پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۱ تیر ۱۳۹۰، ۸:۳۸

افروغ در گفتگو با مهر: هدف وسیله را توجیه نمی‌کند/ تشریح تبعات زیانبار بی‌تقوایی سیاسی

افروغ در گفتگو با مهر: هدف وسیله را توجیه نمی‌کند/ تشریح تبعات زیانبار بی‌تقوایی سیاسی

دکتر افروغ با تأکید بر اینکه در تقوای سیاسی هدف وسیله را توجیه نمی‌کند و قدرت تنها ابزار است نه غایت، اعتماد و اطمینان در جامعه را از ثمرات رعایت تقوای سیاسی خواند و گفت: بخشی از علل عدم دستیابی به تقوای سیاسی این است که قدرت را هدف می‌دانیم.

دکتر عماد افروغ در گفتگو با خبرنگار مهر، تقوای سیاسی را اتخاذ سیاستهای اخلاقی توصیف کرد و گفت: وقتی سیاستی اخلاقی می شود که تیپولوژی قدرت ما بیشتر به نفوذ و اقناع تمایل داشته باشد تا زور و تهدید و اغوا. هرچه سیاست دولتها و حکمرانان ما اقناعی تر باشد و مبتنی بر نفوذ در ملت باشد این سیاست اخلاقی تر خواهد بود اما هرچه به سمت زور، تهدید و فریب برود و این شعار که هدف، وسیله را توجیه می کند رواج یابد، این سیاست ما غیراخلاقی می شود و در اینجا اثری از تقوا و یا اخلاق سیاسی نیست.

اگر قدرت هدف شد آنگاه ماکیاولیزم سکه رایج می شود
 
این جامعه شناس افزود: سیاستی اخلاقی است که به دور از ماکیاولیزم باشد. بر اساس شعار ماکیاولیزم هدف، وسیله را توجیه می کند، اگر هدف خوب است پس برای رسیدن به این هدف می شود دست به کارهای غیر خوب هم زد و هر کاری را می توان مباح دانست. کسی می تواند از ماکیاولیزم پرهیز کند که قدرت برای او تحت هر شرایطی یک وسیله باشد نه هدف. اگر قدرت هدف شد آنگاه ماکیاولیزم سکه رایج می شود.
 
وی با بیان اینکه بایستی اخلاق و ارزشهای انسانی و الهی اهداف ما محسوب و فعل سیاسی یا قدرت به عنوان فعل مشروط و ابزار تلقی شوند، یادآور شد: هرگاه جای این دو عوض شد، شما بدانید چه نظام جمهوری اسلامی و یا نظام غیر اسلامی باشد قطعا سیاستش اخلاقی نخواهد شد.
 
وی در مورد امکان رعایت تقوای سیاسی در دنیای امروز، گفت: در دنیایی که فلسفه سیاسی موج اول بر آن حاکم است که همان سیاستهای ماکیاولیستی باشد و به گونه ای توجیه وسیله به واسطه هدف تئوریزیه شده در چنین دنیایی اگر اخلاقی باشیم هنر کرده ایم. در جهانی که به گونه ای بی تقوایی سیاسی سکه رایج است هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی، در چنین شرایطی اگر اخلاقی عمل کردیم، هنر کرده ایم.
 
دکتر افزوغ تأکید کرد: اگر دنیا هم اخلاقی می بود و ما اخلاقی عمل می کردیم هنر نکرده بودیم این یعنی تابع جبر بودن. اما اگر جبرشکنانه عمل کردیم و آن گفتمان غالب را شکستیم و متناسب با ارزشهای اخلاقی و اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی طرحی نو در انداختیم آنگاه می توان مدعی شد که هنری را از خود بروز داده ایم.
 
