پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۱۷ تیر ۱۳۹۰، ۱۲:۱۰

این نامه را به دست دخترم برسانید

این نامه را به دست دخترم برسانید

کتاب «گیرنده: دخترم» مجموعه 21 نامه از برخی نویسندگان، هنرمندان و چهره‌های مشهور خطاب به دخترانشان به کوشش سمیه‌سادات لوح موسوی به چاپ پنجم رسید.

به گزارش خبرنگار مهر، «گیرنده دخترم» مجموعه نامه‌هایی از چهره‌های آشنا، به دخترانشان است که هر کدام با زبان خاص خود سخن را برای گفتگویی صمیمانه با دختران نوجوان گشوده‌اند و از گنج پنهان عشق و محبت والدین نسبت به فرزندانشان پرده برداشته‌اند.

در این اثر نویسندگان به شیوه توصیفی و به گونه عاطفی برای دختران نامه نوشته‌اند یا آن که مخاطبان آنان به نوعی دختران هستند.

در این کتاب نامه‌هایی از جعفر ابراهیمی، مصطفی رحماندوست، سپیده خلیلی، محمود حکیمی، سید مهدی شجاعی، صادق آیینه‌وند، سیدجواد هاشمی، سید فرید قاسمی، یونس شُکرخواه، اسماعیل شفیعی سروستانی، و دیگران آمده است و قبل از هر نامه، نویسنده آن به اختصار معرفی شده است.

در این کتاب هر یک از افراد به شیوه خودشان با دخترانشان‌ سخن گفته‌اند. مثلاً مصطفی رحماندوست به دخترش می‌گوید: «روزگار عجیبی است دختر! آدم تا دو تا شخصیت نداشته باشد، بزرگ به حساب نمی‌آید!»

سپیده خلیلی هم نامه‌ای طولانی برای دخترش نوشته و در بخشی از آن می‌گوید: «همیشه فکر کن هر کسی مشکلی دارد که تو از آن بی‌خبری و وقتی اشتباهی می‌کند، آن را به پای همان مشکلی بگذار که تو نمی‌دانی و او را ببخش و چیزی به دل نگیر!»
 
یونس شکرخواه، استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار هم با نثری شاعرانه خطاب به دخترش می‌گوید: «تو خوابیده‌ای. چشمان عروسکت باز است. دوستت دارم. بارها به تو گفته‌ام. دوستم داری. بارها به من گفته‌ای. نمی‌دانم چقدر معنی‌اش را می‌دانی. دوستم داری. می‌دانم. همه بچه‌ها با دوست داشتن شروع می‌کنند. حالا دوستم داری، فردا که بزرگ‌تر شدی به قضاوتم می‌نشینی. کاش آنگاه مرا ببخشی. تو خوابیده‌ای، چشمان عروسکت باز است. نمی‌دانم اگر نبودی دنیای من چه بود...»
 
ولی نامه سیدجواد هاشمی‌ زبان ساده‌تری دارد: «اون روز وقتی اولین بار روی دو پای نازک خودت ایستادی و به ستون پاهای من چسبیدی، می‌دیدم سرت به زانوهای من هم نمی‌رسد، اما امروز دیدم که به شونه‌هام نزدیک می‌شی... اون‌روز باهم از پیچ کوچه می‌گذشتیم و تو سر به سینه من، بعد از خدا نزدیک‌ترین موجود عالم به من بودی، اما امروز....تو تنها از پیچ کوچه می‌گذری... اون‌روز خب نگران تو بودم چون چند قدمی از من دور می‌شدی و می‌گفتم: مواظب باش دخترم اوف نشی... اما امروز...  و من همیشه نگران.... دغدغه‌هام رنگ عوض کردن، اما هنوز همون بابای همیشگی‌ام ...دخترم مواظب باش...»
 
چاپ پنجم این اثر در 171 صفحه و در 3 هزار نسخه با قیمت 3 هزار و پانصد تومان توسط انتشارات سروش وارد بازار نشر شده است.
کد خبر 1354021

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha