پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۱۳ شهریور ۱۳۹۰، ۷:۴۷

بازخوانی کتاب/

مانند ابرهای هم‌شکل و با فاصله در آسمان

مانند ابرهای هم‌شکل و با فاصله در آسمان

«ابر صورتی» عنوان مجموعه داستانی به قلم علیرضا محمودی ایرانمهر است که در پاییز 88 منتشر شده و در بهار 89 به چاپ دوم رسید. داستان‌های این کتاب سطح کیفی یکسانی ندارند و خط سیر یکسانی را طی نمی‌کنند. در واقع داستان‌های مشابه در این کتاب، با کمی فاصله از هم قرار دارند.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: «ابر صورتی» شروع بسیار خوبی دارد. یکی از داستان‌های خوب مجموعه در سرآغاز کتاب قرار دارد. داستان دوم در رتبه‌ پایین‌تری قرار می‌گیرد. نکته مهم، تنوع طرح قصه در داستان‌هاست. البته 4 داستان از 9 داستان مجموعه، تم سربازی و خدمت دارند. داستان اول و 3 داستان پایانی مجموعه با این زمینه نوشته شده‌اند و گویی منبع الهامشان اتفاقاتی واقعی بوده است. البته شاید نویسنده به خدمت سربازی نرفته باشد ولی فضاهایی که این 4 داستان در این باره می‌طلبند را به خوبی می‌شناسد.

داستان سوم مجموعه، نقطه اوج این کتاب است. این داستان مقطع بی‌نقص «ابر صورتی» است. بعد از داستان دوم که درونمایه‌‌هایی از ژانر وحشت دارد، داستان سوم فضایی متفاوت دارد و روندی کاملاً صعودی دارد. توصیف‌ها، طنزها، زبان داستان و دیگر عوامل سازنده داستان، کاملا حساب‌شده در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. این داستان حتی می‌تواند اطلاعات فلسفی خواننده‌اش را بالا ببرد و او را با عقاید فیلسوف‌های مختلف آشنا کند.

بیان مسائل فلسفی و سوالات چیستی و چرایی از زبان یک سوسک، سوژه‌ای است که شاید کمتر نویسنده‌ای به سراغش برود. آشنایی این سوسک با رمان‌های معتبر تاریخ ادبیات و استفاده و الهام گرفتن او از این رمان‌ها برای زندگی، بسیار خوب و به دور از تصنع،‌ تصویر شده و مخاطب را با خود همراه می‌کند. نکته زیبای این داستان، دید شاعرانه شخصیت سوسک است که موجب می‌شود لحنی کلاسیک و اسطوره‌وار به داستان داده شود.

سوسک خود را در سرزمین خدایگان می‌بیند و انسان‌های اطراف را الهه‌های مختلف می‌پندارد. صحنه نبرد سوسک‌ها با زئوس یا همان پیرزن خانه‌دار که مانند نبردهای سلحشورانه اسپارتاکوس و یارانش روایت می‌شود، یکی از نقاط اوج این داستان است که خواندنش بسیار لذت‌بخش است. عاشق شدن یک سوسک و سرنوشت محتومش هم از نکات دقیقی است که از نظر نویسنده، مغفول نمانده است.در کل این داستان پتانسیل بالایی برای داستان بلند شدن دارد و می‌شد یک رمان بلند باشد. چون از داستان‌های این مجموعه یک سرو گردن بالاتر است.

از داستان «موزهای قاضی» با توجه به این که چیز زیادی برای عرضه ندارد،‌ می‌توان دید زیبایی‌شناسی انسان را استنباط کرد. این استنباط برآمده از این قسمت داستان است که گفته می‌شود قاضی در کل شهر با همه انسان‌هایش، فقط مجذوب درخت موز و زیبایی‌اش می‌شد. این داستان هم در سطح داستان «خواب شفیره‌ها» داستان دوم مجموعه قرار دارد.

«یک جلد چنین گفت زرتشت با یک شمشیر سامورایی» هم قصه جمع و جوری دارد. این داستان هم مانند داستان‌های دیگر مجموعه با قلمی شیوا و زبانی فصیح  روایت شده و نسبت به دیگر داستان‌های کتاب، به داستان بعدی‌اش شبیه‌تر است. یک وجه این شباهت به خاطر راوی اول شخص و وجه دوم به خاطر روایت اتفاقی است که در گذشته افتاده و با لحنی که یک حسرت نسبی در آن جاری است، روایت می‌شود.

این دو داستان از داستان‌های متوسط مجموعه هستند. عشق، نفرت، پشیمانی، گذر زندگی، تجربه‌های ناموفق، ناکامی‌ها و ... از موضوعاتی هستند که در خلال سطور این دو داستان مطرح می‌شوند. از این دو داستان به بعد، یعنی «گربه‌های نیمه‌شب» تا پایان کتاب، مسیری مستقیم و بدون فراز و نشیب خاصی طی می‌شود. 3 داستان پایانی، پایان‌بندی تقریبا رها شده دارند که البته تعلیق‌شان زیاد نیست و خواننده را آزاد نمی‌دهد. این داستان‌ها مانند داستان دوم مجموعه بوده و مایه‌هایی از ژانر وحشت دارند که البته بهره‌گیری از المان‌های این ژانر در این 3 داستان بسیار رقیق است.

نکته بارز مجموعه داستان «ابر صورتی» سوژه‌های بکر برخی از داستان‌هایش است. دیگر این که بکر بودن سوژه، تمرکز نویسنده را به هم نزده و باعث نشده که از دیگر جنبه‌ها مانند زبان و داستان، غافل شود. ابر صورتی داستان ضعیف ندارد و آن دسته از داستان‌هایش که در سطح متعالی داستان‌های برترش نیستند، قد و قامت متوسط داشته و روی همان خط مستقیم که به آن اشاره شد، حرکت می‌کنند.

داستان‌های این مجموعه، یک دست نبوده و در طول کتاب پراکنده شده‌اند. شاید تشبیه داستان‌های این کتاب به ابرهای هم‌شکل پراکنده در پهنه آسمان، کار صحیحی باشد. چون داستان‌هایی که در یک سطح قرار دارند، به دنبال نیامده و با فاصله در کتاب درج شده‌اند. تنها دو داستان «یک جلد چنین گفت زرتشت با یک شمشیر سامورایی» و «بستنی شکلاتی» به درستی در امتداد یکدیگر قرار گرفته‌اند.

«ابر صورتی» مجموعه داستانی است که حتی اگر طرح داستان‌هایش برای عده‌ای از مخاطبان خوشایند نباشد، قلم روان، عدم اطناب و نپیچاندن قصه می‌تواند لحظات خوبی را برای مخاطبش رقم بزند.

------------------------------------------------------

صادق وفایی

کد خبر 1398094

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha