۲۰

نقد فلسفه غرب-2/

فلسفه غرب فاقد جامعیت و حکمت است

فلسفه غرب فاقد جامعیت و حکمت است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به فقدان حکمت در میان فلسفه‌های غربی، افزود: فلسفه‌های غربی هر چند می‌توانند مسائل مختلفی را مطرح کنند و تحلیلهای دقیق ارائه دهند ولی نگاه واحد و رایجی در میان آنها به چشم نمی‌خورد.

حجت الاسلام دکتر علیرضا قائمی نیا در مورد مبانی و اصول کلی که فلسفه غرب بر اساس آن شناخته می شود به خبرنگار مهر گفت: در فلسفه غرب در مقایسه با فلسفه شرق و فلسفه اسلامی یک سنت فلسفی منسجم مشاهده نمی‌شود بلکه بیشتر جریانهای مختلف فلسفی وجود دارند که به یک معنا می‌توان گفت در فلسفه غرب نوعی تکثر که اصلاً قابل ارجاع به یک وحدت نیست مشاهده می‌شود.

وی افزود: در صورتی که از این تکثرها و جریانات مختلف، به سنت فلسفی واحدی تعبیر نشده است. این در حالی است که برخی فلسفه‌ها در فلسفه غرب از جمله در فلسفه تحلیلی و یا در فلسفه قاره‌ای قابل شناسایی هستند.

قائمی نیا تصریح کرد: باید توجه داشت میان این فلسفه‌ها تا حدودی تشابه خانوادگی وجود دارد و در واقع با یک اشتراک لفظی مواجه هستیم. به عبارت دیگر در هر یک از فلسفه‌های قاره‌ای یا تحلیلی، فلسفه‌های بسیاری وجود دارند که تحت یک عنوان، نامگذاری شده‌اند.

سردبیر فصلنامه "ذهن" افزود: بر این اساس در سنت فلسفی غرب با فلسفه‌های مختلف مواجه هستیم که تحلیلی یا قاره‌ای نام گرفته‌اند.

در فلسفه غرب دیدگاههای نسبیت‌گرای افراطی وجود دارد

وی با اشاره به اینکه ویژگی دیگر فلسفه غرب وجود دیدگاههای نسبیت‌گرای افراطی است گفت: امروزه در سنت فلسفی غرب وجود دیدگاههای واقعگرا که ضد نسبیت گرا هستند نادر و اندک هستند. در واقع هر چه این فلسفه جلو می‌رود با صورتهای زیادی از بحرانهای فلسفی مواجه می‌شود.

قائمی نیا یادآور شد: شاید بتوان گفت ویژگی سوم این فلسفه که از ویژگی دوم ناشی می‌شود تمایل فلسفه غرب به ارائه تحلیل از مسائل است تا پاسخ به آنها. در این سنت فلسفی کمتر به چشم می‌خورد که پاسخهای قاطعی به مسائل فلسفی داده شده باشد.

سردبیر فصلنامه "ذهن" در ادامه به بررسی ویژگی دیگر فلسفه غرب پرداخت و گفت: ویژگی دیگر این فلسفه وجود پرسشهای عمیق است. از این حیث شاید فلسفه غرب منحصر به فرد باشد. این فلسفه در مورد ابعاد مختلف مسائل فلسفی تحقیق کرده است. در مسائل مختلف از جمله معرفت شناسی به مسائلی پرداخته که در تاریخ گذشته به آن پرداخته نشده است.

قائمی نیا فقدان حکمت در میان فلسفه‌های غربی را ویژگی دیگر آن برشمرد و افزود: فقدان حکمت در میان فلسفه‌های غربی ویژگی دیگر فلسفه‌های غربی است. در فلسفه‌های قدیم با حکمت مواجه هستیم؛ نوعی دیدگاههای فلسفی که به انسان آرامش می‌دهد و او را از یک نوع طمأنینه و آرامش بهره‌مند می‌سازد. اما در فلسفه‌های جدید این گونه نیست. این فلسفه‌ها آکنده از نوعی اضطراب و درماندگی بشر هستند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در مورد این موضوع که آیا فلسفه غرب از انسجام و استدلال لازم برای پاسخگویی به مسائل روز برخوردار است گفت: آنچه تحت عنوان فلسفه غرب شناخته می‌شود، فلسفه‌های غربی هستند و یک فلسفه واحد نداریم. می‌توانیم آنها را دیدگاههای بسیار متکثر بنامیم. این دیدگاهها در مبانی، نتایج و پیامدها و نوع نگاه به مسائل با یکدیگر تفاوت دارند.

فلسفه غرب فاقد جامعیت است

حجت الاسلام قائمی نیا تأکید کرد: از این نظر، فلسفه‌های غربی هر چند می‌توانند مسائل مختلفی را مطرح کنند و تحلیلهای دقیق ارائه دهند ولی نگاه واحد و رایجی در میان آنها به چشم نمی‌خورد. لذا با مجموعه‌ای از آرا مواجه هستیم که هر کدام کارایی خاص خود را داشته و توان پاسخگویی به مسائل مشخصی را دارند.

وی در مورد اینکه مهمترین انتقادات وارده به سنت فلسفی غرب چیست گفت: در فلسفه‌های غرب جامعیت وجود ندارد. فلسفه غرب خیلی جزئی نگر شده است. باید توجه داشت که خصلت اصلی فلسفه کلی‌نگری است ولی در فلسفه غرب زمینه‌های فلسفی به حوزه‌های مختلف تقسیم شده که نگاه جامع و واحدی بر آنها حاکم نیست.

کد خبر 1347797

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha