در نسخه سينمايي سال 1923 نقش موسي را تئودور رابرتز و در نسخه 1956 اين نقش را چارلتون هستون بازي كرده است.
در نسخه1956 همان داستان فيلم اول با تكنيك هاي جديدتر سينمايي بازسازي شده است. با اينتفاوت كه در نسخه 1956 موساي چارلتون هستون، موقر، دوست داشتني و گاهي قدرتمند،است . به عكس حالتهاي خاص تئودور درايزر در سيمايش انتقال مفاهيم را به قم خويش بكار مي برد.
شكافتن آب در نسخه 1956 نيز ديگر تفاوت موجود ميان اين دوفيلم است ، اين تفاوت نيز به طور يقين در ارتباط با فن پيشرفته تر آن سالهاست .
فيلم از زمان از آب گرفته شدن موسي در سبد آغاز و تا فرزند خواندگي وي توسط فرعون ادامه مي يابد. مردم قوم موسي بردگاني هستند كه با آنان همانند حيوانات رفتار مي شود.
موسي در يكي از اقدامهاي بزرگ خود درهاي انبارهاي غله را بر روي مردمان در زنجير باز مي كند و بردگان را روز شنبه تعطيل مي كند. در فيلم گفته مي شود كه موسي (ع) چهار صد سال بعد از ابراهيم (ع) برگزيده شده است تا برده ها را به سوي آزادي هدايت كند كه همانا آنان قوم ابراهيم (ع) هستند.
شخصيت همراه موسي يشيوعاست كه درنشر فرامين موسي(ع) به قوم جديت به خرج مي دهد. رامسوس پسر بزرگ فرعون كه در لياقت نسبت به موسي (ع) فروتر است با حرمت يافتن آن حضرت دست به توطئه چيني هاي مختلف مي زند. مبارزه موسي (ع) با ناداني ها و ستمهاي فرعون بالا مي گيرد. پيتا زني كه موسي را بزرگ كرده بود هميشه دلنگران اوست.
توطئه قتلي انجام مي شود و آن را به موسي (ع) نسبت مي دهند تا زمينه دور شدن از بارگاه فرعون بيشتر مساعد گردد. سرانجام موسي (ع) به صحرايي دوردست تبعيد مي شود. تنهاي اين صحراي تور است. در تور سينا فرمان خداوند به موسي (ع) مي رسد كه از فرعون بخواهد قومش را آزاد كند. ايشان با عصاي خود معجزه اي را به فرعون آشكار مي سازد تا او به خدا ايمان آورد اما جادوگر دربار و پسر ارشد فرعون موسي(ع) را جادوگر خطاب مي كنند.
موسي (ع) فرمان خداوند را ابلاغ مي كند و مي گويد: اگر اطاعت نكند فرزندش (نوه فرعون بزرگ) كشته خواهد شد. فرعون از سر لجاجت و اغواي اطرافيان مقاومت مي كند و در درون حق را به وي مي دهد.
آنگاه كه نوه اش كشته مي شود، مجبور است اطاعت كند. موسي (ع)و قومش در پس سه شبانه روز استيلاي تاريكي ، در پناه نوري كه هديه خداوندي است راه خود را به سوي آزادي باز مي كنند. فرعون سپس تغيير راي داده با لشكريانش به تعقيب قوم موسي (ع) مي پردازد.
فرعون هنگامي به آنان نزديك مي شود كه موسي فرمان مي دهد آب شكافته شود. قوم سلامت به آن سوي آب مي رسد و در مقابل فرعون و لشگريانش در ميان امواج خروشان نابود مي شوند .
پيامبر پس از يافتن آزادي ، رفاه و اقامت قومش به تور رهسپار مي شود. منتظر مي ماند تا فرمان هاي خداوندي بر لوح سنگ نقش ببندد و او آنها را برداشته در ميان قوم بازگردد.
درغياب موسي مردم گوساله زرين مي سازند و به پرستش آن مي پردازند بعد از حضور موسي و ابلاغ ده فرمان، مردمان پيشيمان شده به رهبري يشيو عاقبت گوساله زرين را مي سوزانند و قوم به آزادي و آسايش مي رسد.
سينماي هاليوود و كارگردانان متبهر و هزينه هاي هنگفت همه در خدمت القاي يك سندسازي قومي بر آمده است تا بلافاصله بعد از زخم كشتار مسلمانان توسط گروههاي تروريستي اسرائيل (ستر، ارگون) با تصويري از حق حاكميت، صاحب اصلي بودن جهانيان را با اين سند حاكميت نامشروع كه هديه پنج قدرت نظامي سربرآورده از جنگ جهاني دوم (انگليس، فرانسه، شوروي، چين) است بفريبند.
تبليغات وسيع رسانه اي هاليوود و به تبع رسانه هاي جمعي ديگر صهيونيست ها كه بيش از نيمي از مراكز تبليغي را در اختيار دارند برگرد سينماي چارلتون هستون مثال زدني است . اين حركت هماهنگ شده به خصوص در موارد جشنواره اي اعمال نفوذ كرده است و همواره فيلم " ده فرمان " را به عنوان سند قطعي و اقناع كننده براي مسلمان و فلسطينيان ارائه داده است .
