پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۸ تیر ۱۳۹۰، ۹:۲۲

2 سال پس از مرگ آذر/

اجازه نمی‌دهیم آذریزدی را مصادره کنند

اجازه نمی‌دهیم آذریزدی را مصادره کنند

مسئول دبیرخانه دائمی بنیاد مهدی آذریزدی همزمان با دومین سالگرد درگذشت وی گفت: بنیاد در دو سال گذشته سعی کرده تا از همه طیف‌های فکری به نسبت مساوی در ساماندهی خود استفاده کند و در عین حال اجاره مصادره نام مهدی آذریزدی به هیچ گروهی را نداده است.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: دوسال بعد از درگذشت مهدی آذریزدی، بنیانگذار ادبیات داستانی کودک‌ و نوجوان در ایران، بر خلاف وعده‌های داده شده اثری از شکل گیری بنیاد فرهنگی مهدی آذریزدی به چشم نمی‌خورد. گفته شده بودجه تخصیصی به بنیاد هنوز اعطا نمی‌شود و حضور افراد برای شرکت در هیئت امنای این بنیاد در ابهام مانده است.

رضا بردستانی مسئول دبیرخانه دائمی بنیاد مهدی آذریزدی در گفتگو با مهر اما از فشارهای سیاسی متعددی نام می‌برد که در دو سال گذشته به نوعی سعی داشته‌اند تا از نام آذریزدی سوء استفاده کنند و جریانی غیرادبی حول نام وی پدید آورند.

دو سال زمان بردن برای تاسیس بنیاد مهدی آذریزدی امید‌های بسیاری را برای تشکیل این بیناد به ناامیدی مبدل ساخته است. گویا شائبه‌هایی نیز وجود دارد که تشکیل این بنیاد در گیرودارهای سیاسی گرفتار شده است. شما به عنوان دبیر دبیرخانه دائمی بنیاد علت این همه تاخیر را چگونه توضیح می‌دهید؟

من صریحا می‌گویم که خیلی از موضوعات را نمی‌توانم رسانه‌ای کنم؛ مثلا علت اینکه چرا ما 6 ماه برای تشکیل هیئت امنا دوندگی کردیم که البته شاید به نظر خیلی‌ها بیهوده باشد، اما افرادی برای حضور در هیئت امنا مد نظر ما بودند و برایمان مهم بود که این افراد در هیات امنا باشند و در نتیجه برای راضی کردن آنها زمانی زیادی را صرف کردیم.

اما بگذارید نکته‌ای را بگویم. ما اگر کارهای انجام شده را در رابطه با آذر یزدی بعد از درگذشت او تا به امروز مرور کنیم، متوجه می‌شویم که کار کمی هم صورت نگرفته است. اولین سالگرد درگذشت آذر یزدی در دو نوبت برگزار شد. سه جلد کتاب او تجدید چاپ شد و در کنار آن یک جلد کتاب دیگر هم مستقلا آماده انتشار شده و یک جلد دیگر به نام پسر شهرزاد هم منتشر شد. فراخوان طراحی مقبره آذر اعلام شد که لااقل 40 طرح قابل ساخت را امروز در اختیار ما قرار داده است. این‌ها داشته‌های ماست که کم نیست.

یعنی این حس را دارید که فعالیت‌های شما مخاطب عرصه فرهنگ در کشور را راضی می‌کند؟

بحث‌ آذریزدی بحث وسیعی است. نمی‌توانیم آن را با فلان کاری که 6 ماهه به نتیجه رسید، مقایسه‌اش کرد. من مقبره مرحوم قیصر امین پور را مثال می‌زنم که در سومین سالگرد درگذشتش آماده بهره برداری شد؛ آن هم تازه با پشتیبانی بنیاد حفظ آثار، شهرداری خوزستان و وزارت ارشاد. پشتیبانی مالی هم که الا ماشاالله؛ می‌دانید که رقم هزینه شده برای ساخت آن مقبره 400 میلیون تومان بوده است  که برای ما این رقم رویایی است. ما به فکر این رقم‌ها نیستیم و اعتقادی هم به آن نداریم و دنبالش نیز نیستیم. اصلا به نظرمن لزومی هم ندارد یک مقبره تا این اندازه هزینه بر باشد.

شما چقدر بودجه لازم دارید؟

ما سقف ریالی که برای ساخت مقبره آذریزدی در محل دفنش در نظر گرفته‌ایم بیشتر از 120 تا 130 میلیون تومان نیست، خیلی اگر بی‌احتیاطی کنیم می‌شود 150 میلیون تومان که سعی‌مان این‌است با کمترین دخالت دولتی این مبلغ را جمع کنیم. البته سراغ بیمه‌ها و یا صرف بخش خصوصی نمی‌رویم، اما سعی داریم خیلی وامدار بخش دولتی نشویم.

