پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲ شهریور ۱۳۹۰، ۱۴:۲۰

سراپا دل شدن با تن رنجور به استجابت دعا

سراپا دل شدن با تن رنجور به استجابت دعا

کرج - خبرگزاری مهر: برپایی شب قدر جز در مساجد و مهدیه‌ها در بیمارستانهای البرز حال و هوای دیگری داشت، بیماران با تنی رنجور به امید مهربانی خدا دست برای شفایشان دست به دعا برداشتند.

به گزارش خبر نگار مهر در کرج، سبحانک یا لا اله الا....

یک شب قدر دیگر هم گذشت . شب دعای جوشن کبیر. شب اشک شدن برای تطهیر دل با تمنایی نالان. این شب احیا هم اشک ریختی و سبحانک یا لا اله الا...  را با بغضی که واهمه ای برای رها کردنش نداری، با صدایی محزون خواندی. چشمهایت را که بستی قطره های اشک بر گونه ات لغزید، گونه ای که سال پیش هم خیسی اشکهایت را احساس کرد.

شاید سال دیگر میهمان بخشنده گی خدایت نباشی مثل همه آنهایی که برای احیای امسال میهمان خاک بودند و چشم در راه دعای خیر تو...

فرقی ندارد چگونه صدایش کنی و از کجا. صدایت را می شنود از هرجایی که بخوانی اش. برای شکوای هجران تنها لحظه ای بود که به بهانه وصالش بیدار ماندی.

 برای توهم جای دعا بود، برای تو که در بستر بیماری گرفتار لحظه های دلگیری شدی. تو هم زبان به دعای جوشن کبیر گرفتی و شفایت را از صاحب شفا خواستی.

دیشب کسی به حریم بیماری ات وارد نشد تا بگوید ساعت خواب و استراحت است و تو تا سپیده صبح با خدایت خلوت کردی، هم  تو و هم همه هم اتاقیهای بیمارت.

دیدمت چطور ذکر دعایت را با دستان بیمارت به سوی آسمان بردی و هر چه درد در  دل داشتی به امید اجابت برای خدایت با هق هق گریه زمزمه کردی.

تو را هم دیدم که بالای سر مادر بیمارت دعای امن یجیب را می خواندی و به ائمه متوسل می شدی برای لحظه ای هوشیاری اش.

شب احیای دیشب تو هم از خدایت شفا خواستی تویی که همه پزشکان به ماندنت در دنیا جواب نه دادند اما تو دست به دامان همان احساسی شدی که نامش ایمان است و خود را فقط و فقط به اویی سپردی که خالق تو و بزرگ پزشکانی است که گفتند دنیا دیگر جای ماندن برای تو نیست و تو با خلوص قلبی به او اعتماد کردی و خود را به کسی واگذار کردی که تنها کسی است که می تواند به حکم تقدیر و سرنوشت اجازه ماندنت در دنیا را بدهد.

و چه اشکهایی که برایت ریختند، برای تویی که تنها ارتباطت با دنیا دستگاه های پزشکی است. تو نمی دیدی گرچه شاید حس می کردی که با دلی شکسته از پشت پنجره برایت از خدای بزرگ شفا می طلبیدند و دلشان هم به جای تو و هم جای خودشان شکست. دیشب کتاب قرآن تنها ارتباطت با دنیا شد و ضربان قلبت به جای دستگاه با لحن آرام بخش سبحانک یا لا اله الا .... زد.

شاید بیدار نشوی به حکمت خدایی که تو را روزی به دنیا دعوت کرد اما وجودت پر شد از یا الله و یا الله و یا الله...
تو هم امشب پا به پای لحظه های احیا بیدار ماندی تو که خدایت امسال هم اجازه بودن میان عذاداران علی (ع) را داد و از ته دل الهی العفو الهی العفو خواندی و علی ابن موسی را برای شفای بیمارانی که در حسرت بودن کنارت را داشتند صدا کردی...

...........................

آسیه چهارباغی

کد خبر 1390793

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha