به گزارش خبرنگار مهر، آرش محافظ دانشجوی دوره دکترای رشته اتنو موزیکولوژی در فرانسه است که قصد دارد با توجه به موسیقی و آهنگ های کهن ایرانی و بازتولید اینگونه آثار توسط تعدادی از نوازنده های جوان، آلبوم هایی را با حمایت موسسه فرهنگی و هنری ماهور تولید کند.
این پژوهشگر جوان طی چند سال گذشته آثارآهنگسازان ایران در قرن 16 و 17 میلادی را بررسی کرده و برهمین اساس قطعاتی را برای اجرا و ضبط در نظرگرفته است.
آرش محافظ با حضور در خبرگزاری مهر درباره ایده انجام این کار ، سیر تاریخی آهنگسازان ایرانی در این دو قرن، تاثیر موسیقی عثمانی بر ساختار موسیقی ایرانی و ....سخن گفت.
*خبرگزاری مهر - گروه موسیقی : ضمن معرفی و اشاره به سوابق موسیقایی خود از ایده اولیه تولید این آلبوم صحبت کنید.
- آرش محافظ : من متولد سال 1360 و پیش از هر چیز نوازنده سنتور هستم. پس از اخذ لیسانس از دانشگاه سوره٬ فوق لیسانس خود را در فرانسه با تحقیق درخصوص مقوله بداهه نوازی در موسیقی ایرانی اخذ کردم و درحال حاضر هم دانشجوی دکترای اتنوموزیکولوژی هستم و روی موسیقی قدیم ایران و مقایسه سیستم دستگاه های ایرانی با مقام های عثمانی کار می کنم.
شواهد تاریخی و مستند حاکی از آن است که پیوند عمیقی بین موسیقی این دو منطقه جغرافیایی وجود داشته است به این شکل که بخشی از سنت موسیقایی اواخر دوره ی تیموری و اوایل صفویه طی تحولات تاریخی - سیاسی با مهاجرت یا با به اسارت در آمدن برخی موسیقیدانان ایرانی یا آنهایی که در این فرهنگ موسیقایی رشد کرده بودند به عثمانی منتقل میشود و تا چند قرن بعد همچنان زنده میماند. ایده اولیه این بود که این موسیقی دوباره اجرا و شنیده شود.
* طبق بررسی های انجام شده سنت موسیقایی در آن دوران تا چه اندازه با یکدیگر متفاوت بوده است؟
-به طور کلی سیستم موسیقایی در مراکز بزرگ فرهنگی حوزه ی ایرانی-عربی-ترکی قدیم دارای اصول نظری و عملی نسبتا مشترک بوده است. در دوره های تاریخی مورد بحث مادربارهای هرات، بغداد، بخارا ٬ تبریز و بعد ها استانبول تقریبا یک سنت موسیقایی هنری واحد را با با زیبایی شناسیهای مختلف اجرا می کرده اند، البته منظور من از این سنت واحد٬ سنت موسیقی کلاسیک است نه موسیقی محلی. در واقع موسیقی هنری ایرانی- عربی-ترکی در گذشته بر خلاف امروز اینگونه از هم مستقل و دور افتاده نبودند.سازهای اصلی هم سازهایی چون عود، نی، کمانچه، چنگ، قیچک و دایره بوده و تنها گاهی بنابر سلیقه موسیقایی مکانی تنوع می یافتند. با این اوصاف بخصوص موسیقی عثمانی اولیه به نوعی میراث دار تمدن موسیقی دوران تیموری و دربارهای بعدی ایران بود و جالب اینکه فارسی تا مدتها پس از این دوران اولیه به عنوان زبان هنری امپراطوری عثمانی باقی میماند.
* موضوع تحقیق و ثبت موسیقایی این آثار دقیقا به چه دورانی برمی گردد؟
- گلچینی از موسیقی آن دوران دو بار در قرن هفدهم و هیجدهم میلادی به طرق مختلف آونویسی شده است.
