به گزارش خبرنگار مهر، اعوانی در دیباچه این کتاب نوشته است: «بازرس» مجموعهای است از 8 داستان کوتاه به پاسداشت هشت سال دفاع مقدس که از میان شنیدهها و نوشتههای راویان تاریخ سرافراز دفاع مقدس پدید آمده که پیرنگ آنها فقط در حد چند کلمه یا چند سطر بیشتر نبوده است. این پیرنگها تلنگری بر ذهن نویسنده شدند که از سر شوق به پردازش آنها بپردازد.
طبق ادعای نویسنده، «بازرس» حقایق و واقعیتهایی را به تصویر کشیده که در دوران دفاع مقدس بارها و بارها اتفاق افتاده، هرچند همچون گنجینههای پر ارزشی همانند هزاران هزار دیگر، تاکنون از دیدهها پنهان مانده است. عناوین خاطرات این کتاب به ترتیب عبارتاند از: «چفیه است نه سیمبکسل»، «مار»، «خانم مهندس»، «بازرس»، «من باید اولی باشم»، «نردبان»، «این سر سر حسینه» و «سرگروهبان».
در داستان بازرس میخوانیم:
بالگردها بیتوجه به تیراندازیها و با خیال راحت، پیش میآمدند. میدانستند که دست نیروهای ایرانی خالی است. امکان ندارد آنها را که با تجهیزات حرکت در شب در آسمان تاریک به پیش میآمدند، دید. صدای گردش بالشان به آوای مرگ میماند که به هر چرخش و غرش در آن چند لحظه گویی گرد پیری را به چهرههای سربازان جوان و رشید ما میپاشید. صداها نزدیکتر و نزدیکتر شدند. با وجود آنکه آنها را نمیدیدیم، ولی حضورشان را در بالای سرمان حس میکردیم. محمدیفر نگاهی به من کرد و گفت: این بار نوبت بچههای ارتفاع 402 است. همه چیز تمام شد!
در این کتاب همچنین درباره خلبان شهید حسین خلعتبری که به شکارچی ناوهای اوزا معروف بود، خاطرهای نقل شده است.
«بازرس» با 120 صفحه، شمارگان 3000 نسخه و قیمت 1700 تومان منتشر شده است.
نظر شما