تهیه بودجه این گونه موضوعات که وجهه ملی دارند، جزو وظایف نهادهای دولت است. چرا از آن به وامداری تعبیر می‌کنید؟

بگذارید طور دیگری بگویم. سال 88که در تیرماه آن آذر یزدی فوت کرد، سالی بود که شدیدترین التهابات سیاسی در کشور جریان داشت و حالا شما تصورکنید روز درگذشت آذر هم درست روز هجدهم تیر بود که حتی ما در برگزاری اولین سالگرد او این مساله را نیز در نظر گرفتیم که مبادا خدشه‌ای به شخصیت این آدم به دلیل این جریانات وارد شود. ما ترسی از اینکه برویم به دامن دولتی‌ها و کمک بگیریم نداریم، اما هر کدام از آنهاشرایط خاص خودش را دارد. مثلا یک ارگان مبلغی در وسع خود می‌خواهد به ما کمک کند که البته کفاف کار ما را نمی‌دهد. خب این مساله‌ای نیست، اما می‌بینی در برابر آن‌ کمک ایده‌ها و درخواست‌هایی را برای اجرای طرح مطرح می‌کند که در قامت این طرح نمی‌گنجد. ذهنیتی یک میلیاردی دارند و کمک هزینه مثلا 50 میلیونی پیشنهاد می‌کنند.

 

آذر تنها نویسنده‌ای بود که برایش در زمان حیات دوبار بزرگداشت گرفتند و مقام معظم رهبری نیز شخصا او را مورد تفقد قرار دادند. انجمن مفاخر فرهنگی در تهران از او در مراسم باشکوهی تجلیل می‌کند. برای کدام نویسنده معاصر  این اتفاق افتاده است؟

مثلا به من گفته‌اند ما فکرکردیم شما به جای بنا می‌خواهید اینجا یک مجتمع بسازید. ما هم گفتیم کمک کنیم. این مسائل واقعا غیرقبل عملیاتی شدن است. در سالی که آذریزدی فوت کرد و در همان بحبوحه همه جریانات سیاسی کشور سعی می‌کردند با هر ابزاری حرفشان را به کرسی بنشانند، ما ولی ابتکار عمل را طوری به دست گرفتیم که هیچکدام از گروه‌های سیاسی از او و نامش استفاده ابزاری نکنند و به دامن خودشان نکشانند.

ولی آذریزدی شخصیتی سیاسی نیست. برای سیاسیون چه فایده‌ای می توانست داشته باشد که از نام او سوء استفاده شود؟

کلا سیاسیون با عناصر فرهنگی ـ ورزشی و حتی نخبگان سیاسی به شیوه خاصی برخورد می‌کنند. تاریخ مصرف آن فرد که برایشان تمام شد، دورش می‌اندازند. روزی که آن گروه و دسته سیاسی حس کند که آذر برایش موجی ایجاد نمی‌کند و بازتابش دیگر آنگونه نیست که بتواند از کنار او به مطامع خودش برسد، مطمئن باشید از او دست می‌کشد و می‌رود سراغ نفر بعدی. در این میان اتفاقی که می‌افتد، آن است که کارایی فرهنگی آن فرد دیگر از دست می رود. مثل ماری می شود که نیشش را کشیده باشند. حالا اگر در این میان چند گروه سیاسی به توافق روی چهره‌ای دیگر هم باهم می‌رسیدند، بلافاصله بعد از آن توافق این چنین چهره‌هایی در محاق فراموشی سپرده می‌شد.

من یادم هست در نشستی در مرکز اسناد یزد میزبان دکتر ولایتی بودیم. ایشان در آن‌جلسه به ما توصیه می‌کردند که فعالیت فرهنگی هرچه از حیطه عمل دولت دورتر باشد، موفق‌تر است. البته منظور ایشان این نبود که دولت نباید اصلا باشد و یا بخواهد کارشکنی کند. بالاخره دولت است که باید بودجه دهد و ...منتهی منظورشان این بود که بودجه گرفتن و ورود به بازی با نهادهای دولتی باید حساب شده باشد.

و شما این کار را تا الان انجام داده‌اید؟

من می‌گویم با سیاسیون باید به شکل سیاسی وارد بحث و عمل شد. ما هم الان با سیاستمداران واقعا داریم بازی سیاسی می‌کنیم و در مساله آذریزدی سیاستمدارانه با آنها روبرو می‌شویم. اگر بخواهیم در مواجهه با این افراد به صورت فرهنگی برخورد کنیم، شک نکنید که له می‌شویم. این مربوط به مساله آذر تنها نیست. در همه مسائل اینگونه است. در هر چیزی که در ذهن شما هست؛ حتی ورزش.

خب این بازی قرار است به کجا برسد؟

تعبیر بازی خیلی جالب نیست. منظور من این است که ما به عنوان دبیرخانه بنیاد کارمان را بلدیم. هم بازی‌های سیاسی و هم رسانه‌ها را می‌شناسیم. پشت پرده شان را هم می‌شناسیم و هم خیلی از این چیزهایی که می‌آید توی صفحه رسانه‌ها را می‌دانیم ته‌اش چیست. ما ایستاده‌ایم و خواسته‌مان را می‌گوییم؛ آن هم به روش خودمان، اما نه خواسته‌مان و نه روشمان را با آنها هماهنگ نمی‌کنیم. هر کدامش را که دست جناح بندی‌های سیاسی قرار دهیم، باید در انتها دست روی خواست‌ها و محسوسات پِژوهشی و علمی خودمان بگذاریم و ما روی انجام نشدن این مساله خیلی تاکید داریم.

ادعای بزرگی است. ممکن است مصداقی هم برای این موضوع بیان کنید؟

بله. در رابطه با تصویب نام بنیاد آذر یزدی  به نام یک بنیاد فرهنگی ـ پژوهشی نزدیک به 8 ماه مرا معطل کردند. هی امروز و فردا و جلسه و جلسه. 8 ماه یعنی 35 هفته؛ ما همه این کارها را کردیم تا بعد از آن تازه گفتند همه بنیاد باید برود زیر دست ارشاد. حالا این جمله من می‌خواهد جانبداری تعبیر شود و یا هر چیز دیگری، اما مدیرکلی منتصب شده در اداره ارشاد یزد برای ما یک توفیق بزرگ بود؛ چون از جنس مدیرانی بود که جنس کار را می شناخت. به همت ایشان در بهمن ماه سال 88 دبیرخانه دائمی بنیاد ایجاد شد و در نهایت به برگزاری نخستین سالگرد هم رسید. در همان سالگرد هم به ما انگ جانبداری سیاسی زدند، اما خب از این نوع بازی‌ها را ما اصلا بلند نیستیم. البته اگر بخواهند ما را وارد بازی سیاسی کنند خوب بلدیم از خودمان دفاع کنیم، اما اینکه خودمان بخواهیم  وارد شویم، نه. من در رابطه با آذر و سالگرد او همانقدر که سراغ این جناح رفته‌ایم، سراغ آن جناح هم رفته‌ایم....

اما دقیقا مشکل همین جا عنوان می‌شود. یعنی بسیاری از گروه‌های فرهنگی بخش خصوصی که بالطبع جهت‌گیری‌های خاصی هم دارند، عنوان می‌کنند که از سمت شما اجازه نمی‌یابند در ساماندهی بنیاد و برنامه‌های آن مشارکت داشته باشند.

هر گروهی که به ما این نگاه را داشته باشد، بی‌تعارف می‌گویم مشکل ذهنی دارد. دبیرخانه بنیاد آذر در مراسم سالگرد 18 نشان روی بنر بزرگداشت زد که 17 تای آن شخصی بود و نه کاری و سازمانی. هر کسی به ما زنگ زد، گفتیم چشم. امسال اما این کار را نمی‌کنیم. این موضوع پارسال موجب مضحکه ما هم شد. این دوستان نه ما را می‌شناسند و نه می‌دانند که سیاسی کاری چیست که ما را متهم به آن می‌کنند. ما کجا رفتیم پشت تریبونی و برای یک جناح سینه بزنیم؟ ما با همه طیف‌ها به یک نسبت وارد شدیم. اگر کسی آمد و به ما کمک کرد، به روی چشم؛ اما اگر نیامد، در بوق و کرنا نمی‌کنیم. دبیرخانه بنیاد به هیچ گروهی اجازه مصادره آذر یزدی به نفع خودش را نمی‌دهد.

این نوعی انحصارطلبی نیست؟

نه. فعلا ما در مقام تصمیم گیری هستیم و اجازه نمی‌دهیم کسی در لوای کمک بخواهد نام آذر را به سمت خود مصادره کند؛ مگر اینکه سازوکار عوض شود. بی‌ادعاترین و نزدیکترین دوست  آدریزدی در دو سال گذشته یک و نیم میلیون تومان برای دبیرخانه هزینه تراشی کرده است و بعد، تازه می‌بینیم این فرد از همه بیشتر نسبت به او ادعا دارد. شاید برای شما قابل تصور نباشد، اما مطالبه پیرامون نام آذریزدی تمام ناشدنی است. در نمایشگاه کتاب به ما می‌گویند در ایران باب شده که تا نمیری برایت کاری نمی‌کنند. حالا شما بیا بگو برای آذریزدی در زمان حیات هم کارهای زیادی شد. آن وقت می‌گویند شما از جنس دولتی و ... هستی.

آذر تنها نویسنده‌ای بود که برایش در زمان حیات دوبار بزرگداشت گرفتند و مقام معظم رهبری نیز شخصا او را مورد تفقد قرار دادند. انجمن مفاخر فرهنگی در تهران از او در مراسم باشکوهی تجلیل می‌کند. برای کدام نویسنده معاصر  این اتفاق افتاده است؟ کدام نویسنده کانون پرورش فکری جز آذر برایش جشن تولد گرفته شده است. من اینها را می‌بینم و اجازه نمی‌دهم او را مصادره کنند. حالا شما اسم این کار را بگذارید انحصارطلبی.

-----------------------------

گفتگو از: حمید نورشمسی

کد خبر 1354409

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha