به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه داستان «رویاهای بیداری» نوشته محمدرضا گودرزی، عصر دوشنبه 17 مرداد با حضور مشیت علایی، محمدهاشم اکبریانی، لادن نیکنام و نویسنده کتاب در قالب بیست و یکمین نشست چشمه کتاب، در فرهنگسرای ملل برگزار شد.
در ابتدای این نشست مشیت علایی با موضوع ژانر گوتیک در ادبیات به سخنرانی و قرائت یکی از مقالاتش در این زمینه پرداخت. علایی گفت: ادموند برگ شهرتش در ایران را مدیون کتابی است که درباره انقلاب فرانسه نوشت. برگ مدعی بود مانند همه مردم فرانسه خواهان آزادی است، ولی معتقد بود آزادی باید مقید در صفاتی مانند مردانگی و اخلاق باشد. برادری و برابری از مفاهیمی بود که برگ آنها را شر و ور میدانست و معتقد بود انقلاب فرانسه بر اساس رذایل اخلاقی شکل گرفته است.
وی افزود: برگ این رساله را در پایان عمرش نوشته است، اما او رساله دیگری هم دارد که 40 سال پیش از مرگش نوشته است که درباره زیباییشناسی است و مطالبی هم درباره ژانر گوتیک در ادبیات دارد. در این رساله، خبری از محافظهکاری سیاسی نبود و در آن نوشت که به نظرش مشخصه همه آثار هنری، بیحد و مرز بودن آنهاست. روشن و مشخص ازصفات مسائل محدودند ولی هنر چون نامحدود است، این تعاریف دربارهاش نمیگنجد.
این محقق گفت: برگ معتقد است ترس نقش مهمی در التذاذ ما از امری شکوهمند دارد. برگ میپذیرد که تلازم ترس و خطر متضمن داشتن پارادوکس و تناقض است. از زمان ارسطو تا امروز وقتی، بحث از لذت تراژیک چه از نوع جدید و چه نوع قدیمش میشود، عدهای مخالف به کارگیری لفظ لذت هستند، بنابراین از عبارت تاثیر استفاده میکنند. برگ معتقد است آگاهی ما از امری شکوهمند، از ترس ما میکاهد. بنابراین علم ما نسبت به وضعیت باعث میشود از ترس ما کاسته شود. یعنی ویژگی هنر بزرگ نه در وضوح که در ابهام و پیچیدگی آن است.
علایی ادامه داد: این جمله از برگ است که جهل ما از پدیدهها، تحسین ما را برمیانگیزد. پیدایش رمان گوتیک از دهه 60 قرن هجدهم، مانند هر جریان ادبی و فرهنگی دیگر، از درون جریان غالب آن زمان یعنی نئوکلاسیسیم متولد شد و این مکتب را مخل پرورش تخیل میدانست. ادبیات و هنر گوتیک از نظر جامعهشناسی، عکسالعملی نسبت به مکتب کلاسیسیم بود. در زبان کلاسیک، واژههای عینی وجود دارد چرا که در زبان کلاسیسیم واژهها، ناظر هستند. به تعبیر سارتر، ادبیات کلاسیک، ابزار فکری اشرافیت است.
مولف کتاب «شکلهای زندگی» افزود: معماری گوتیک شاید بیشتر از دیگر هنرها، در مقابل معماری کلاسیک، تضاد بین این مکتبها را نشان دهد. اقبال مردم به ادبیات گوتیک به حدی بود که برخی نویسندگان کلاسیک هم ناچار شدند رمان گوتیک بنویسند. به رقم اقبال به رمانهای گوتیک، منتقدان از این گونه داستانی زیاد استقبال نکردند و آن را اشاعه مفاهیم شیطانی دانستند. تقریبا در قرن بیستم، نویسندگان فمینیست از تمهیدات گوتیک برای بیان اعتراضاتشان استفاده کردند.
وی گفت: ژانر گوتیک، هیچ وقت ژانر اول نبوده ولی دو چیز را در موردش نمیتوان انکار کرد یکی این که طرفدارانش خصوصا در سینما بسیار زیاد هستند و دوم تاثیرش بر نویسندگانی چون خواهران برونته، چارلز دیکنز و ...
در ادامه محمدرضا گودرزی به خوانش یکی از داستانهای کتابش پرداخت و قبل از قرائت داستانش گفت: داستانهای این کتاب 14 بود که 4 داستان آن برای گرفتن مجوز حذف شد. 4 داستان این مجموعه طنز بودند که 3 تایشان حذف شد و تنها یکی از آنها در مجموعه باقی ماند. از داستانهای ژانر ترس هم هیچ داستانی حذف نشد. از این موضوع این توصیه اخلاقی برداشت میشود که اگر بترسیم بهتر از این است که بخندیم.
نظر شما