توقع عالم از انقلاب/اقناع درعرصه داخلی و زیرکی در عرصه خارجی
 
وی افزود: بنابراین هم باید خلاف موج شنا کرد و هم متناسب با شعارهای اسلامی و انقلابی عمل کنیم و هم توجه به توقع عالم از انقلاب داشته باشیم. دنیا یک توقعی از انقلاب داشت و این انقلاب در شرایط خاصی پیروز شد و مردم تشنه معنویت، اخلاق و ارزشهای الهی بودند و این امر تنها ناظر به مردم ایران نبود بلکه یک توقع عام جهانی از انقلاب اسلامی بود و بنابراین صرف اینکه جهان غیراخلاقی است توجیه رفتارهای غیراخلاقی ما نخواهد بود.
 
این جامعه شناس در عین حال یادآور شد: اگر بر رعایت اخلاق تأکید دارم به این معنا نیست که ما زیرکی خود را از دست بدهیم و مثلا در حفظ اسرار نظامی سهل انگاری کنیم. مهم این است که در عرصه داخلی رعایت سیاستهای اقناع داشته باشیم و در عرصه خارجی باید زیرک عمل کنیم اما این زیرکی هم باز به این نیست که هرجور که تشخیص دادیم عمل کنیم بلکه در آنجا نیز عطف به مراتب مختلف و مخاطبان گوناگون رعایت سیاستهای متناظر را باید داشته باشیم.
 
دکتر افروغ افزود: یعنی زمانی ما با عامه مردم مواجهه داریم که باید رعایت اخلاق را داشته باشیم اما یک جا بحث مسائل نظامی و امنیتی و بحث سیاستهایی است که در دنیایی که رقیبی به نام استکبار و صهیونیست داریم، وجود دارد. اما همه جهان را نباید استکباری و یا صهیونیستی دانست اینجا به یکسری تشخیصها و ظرایفی برمی گردد. به نظرم باید در چنین جهانی سیاست اخلاقی اتخاذ کنیم اما این به آن معنا نیست که ما آن تدابیر لازم را در پیش نگیریم و با مسائل احمقانه برخورد کنیم اما هیچکدام از این مسائل جوازی برای اتخاذ سیاستهای مبتنی بر اغوا و فریب مخصوصا در عرصه داخلی نمی شود.
 
بی تقوایی سیاسی منجر به حذف نخبگان و انسانهای اخلاقی از حاکمیت می شود
 
این استاد دانشگاه به دستاوردهای رعایت تقوای سیاسی برای جوامع بشری اشاره کرد و افزود: مهمترین دستاورد اعتماد و اطمینان خاطر است وقتی من متوجه می شوم در میدانی که قرار است فعالیت سیاسی داشته باشم، رقبای من رعایت موازین قانونی و اخلاقی را می کنند و تا جرمی نسبت به من اثبات نشده و با اسناد محکمه پسند همراه نشده پرونده سازی و آبروزی نمی کنند با اطمینان خاطر وارد بازی سیاسی می شوم.
 
وی تأکید کرد: اما وقتی ببینم رقیب من رعایت هیچ موازین اخلاقی ندارد و به طرق مختلف در پی خارج کردن من از میدان رقابت است و برای او هر عملی هم مباح است، من نوعی یا باید مقابله به مثل کنم یا بایستی برای همیشه از این سیاست کناره گیری کنم اگر آدم اخلاقی باشم تا کی می توانم تحمل کنم، این است که ترجیح می دهم عرصه سیاست را رها کنم و تنها دست به یکسری روشنگری ها بزنم.
 
افزوغ افزود: در واقع در چنین شرایطی افرادی که بایستی به عرصه بیایند و از تخصص و نخبگی شان دیگران بهره مند شوند خب اینها تحت هر شرایطی حاضر نیستند فعالیت سیاسی بکنند و وقتی جامعه از حضور این انسانهای اخلاقی و حقیقت گرا تهی شد ضرر زیادی متوجه خواهد کرد، اما اگر یک رقابت سالم ذیل قواعد تعریف شده قانونی و اخلاقی داشته باشیم هم باعث می شود افراد اخلاقی و حقیقت گرا جذب این مبارزه سیاسی شوند و هم درجه اعتماد و اطمینان افراد نسبت به حکمرانان بالا رفته و مشروعیت نظام ارتقا می یابد و هم باعث پیشرفت و اعتلای کلیت جامعه می شود.
 
عوامل عدم دستیابی به تقوای سیاسی
 
وی با اشاره به عوامل عدم دستیابی به تقوای سیاسی در جامعه تأکید کرد: این مسئله معلول عوامل مختلفی است اما مهمترین آن این است که به نظرم ما فهم غلطی از جمهوری اسلامی داریم و یا خوب انقلاب اسلامی را  نظریه پردازی نکردیم. ما بعضا به نام حفظ نظام و رعایت مصلحت هر چیزی را مباح دانسته و خیلی از حقایق و اخلاقیات را سر بریدیم و نفهمیدیم که قدرت در بهترین حالت وسیله ای بیش نیست و به نظرم علت عدم دستیابی به تقوای سیاسی بخشی از آن به این برمی گردد که ما قدرت را هدف دانستیم در حالیکه قدرت حتی در دست پیامبر اکرم(ص) هم وسیله ای بیش نیست.
 
این استاد دانشگاه افزود: بخشی از عدم دستیابی هم به فقدان نظارت و نظریه پردازی نهادهای نظارتی برمی گردد یعنی وقتی نهادهای مدنی دینی و تاریخی ما که نقش آفرینی عمده ای در ظهور انقلاب اسلامی داشتند و بعد از انقلاب این نقش را فراموش می کنند و بیشتر به تصدی‌گری می پردازند خب نتایج طبیعی آن می تواند چنین مسائلی باشد. اگر می خواهیم تقوای سیاسی جریان داشته باشد و ما شاهد بی اخلاقی سیاسی نباشیم هم باید نظریه پردازی خوبی بکنیم و هم از ارائه نظریه های غلط که به گونه ای قدرت را تقدیس می کند پرهیز کنیم و توجه به نقش نظارتی و نظریه پردازی سیال و منبسط خود داشته باشیم.
 
نقش قوه قضائیه مقتدر و مستقل در دستیابی به تقوای سیاسی/مدعی العموم نباید منتظر شکایت شود
 
وی در مورد راهکار دستیابی به تقوای سیاسی گفت: نهادهای مدنی و فرهنگی ما باید نظارت و آگاهی بخشی های لازم را داشته باشند و از سویی قوه قضائیه بسیار اهمیت دارد یعنی یک جامعه سالم در گرو یک قوه قضائیه مستقل و مقتدر است. اگر این قوه بخواهد کوتاهی و مماشات کند و یا برای حفظ آبروی خود و یا ملاحظات سیاسی دیگر اقتدار خود را نشان ندهد و یا جناحی عمل کند فکر می کنم نمی شود توقع یک جامعه سالم سیاسی- اخلاقی را داشت.
 
این پژوهشگر تصریح کرد: بنابراین شرط لازم یک جامعه سیاسی سالم یک قوه قضائیه مقتدر و مستقل است. ما در این مورد عطف به مبانی نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی حتما به مدعی العموم اخلاقی نیاز داریم و مدعی العموم بایستی همانطور که در خیلی از موارد منتظر شکایت نمی شود در مورد مباحث اخلاقی هم منتظر شکایت نباشد چون ممکن است در یک فضای غیراخلاقی خود این شکایتها هم نقض غرض شود و افراد احساس کنند اگر شکایتی کنند به آبروریزی منتهی می شود و این بر عهده قوه قضائیه است که به محض اینکه هتک حرمتی صورت می گیرد مخصوصاهتک حرمتهای جناحی و سیاسی وارد میدان شود و برخورد محکمی کند و منتظر شکایت نشود.
کد خبر 1357092

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha