دکتر علی محمد صابری در مورد تأثیر سهروردی بر فلسفه اسلامی به خبرنگار مهر گفت: سهروردی تنها فیلسوفی است که مکتب اشراق را که مکتبی مبتنی بر حکمت ذوقی و بحثی است تألیف میکند. در واقع او جهت فلسفه اسلامی را تغییر داد. جهتی که تقریبا یونانی و عقل زده و استدلالی بود عقلی که مستقل از وحی بود.
صابری یادآور شد: سهروردی عقل را به وحی متصل کرد و گفت عقلی که مبتنی بر وحی و رسول ظاهری و راهنما و هادی یا پیر نباشد نمیتواند کار خودش را بخوبی انجام دهد تا انسان را به مقصد برساند.
وی افزود: عقل پشتوانهای به نام عشق میخواهد که مکمل عقل است از این جهت سهروردی پشتوانه مهمی برای فلسفه اسلامی پیدا کرد و آن عرفان بود. البته نه اینکه عرفان تا آن زمان نبود ولی او آموزههای فراوانی از عرفان را بویژه آموزههایی از شیخ ابوالبرکات بغدادی وارد فلسفه کرد هرچند که عمر کوتاه 38 ساله وی به او امکان بیشتر نداد که در این باره سیرکند اما در همین عمر کوتاه به کیفیت عمر پرداخت و بهرههای فراوانی از فلسفه و عرفان برد.
استاد فلسفه و عرفان اسلامی تربیت دبیر مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم(ص) ادامه داد: از این جهت فلسفه را در یک جهت درستی قرار داد و میبینیم که خرده فلسفههای زیادی از مکتب او سیراب میشوند.
صابری در مورد وجه شاخص فلسفه سهروردی گفت: مهمترین وجه شاخص فلسفه سهروردی نظریه نور یا نور الانوار اوست. این را هم از حکمت خسروانی و هم حکمت اسلامی میگیرد و یک آشتی و تطبیق کاملی بین ایندو برقرار میکند.
وی دومین وجه شاخص فلسفه سهروردی را نظریه عقل او دانست، اینکه او عقل را جزئی نمیانگاشت که همان عقل حقیقت محمدیه یا اعیان ثابته در فلسفه اسلامی است. نظریه عقل کل را سهروردی دوباره به فلسفه اسلامی معرفی کرد. یک نظریه دیگر در عرفان اسلامی نظریه حسن و حزن و عشق است که سهروردی شرح بیشتری به آن داد. او این سه را باهم جمع کرد و گفت عشق بواسطه حسن و حزن ظهور مییابد. همچنین سهروردی از اسطوره و تمثیل در فلسفه اسلامی بسیار استفاده کرد بطوریکه بعد از او فیلسوفان بزرگی چون ملاصدرا و حتی شارحان او به این اسطورهپردازیها و تمثیلپروریها نپرداختند.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان اسلامی نظریه اخلاق سهروردی را یکی دیگر از شاخصهای فلسفه او دانست و گفت: تا آن زمان دین را پشتوانه اخلاق میدانستند که سهروردی دنبال حقیقت دین و معنویت بود اینکه اخلاق را هسته مرکزی عمل صالح میدانست. در واقع تا ایمان و معرفت و عشق بوجود نیاید و نیت خالص نباشد عمل هیچ ارزشی پیدا نمیکند.
صابری در مورد اینکه معنویت در فلسفه سهروردی چه جایگاهی دارد نیز گفت: تمام فلسفه سهروردی مبتنی بر معنویت خاصی است. اینکه به باطن دین اهمیت میدهد نه به احکام ظاهری آن و معتقد است تا حجابهای مختلف از روح و جسم آدمی کنار نروند تزکیه بوجود نمیآید و تا تزکیه صورت نگیرد انسان از معنویت بویی نمیبرد.
وی گفت: معنویت همراه معرفت، عشق و ایمان است و خلأهای وجودی انسان را معنویت پر میکند و تا انسان معنویت را بدست نیاورد دین پوشالی است و انسانیت و دین ارزشی نخواهند یافت. باید نوری که از بالا میتابد به دل صاف و نه زنگار زده بتابد تا بخوبی منعکس شود آنوقت میشود جایگاه یار. در واقع سهروردی دنبال این عبارت بود که دست به کار و دل به یار باید داد.
نظر شما