* توضیحات بیشتری می دهید؟
- مقارن با اوایل حکمرانی صفویه و سپس طی جنگهای ایران و عثمانی برخی از موزیسین های برجسته ایرانی به استانبول مهاجرت میکنند یا به عنوان اسیر به آنجا برده میشوندو در دربار عثمانی مشغول به کار می شوند. از خوش اقبالی، در همان زمانها دو اروپایی در دربار عثمانی مشغول فعالیت بودند; یکی از آنها که لهستانی الاصل بود و در اواسط قرن هفدهم می زیست بوبوفسکی نام داشت و ترکهای عثمانی او را علی اوفکی خواندند. او خود موزیسین بود و در دربار استانبول به عنوان مترجم کار می کرد و به خط نت نیز آشنایی داشت. وی قطعاتی که از آهنگسازان مختلف اجرا می شد را در مجموعه ی شخصی خود نت نویسی می کرد. او رپرتواری از آن دوران را ثبت کرده که در آن اولا آثاری وجود دارد که متعلق به ایرانیان شناخته شده مثل حسن جان یا شاه قلی است و ثانیا قطعاتی- خواه بی نام و نشان و خواه ساخته ی موسیقیدان های ترک - به ثبت رسیده که آشکارا تحت تاثیر سبک همین آهنگسازان بزرگ ایرانی دوران صفوی است.
یک بخش مهم دیگر از این جریان موسیقایی نیم قرن بعد یعنی در اوایل قرن هیجدهم توسط یک شاهزاده ی مولداو به نام دیمیتری کانتمیر ثبت شده است. او هم آثار عصر خویش و قطعاتی که از قدیم به جا مانده بود و به قطعات عجم لر معروف بوده را آوانگاری کرده که درواقع این آثار مربوط به همین ایرانی های دوران مذکور است. البته شیوه ی ثبت کانتمیر نوعی آوانویسی حرفی/عددی است که پیشتر به وسیله ی محققان ترک و همچنین اروپایی رمزگشایی شده است.
بخش بزرگی از این آثار ایرانی هیچگاه اجرا نشده و آن تعدادی که بوسیله ی هنرمندان ترکیه ای اجرا شده طبیعتا با فواصل موسیقی ترکی و زیبایی شناسی امروز خودشان نواخته شده که از جنبه های مختلف با آنچه در قرن شانزدهم و هفدهم اجرا می شده تفاوت های بعضا اساسی دارد. به استثنای مسئله ی ریتم٬ بطور کلی سبک درونی موسیقی و تکنیک های کلی ملودی پردازی این قطعات خیلی به زیبایی شناسی موسیقی دستگاهی قاجاری نزدیک تر است تا به سبک موسیقی هنری ترکی قرن هیجدهم به بعد٬ بنابراین آن معدود گروه های ترکیه ای که سراغ اجرای این موسیقی رفته اند به نوعی درگیر سردرگمی در نوع خوانش این موسیقی شده اند چون هیچ ایده ای از این زیبایی شناسی نداشتند٬ در حالی که به نظر من این مشکل برای موسیقیدان ایرانی که ردیف را در گوش خود دارد به مراتب کمتر است٬ این را می توان با شنیدن و تحلیل این موسیقی به راحتی اثبات کرد.
*با این توضیحات آلبومی که در دست کار دارید برچه اساسی اجرا می شود؟
- تعداد قطعات این آلبوم زیاد است و هریک از آنها بطور میانگین هفت ٬ هشت دقیقه طول دارند. ریتم های خیلی پیچیده ای در این رپرتوار وجود دارد که در سنت فعلی موسیقی ایرانی کاملا از بین رفته است و اجرای صحیح آنها بنابراین چندان آسان نیست. سیاست کلی ما از آغاز پروﮋه تا امروز این بوده که پیش از هر چیز گروه گردهم جمع شود و بصورت آنسامبل تمرین کند چراکه اول خود ما نوازنده ها باید یاد بگیریم و بدانیم که چگونه می خواهیم اثر را به موسیقی در بیاوریم و سپس همین موسیقی دست جمعی را بصورت طبیعی و با حس و حال گروهی ضبط کنیم.
* به چه صورت منتشر می شود؟
- این پروﮋه برای اولین بار به آقای محمد موسوی مدیر موسسه ی ماهور پیشنهاد شد و خوشبختانه ایشان خیلی سریع و با رویی گشاده طرح را مورد حمایت قرار دادند و ما را از هر جهت یاری کردند و می کنند. درحال حاضر حدود 30 درصد از اثر ضبط شده است و برنامه ریزی ما این است که کار تا آخر تابستان سال آینده به اتمام برسد و پس از آن به شکل دو سی دی صوتی و یک مجموعه ی آوانگاری قطعات توسط موسسه ی ماهور منتشر شود.
*آیا در نسخه اصلی مشخص شده که آثار با چه سازهایی اجرا می شود؟
- در رساله علی اوفکی بخش نظری وجود ندارد اما کانتیمر و بعد ها اروپاییانی چون شارل فونتن در یادداشت های خود از سازهای زمان خود نام برده و بعضا طرح آنها را ثبت کرده اند. سازهای رایج موسیقی عثمانی در زمان کانتمیر و بعد فونتن نی٬ عود٬ چنگ ٬ تنبور عثمانی٬ قوپوز٬ نوعی رباب٬ قانون٬ سنتور ٬ کودوم٬ انواع دایره و کمانچه بوده است. نکته جالب اینکه کمانچه ای که فونتن نقش اش را کشیده خیلی شبیه به کمانچه ایرانی امروزی است و ساختمان اش خیلی با کمانچه ی آناتولی که امروز در موسیقی هنری ترکی استفاده می شود تفاوت دارد. تنبوری که در آن زمان می نواختند مانند تنبور امروزی نوعی لوت دسته بلند است که شبیه توصیفات سازی است که عبدالقادر مراغی آن را روح افزا نامیده و ظاهرا در ایران هم نواخته می شده. بنابراین بدنه ی اصلی سازهای آن دوره در استانبول با سازهای امروزی موسیقی ایرانی یکی است و تفاوت اصلی واگذاری نقش تنبور است به تار که سازی به نسبت بقیه بسیار مدرن است.
*هدف نهایی شما از انتشار این آلبوم چیست؟
- هدف آشنا کردن مخاطب خاص و عام ایرانی با موسیقی قدیم است. فارغ از مباحث نظری مطروح در رساله ها٬ داستان این است که ما از واقعیت عملی موسیقی ایرانی قبل از تدوین ردیف در قرن هیجدهم چیز زیادی نمی دانیم. این آثار بسیار مستند می توانند تا حدودی سبک و شیوه ی موسیقی ای که احتمالا در اوایل دوره ی صفوی در ایران نیز رواج داشته را بر ما آشکار کند و بخصوص از جهت ریتم و فرم و فنون آهنگسازی قابلیت های فراموش شده ی بسیاری را دوباره به ما یاد بدهد. این که این آثار ایرانی بعد از قرن ها دوباره به وسیله ی خود ایرانیان و با رنگ سازها و لهجه ی موسیقایی خودشان اجرا شود مهم است.
* چرا رنگ و لهجه موسیقایی در اجرا مهم است ؟
- چون به اعتقاد من رنگ و لهجه در اجرای یک اثر در میزان تاثیر پذیری و فهم مخاطب از آن موسیقی اهمیت دارد به این معنا که اگر یک موسیقی خیلی ساده مثل رنگ همایون را با سازهای به عنوان مثال هندی چون سیتار، سارود و طبلا اجرا شود رنگ سازها مخاطب را از فضای صوتی آشنای او دور می کند و شنونده بسته به میزان باز بودنش در مواجهه با زیبایی شناسی های دیگر کم و بیش احساس غریبی می کند از همین رو درک اثربرای مخاطب عادی سخت می شود و این البته برای شنونده حرفه ای کمتر صادق است٬ ولی به هرحال رنگ مهم است. فواصل٬ تکنیک های سازی٬ دینامیک٬ تزئینات٬ نوانس ها٬ همه و همه در تولید رنگ فرهنگی خاص اجرای یک اثر واحد موثرند. بنابراین ممکن است یکی از همین قطعات ایرانی توسط بهترین ارکستر ترکی اجرا شود اما به دلیل نا آشنا بودن رنگ کلی به هیچ وجه برای مخاطب ایرانی قابل ارتباط برقرار کردن نباشد در حالی که اگر همان قطعه فقط و فقط با یک ساز تنهای ایرانی اما با زیباشناسی آشنا شنیده شود ممکن است موضوع از زمین تا آسمان برایش عوض شود.
بنابراین هدف ما از تولید این آلبوم این است که کاری کنیم که مخاطب ایرانی در شرایط موسیقایی امروز بتواند این موسیقی را بشناسد و بفهمد. درواقع اگر مخاطب عام٬ این موسیقی قدیمی را با لهجه و سازهای امروزی خود بشنود کمتر احساس غریبی می کند و خیلی سریع سیستم آهنگسازی آن را درک و با آنچه امروز می شنود مقایسه می کند.
* تا چه اندازه جنبه های بازسازی در این اثر را درنظر گرفته اید؟
- در این اثر سلیقه موسیقایی که در قدیم وجود داشته را به مخاطب معرفی می کنیم و نوعی از موسیقی که از بین رفته است را دوباره زنده می کنیم تا اولا به رپرتوار قدیم مان بیفزاییم و ثانیا از آن ایده بگیریم برای بهتر کردن کیفیت آهنگسازی های فعلی. اما کار ما چندان جنبه بازسازی صدای آن دوره را ندارد و سعی کردیم که در اجرا تا حد ممکن آزاد برخورد کنیم به این معنا که به نوازندگان گفته شده که تا می توانند بیان شخصی خودشان را مطرح کنند و سعی نکنند که یک عمل مکانیکی انجام دهد. یکی از انتقاداتی که به اجراهای اساتید ترک از این موسیقی وارد است این است که با نت های بجا مانده خیلی مقدس مابانه و خشک برخورد کرده اند و نتیجه ی اجرا مکانیکی و بی روح از آب درآمده چون خیلی سعی نکردند احساس و درک خود را وارد قطعه کنند٬ بنابراین ارتباط ایده آل با آنچه آنها اجرا کرده اند برقرار نمی شود. این البته کمک بزرگی برای ما بوده چون کارهایی که از آنها در اختیار داشته ایم را گوش داده ایم و سعی کرده ایم که اشتباهات آنها در این موارد را تکرار نکنیم.
* چطور به این منابع دست پیدا کردید؟
کتاب های علی اوفکی و کانتیمر سالهاست که به عنوان گنجینه موسیقی قدیم در بین ترک ها شناخته شده و از سوی دیگر محققان بزرگی چون " والتر فلدمن" و " اون رایت" روی این منابع تحقیقات بی نظیری انجام داده اند.
*با توجه به تحقیقاتی که در این زمینه داشته اید کدام موسیقی را متاثر از موسیقی ایران می دانید؟
- ترک ها در طی مهاجرت های بزرگ خود به آناتولی از تمام فرهنگ های سر راه خود٬ از آسیای میانه ، ماوراءالنهر، خراسان، قفقاز و جاهای دیگر فرهنگ ایرانی قدیم پدیده هایی را آموختند و با ذوق خود مخلوط کردند تا به زبان هنری مخصوص به خود دست یافتند. خود عثمانی ها به خوبی قبول دارند که پایه موسیقی عثمانی براساس موسیقی قدیم ایران و دربار هرات استوار است.
* تغییرات بعدی در موسیقی عثمانی چطور اتفاق افتاد و تا چه زمانی متاثر از موسیقی ایران بودند؟
- "در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد" چراکه سیستم تغییر کرد به این معنا که با روی کار آمدن حکومت صفویه ارزش موسیقی هنری در ایران پایین آمد. اساتید و نوازنده های درباری دیگر خیلی مدنظر نبودند و اصولا دربار در دوران صفویه کم کم گرایش های دیگری پیدا کرده بود و از همین رو ریشه های موسیقی علمی هرچه بیشتر ضعیف شد. اما نزد ترک ها وضع در همین زمان برعکس بود. در حکومت عثمانی سلاطین اکثرا هنرپرور و موسیقی دوست بودند. سلطان مراد 4 و سلطان سلیم 3 خود موزیسین بودند٬ مشق موسیقی می کردند و حتی آثاری خوبی هم ساخته اند که هنوز در رپرتوار موسیقی هنری امروز اجرا می شوند.
*این تغییریات چه تاثیراتی بر ساختار موسیقایی ایران گذاشت؟
- اگر چند مولفه را در باره موسیقی درنظر بگیریم خیلی راحت می توان به این سئوال جواب داد. یکی از این مولفه ها، مقوله آهنگسازی بود به این معنا که یک شخص معلومی بنشیند و یک قطعه معلومی را بسازد و به اسم خود عرضه کند حالا این اثر یا مخاطب پیدا می کند یا نه. در آن زمان آهنگسازی در بالاترین درجه اهمیت قرار داشت یعنی اینکه آهنگساز نفر اول در رشته موسیقی بود و بعد از آن به ترتیب خواننده و نوازنده در رتبه بعدی قرار داشت. ما در آهنگسازی بی تردید پسرفت کرده ایم. مقوله های دیگر فرم و ریتم هستند. در این دو نیز موسیقی ایران ضعیف شد و از غافله جا ماند. به عنوان مثال اگر یک پیشرو از همین آثار عجملر را با بهترین نمونه های آهنگسازی قاجاری مثل یک پیش درآمد از درویش خان مقایسه کنیم براحتی اختلاف سطح را درک می کنیم. اشتباه نشود٬ درویش یک نابغه ی موسیقی بوده است اما ضعف کلی سیستم در مقوله ی آهنگسازی نه به او نه به هیچ نابغه ی دیگری اجازه نمی داده تا ناگهان معجزه کنند.
