پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۳ آذر ۱۳۸۳، ۱۰:۳۲

پاسخ گلايه‌آميز و دردمندانه خانواده جانباز شهيد محمد رجبي ثاني به قوه قضائيه

پاسخ گلايه‌آميز و دردمندانه خانواده جانباز شهيد محمد رجبي ثاني به قوه قضائيه

در پي انتشار جوابيه‌هاي روابط عمومي اداره كل زندان‌هاي استان تهران كه از سوي روابط عمومي قوه قضائيه ارسال شده بود ، همسر جانباز شهيد محمد رجبي ثاني پاسخي را به همراه اسناد و مدارك مربوط به دفتر خبرگزاري مهر ارسال كرد.

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر ، متن نامه همسر جانباز شهيد محمد رجبي ثاني بدين شرح است :

بسمه تعالي

خبرگزاري مهر

با احترام

اينجانب مليحه خدمتخواه همسر شهيد محمد رجبي ثاني ، جوابيه اداره كل زندان‌ها درمورد به شهادت رسيدن همسر جانبازم محمد رجبي ثاني را خواندم كه پس از آن لازم بود جواب آن را براي شما نوشته تا با چاپ آن حقيقت محض براي مردم شريف ايران اسلامي روشن شود .

1-  اداره كل زندان‌ها در نامه‌هايي كه به شما و ديگر روزنامه‌ها فرستاده‌اند ، با ما ابراز همدردي كرده‌اند . ولي اي كاش به پاس ايثارگري‌هاي همسر جانبازم در طول دفاع مقدس كه با بررسي‌هاي ايثارگري‌هاي او ، نائل شدن به فيض شهادت جاي ترديد ندارد ، در نامه‌هاي خود با ارج نهادن به ايثار و ازخودگذشتگي‌هاي ايثارگران و جانبازان و شهدا ، كلمه متوفي را به كار نمي‌بردند . ضمن آنكه حتي از بردن نام جانباز در ابتداي نام همسرم به شدت خودداري كرده‌اند .

 2- در جوابيه‌اي كه در خبرگزاري مهر چاپ شد اظهار شده كه اينجانب نامه از بيمارستان روانپزشكي صدر به مددكاري قزلحصار را بردم . آنهم به جهت اين كه همسر جانبازم دچار بيماري اعصاب و روان است و از اين جهت بايد تحت درمان قرار بگيرد . و آنها اعلام كرده‌اند كه پانزده روز قبل از اين نامه ، بيمارستان اداره بهداري با تشخيص پزشكان متخصص شروع به درمان همسرم كرده‌اند . يعني درمان او از تاريخ 14/7/83 آغاز شده بود . درحالي كه در جوابيه گفته‌اند از تاريخ 16/7/83 براي همسرم دارو تجويز شده و بطور روزانه دارو را تحويل زنداني مي‌دادند . كه خواهش مي‌كنم به موضوع توجه بفرماييد كه زمان شروع مداواي همسرم واقعا چه تاريخي بوده است .

از طرف ديگر آنكه همسرم در شبانه روز بيش از بيست عدد قرص اعصاب به تشخيص پزشكش مصرف مي‌كرد . و زماني كه حالش خوب نبود ، براي خوردن قرص‌هايش بايد دقت مي‌كردم و گاهي با اصرار به او دارو مي‌دادم تا حال او بهتر شود . حالا كه مسئولين محترم زندان اعلام داشته‌اند كه طبق تشخيص متخصص زندان همسرم دچار اضطراب مزمن بوده ، چرا بايد نحوه درمان او فقط تحويل داروها به زنداني باشد.

و ديگر آنكه 30 مهر ، اورژانسي ، همسرم را به بهداري زندان مي‌برند و آنقدر حال او وخيم شده بود كه بهداري فقط چند ساعت او را نگه داشته و طبق گفته مسئولين نيمه شب ( ساعت 12 شب ) او را به بيمارستان شهيد رجايي مي‌برند . كه علت آن اصلا بيماري اعصاب و روان نبوده است . بلكه به علت‌هاي ديگري چون عفونت بوده‌است . بعدا با ملاقات او عفونت‌هاي شديدي در ناحيه دستانش ديدم . چرا روابط عمومي محترم زندان در مورد اعزام او به بهداري و بيمارستان توضيح نداده‌اند ؟ چرا صحبتي از عفونت‌هاي ايجاد شده در دستان و بدن او كه در زندان ايجاد شده نمي‌كنند و نمي‌گويند كه علت آن چه بوده است؟  و در زندان بر سر او چه آمده است ؟ كه در اثر اين عفونت‌ها به كما مي‌رود و مدتي بيهوش بوده است . و فقط اعلام مي‌كنند كه : پزشكي قانوني علّت فوت را عفونت منتشره داخلي و عوارض ناشي از آن تشخيص داده است .