از نظر ساختار فيلم و تكنيك هاي به كار گرفته شد، فيلم ده فرمان يكي از فيلمهاي خوش ساخت است اما در پي اين ساختار اهداف سياسي، صهيونيستي قد بر افراشته است. و هدف از آن ساختن يك فيلم صرفا ديني نيست. بدين معناكه در آغاز دهه پنجاه ميلادي سازمان ملل بر اساس ديدگاه حقوقي اي كه به پيروان يك مذهب، امكان برخورداري از حكومت و سرزمين مي داد، ابتدا به پاكستان استقلال سياسي بخشيد . آن را از هند جدا كرد و اجازه داد تا پاكستان به عنوان كشور مستقل عضو سازمان ملل بشود. تحت همين عنوان با استفاده از مواضع حقوق بين المللي به اسرائيل استقلال سياسي بخشيد. اين درحالي است كه نوم چامسكي در كتاب سه جلدي معروف خود مثلث سرنوشت مي گويد: اولين مهاجران وقتي پا به فلسطين گذاشتند بيش از دو نفريهودي در آنجا نيافتند كه آن دو نفر نيز به صهيونيستها سنگ پرداني كردند.
هندو پاكستان با دو جمعيت متفاوت كه تنها استعمار انگليس مرزهايشان را در نورديده بود بايد جدا مي شدند. البته استعمار و سران پنج كشور عضو دايم شوراي امنيت اين حق را به پاكستان دادند تا به اسرائيل هم بدهند. و در اين ميان موجوديت صهيونيستي تنها با گلوله هاي گروههاي تروريستي شكل نيافت بلكه سينما هم در اين راه زمينه هاي مستعد را فراهم ساخت.
با فيلم ده فرمان هر صهيونيستي خود را محق دانست در كشوري كه به آن ها هديه شده از طريق قطعنامه 1947 شوراي امنيت سازمان ملل متحد حاكميت داشته باشد.
از سويي اين فيلم تلقي اشتباهي را در اذهان مسلمانان قابل رويت و لمس پذير ساخت و استفهامي را كه روشنفكران و نويسندگان مسلمانان در برابر اسرائيل بي تاريخ و بي شناسنامه شكل بخشيده بودند به سهولت تضعيف كرد . همچنين با مظلوم نمايي مواج درون فيلم كشتارهايي كه توسط صهيونيست ها در فلسطين انجام مي شد باورنكردني جلوه كرد.
ده فرمان يك پيام مهم ديگر هم براي جامعه جهاني داشت : فلسطين سرزميني تاريخي يهوديان است و يهوديان بي وطن و آواره جهان حق دادند پس از گذشت قرنها در سرزمين اجدادي شان، حكومت تشكيل بدهند.
شنيدني است سرجان ملكم خان ارمني ايراني ؛ رهبر اصلي فرماسونري درسال 1988 در روزنامه آبزور نوشت :" راه عادلانه، اسكان دادن يهوديان در سرزمين فلسطين است.
در فيلم ده فرمان گرويدن به دين امري درون جوش و ايماني نيست تنها شكوه و فر بيروني است كه آن را عظمت مي بخشد. ابتدا و انتهاي فيلم يعني قبل از آغاز رسالت حضرت موسي (ع) و بعد از آوردن كتيبه هاي ده فرمان به ميان قوم احدي از آنان گمشده اي به نام حضرت ابراهيم (ع) كه چهارصد سال پيش رسالتي بر قوم داشته است و آنها را از بت پرستي بر حذر داشته بود ندارند. رفتارشان در همراهي با موسي (ع)به نوعي اطاعت از يك امير نظامي است كه مي توانند در برابرش مطيع باشند. اما هنگامي كه ناظر اعمال آنان نيست بي درنگ پي هوي و هوس خود باشند.
فيلم ده فرمان را شركت هاي فيلم سازي يهودي آمريكايي، سوئدي، ايتاليايي و فرانسوي ساختند و خود اين كه سيسل بي دميل دوبار آن را ساخته است آشكارا در راستاي سندسازي براي تاريخ است.
سيسيل بي دميل حكايات جالب و مفصلي در مورد ساختن هر دو فيلم در زندگي نامه اش آورده است. اما راز افزودن صحنه شكافتن آب را در هيچ يك از دو فيلم كه اولي در گوادلوپ كاليفرنيا و دومي در باوژوش در استوديو فيلمبرداري شده بود افشا نمي كند. او همچنين از روي احترام نام بازيگري كه عبارات خدا را هنگام وحي ده فرمان در فيلم 1956 خواند بود افشا نكرد .
علاوه بر تغييراتي اين چنين در مورد وقايع ، اشخاص نيز مورد تحريف قرار گرفتند . در همان سال ها انتقاد منتقدين در مورد اسم شاهدخت نفريتري (با نفر تي تي) كه به غلط در فيلم استفاده شده بود ، بسيار بالا گرفته و به جنجال تبديل شد .
در نهايت مشخص شد دو شخصيت درباري وجود داشته ملكه نفريتري و ملكه نفرتي تي كه به فاصله 150 سال زندگي مي كرده اند ولي در فيلم ده فرمان " آن باكستر" ملغمه هر دو شخصيت را بازي كرده است.
از اين دست تغييرات و تحريفات كه به بهانه تغيير دراماتيك در وقايع تاريخي صورت مي گيرد در فيلم ده فرمان به وفور ديده مي شود . زمان ، مكان و موقعيت افراد در هم مي شود تا سندي جعلي براي تاريخ صهيون فراهم شود و سينما ماندگاري اين سند را را تضمين كند . در اين روند با توجه به نتيجه بدست آمد صرف هزينه هاي هنگفت مقرون به صرفه است . اگر لازم باشد فيلم هاي متعدد با موضوع مشترك بارها و بارها توليد ، بازسازي و بازآفريني مي شوند .
تحقيق و نگارش : مجتبي حبيبي
نظر شما