در توضیح فرم پیشرو باید یادآوری کنم که قطعه ای سازی بوده با ریتم های بزرگ و طویل و تمپویی کند که سوییت قطعات آوازی و سازی بعدی با آن شروع می شده است.
*پیش درآمد براساس نیاز زمان به وجود آمده است چطور می توان گفت که پیش درآمد در آن زمان وجود داشته است؟
- اسم و اصطلاح پیش درآمد ظاهرا وجود نداشته اما فرم پیش رو خیلی پیش از درویش خان و حداقل از قرن 16 از بخارا تا استانبول وجود داشته است و آن را در این زمان دسته جمعی می نواخته اند. درویش خان یا دیگران حتما از وجود چنین فرمی آگاهی نداشتند و بر اساس نیاز چیزی با همان کارکرد پیشرو ابداع کرده اند اما این دلیل نمی شود که بگوییم ذات فرمی با این نقش پیش از آنها وجود نداشته است.
*پیشرو فرم داشت ؟
- یک فرم ثابت و کاملا مشخص داشت: سرخانه/ملازمه/خانه دوم/ملازمه/خانه سوم/ملازمه؛ ریتم های پیش رو همانطور که گفتم کند است و طویل مثل ثقیل که 48 ضربی است.
*48 ضربی یعنی چه؟
- یعنی هر میزان 48 ضرب است .
*چرا 48 وچرا مثلا نمی گویند 24 میزان دوتایی ؟
- چون ارتباط مستقیم با ساختار ملودی دارد یعنی اینکه اگر در مقام بوسلیک پیشرو ثقیل 48 ضربی داریم، باید یک واحد ملودیک همگون یا یک جمله ی موسیقایی واحد٬ بدون سکته و بریده بریده شدن و فرود بی موقع آمدن دقیقا در طول 48 ضرب شروع شود و گسترش یابد و به نتیجه برسد. تعداد ضرب ها فقط یک بخش از نقش ریتم است٬ تاثیر زیر پوستی تر این دورهای ایقاعی و ملودی سازی به این شکل در کیفیت صوتی این ضرب ها یا همان به اصطلاح موزیسین ها "بوم و تک" هاست که هر کدامشان حساب و کتابی دارد و طی قرن ها مثل الماس تراشیده شده اند و از ملودی جدایی ناپذیرند.
* با این اوصاف آیا برای مخاطب خسته کننده نمی شود؟
- خسته کننده نمی شود ولی پیچیده چرا. مثل تمام آثار هنری یا ادبی کمی روشن فکرانه تر که برای سلیقه های آموزش ندیده ثقیل هستند این موسیقی هم کمی پیچیده است. در زمان خود هم این موسیقی مردم کوچه و بازار نبوده و مخاطبش بخش خاص تری از اجتماع بودند و دقیقا به همین علت است که وقتی دیگر در دربار خواسته نشد کم کم در ایران از بین رفت. آنچه از آن را مردم حفظ کردند بیشتر کلیاتی بود چون نظام مدال و ملودی تیپ ها و سایه هایی از آن رپرتوار٬ اما بخش های پیچیده تر مثل ریتم و سوییت های متشکل از فرم های گوناگون به سرعت فراموش شد.
* فکر نمی کنید تولید آلبوم هایی از این دست بیشتر جنبه آموزشی دارد.
- نه اینطور نیست٬ این موسیقی آنقدر غنی و جذاب است که صد درصد کاربرد "شنیدن برای لذت بردن" دارد. طبیعتا انتظار نداریم که به محض عرضه با استقبال آنچنانی مواجه شود اما همین که کم کم علاقه مندانی به دست بیاورد تاثیر خود را در آینده ای نزدیک خواهد گذاشت.
* سئوال آخر اینکه گروه شما متشکل از چه کسانی است؟
- خوشبختانه جمعی از بهترین نوازنده های موسیقی دستگاهی – که البته از بهترین دوستان من نیز هستند – با بزرگواری در همان ابتدا دعوت من را پذیرفتند و وقت های ارزشمندی را بی هیچ چشم داشتی در اختیار این طرح قرار دادند. در جمع ما فرید خردمند سازهای کوبه ای٬ بهاره فیاضی تار و رباب٬ امیر حسن شریفی تار٬ فرشاد توکلی سه تار٬ بهناز بهنام نیا عود٬ احسان عابدی نی٬ شیوا عابدی کمانچه و آساره شکارچی کمانچه آلتو می نوازند و من هم با سنتور دوستانم را همراهی می کنم.
--------------------------------------
گفتگو: حمیدرضاعاطفی
نظر شما