به گزارش خبرنگار مهر، کتاب "دریدا: مقدمهای کوتاه" اثر سیمون گلندنینگ از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است.
دکتر سیمون گلندنینگ استاد مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی لندن در مورد فرضیه خود در این اثر و اهمیت آرای دریدا گفت: دریدا بنیانگذار جریانی در فلسفه است که با نام شالوده شکنی شناخته میشود.
وی تصریح کرد: دریدا این نظریه را در خلاً به وجود نیاورده است و نتیجه سالیان تحقیق و مطالعه این فیلسوف بوده است.
این استاد دانشگاه یادآور شد: دریدا آثار فیلسوفانی چون افلاطون، ارسطو، سنت آگوستین، دکارت، لایب نیتس، روسو، کانت، هگل، نیچه، مارکس، هوسرل، هایدگر و لویناس را مطالعه کرده و در اثر این مطالعات به رد عقل مداری مدرن پرداخت.
وی تصریح کرد: این عقلمداری بسیاری از موضوعات محوری در متن را نادیده میگیرد و سرکوب میکند.
وی افزود: در مورد آرای دریدا اتفاق نظر یکسانی وجود ندارد. برخی معتقد هستند که او نهایتاً در سنت فلسفه قارهای فکر میکرده و اندیشههای او موضوعات فلسفه تحلیلی را مورد بررسی قرار نداده است.
استاد مدرسه علوم اقتصادی و سیاسی لندن در ادامه یادآور شد: یکی از چیزهایی که کار ساختارشکنی دریدا را سخت و دشوار میسازد توجه به زمینههای تاریخی و اجتماعی متن است.
وی تأکید کرد: اینکه متن در درون چه زمینههای تاریخی و فکری و اجتماعی قرار دارد و چه جریانهای فکری مسبب به وجود آمدن متن هستند از جمله موضوعاتی هستند که کار شالوده شکنانه دریدا را سخت و دشوار میسازند.
وی در پایان یادآور شد: در واقع هر نویسنده و خالق به مکان(جغرافیا) و زمان (تاریخ) خاصی تعلق دارد که مفاهیم آن دوران را به کار میبرد. این مفاهیم به کار برده شده بار معنایی متفاوتی با آنچه امروزه ما از آن فهم میکنیم دارند. در شالوده شکنی توجه به این موضوع حائز اهمیت است.
تئوریهای دریدا در فلسفه پست مدرن و نقد ادبی تأثیر فراوانی گذاشت. دریدا این باور ساختارگرایان را که معنا در ذات متن است، رد می کند.
نظر شما