خواهش مي‌كنم سؤال بفرماييد ، عفونت‌هاي بدن همسر جانبازم در نتيجه چه حادثه‌اي بوده است ؟ و در زمان مشاهده عفونت تا درمان كه مدعي هستيد هيچگونه قصور و سهل‌انگاري در درمان او نكرده‌ايد ، در اين مورد چه انجام داده‌ايد ؟ آيا غير از اين است كه گذاشتند عفونت‌هايي كه ايجاد آن در بدني كه از نظر جسمي سالم بوده ، آنقدر مضمن شود كه ديگر قابل درمان نباشد ؟ هرچند كه چرايي به وجود آمدن عفونت‌ها و سوختگي دستان همسرم هنوز مبهم است و جوابي به ما نداده‌ايد .

3- در قسمت ديگري از نامه آمده است كه هيچ نامه‌اي به زندان ارسال نشده كه همسرم جانباز بوده است . تو را به خدا قسمتان مي‌دهم عكسي از نامه‌اي كه از مسئول حقوقي و امور مجلس بنياد جانبازان كه قاضي ناظر زندان با خط خود زير آن دستور داده است ، چاپ بفرماييد . البته دو نامه است كه قاضي( قاضي دادسرا ) از من نگرفت تا ضميمه پرونده كند و گفت اين نامه‌ها اصلا مهم نيستند . حالا مسئولين محترم زندان مي‌گويند كه خبر نداشته‌اند همسرم جانباز بوده است .

4 - از طرف ديگر اعلام نموده‌اند كه ما اصلا به ملاقات همسرم نرفته‌ايم . كه خوشبختانه ورقه‌هاي ملاقات را كه زندان به ما داده بود ، به خواست خداوند متعال نگه داشته‌ايم كه فتوكپي آنها را پيوست نامه‌ام برايتان مي‌فرستم .

ملاقات اول در تاريخ 14/7/83 ساعت 12:25 بوده . ملاقات بعدي در تاريخ 18/7/83 ساعت 11:03 صبح و ملاقات سوم 25/7/83 ساعت 10:30 صبح بوده است .

عجيب است كه چنين ادعايي مي‌كنند . ضمنا سند دريافت وجه نقدي را دارم كه در تاريخ 14/7 و 18/7 تحويل باجة مخصوص دريافت وجوهات زنداني‌ها دادم كه رسيد آن داراي مهر نيزمي‌باشد . واقعا چطور وجود ما را جهت ملاقات انكار مي‌كنند ؟ چه جوابي يا توجيهي براي اين گفتة دور از حقيقت خود دارند ؟

و در آخر نامه نيز گفته‌اند در قرار بازداشت قاضي ، مطلبي در مورد جانباز بودن همسرم در قرار نوشته نشده بود . كه باز مي‌گويم بارها و بارها پيش بازپرس رفتم . درخواست و التماس كردم كه به وضعيت همسرم به جهت آنكه جانباز اعصاب و روان است ، توجه كند . كه قاضي به حرف من گوش نمي‌داد و التماس‌هاي من و اشك‌هايي كه در بازپرسي ريختم ، همچنين التماس‌ها و اشك‌هاي عليرضا ( پسرجانباز) نتيجه‌اي نداشت . وفقط از بازپرس مي‌شنيدم كه مي‌فرمودند : مي‌خواست به جبهه نرود . . .

به هرحال بسيار لازم بود كه جواب نامة مسئولين محترم داده شود . ولطف كنيد با چاپ آن حقيقت‌ها را براي مردم دلسوز و مهربان و حقيقت‌جو روشن كنيد .

درضمن بعضي از مطبوعات بدون آنكه خبر شهادت همسرم را و چگونگي نائل شدن به شهادت را انعكاس دهند ، فقط جوابيه روابط عمومي اداره كل زندان‌ها را منتشر كرده‌اند . از آنها گله‌مندم كه جوابيه را با كدام خبري كه از همسرم چاپ كرده بودند ، منتشر كرده‌اند ؟

از خداوند مي‌خواهم كه به همه توفيق عطا فرمايد و همه هميشه دنبال حقيقت باشند .

والسلام

مليحه خدمتخواه

 

کد خبر 135340

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha