عزیزالله حمیدنژاد کارگردان و تهیه کننده سینمای ایران ضمن بیان این مطلب با اشاره به این موضوع که اختیار امور سینما از جمله فیلمنامه نویسی به دست عده ای از سودجویان عرصه فرهنگی افتاده است به خبرنگار مهر، گفت : در روزگاری نه چندان دور اختیار امور سینما را صاحبان آثار به عهده داشتند و فیلمنامه نویسی، کارگردانی، تهیه کننده و همچنین ذائقه مخاطب عامل تعیین کننده در گرایش سینماگران به ساخت فیلم های ارزشمند بود در واقع اندیشه سالاری در سینما حاکم بود اما امروزه این اندیشه رنگ باخته و جای خود را به اقتصاد بیمار در این عرصه داده است و متاسفانه سلیقه و ذائقه مخاطب را به سخیف ترین شکل ممکن به بازی گرفتهاند.
کارگردان فیلم تحسین شده "اشک سرما" که در اغلب موارد نویسنده فیلمنامههای فیلمهای خود نیز هست در ادامه ساخت واکران فیلمهای نازل با فیلمنامههای سخیف را تهاجم به حقوق فرهنگی مردم دانست و گفت: متاسفانه فیلمنامههایی که در آشفته بازار سینما به فیلم تبدیل میشود با کمترین هزینه ممکن و بدون درنظر گرفتن ساختار زیبایی شناسی این هنر صنعت ساخته میشود و ذائقه مخاطب به قدری نازل میشود که مجبور هستند این تنزل را بپذیرند در واقع این نوع فیلمنامهها به مرم تحمیل میشود چراکه مخاطب سینمای ایران در طول سالهای مختلف که از عمر این صنعت در ایران می گذرد به کرات نشان داده است که سینمایی که میپسندد آن چیزی نیست که در حال حاضر در معرض دید تماشاگر قرار می گیرد.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا ضعف درعرصه فیلمنامه نویسی به نبود آموزش این حرفه برمیگردد گفت: نه اینطور نیست فلیمنامه نویس بسیار تربیت شده است هر آموزشگاه و دانشگاه سینمایی را که سراغ بگیرد متوجه می شوید که فیلمنامه نویس بسیار تربیت کرده است منتها وقتی فیلمنامه نویس وارد عرصه حرفه ای سینما می شود شرایطی بر او حاکم می شود نمی تواند فیلمنامه ای براساس آموزش کلاسیکی که در آموزشگاه یا دانشگاه دیده است را ارائه دهد و متاسفانه با سیل بسیاری از سفارش های به اصطلاح بازاری و یا ستاره پرور مواجه می شود و چرخه بیمار اقتصاد سینمای ایران او را مجبور می کند که براساس آنچه به عنوان ذائقه مخاطب تحمیل می کنند فیلمنامه بنویسد، بنابراین کمبود آموزش نداریم بلکه حوزه آموزش این هنر همیشه داغ بوده است ولی خروجی آن تقریبا خنثی و گاهی بی خاصیت است.
این تهیه کننده در ادامه افزود : زمانی که سینما به قهقرا می رود نه فیلمنامه نویس، نه کارگردان و نه تهیه کننده که ازعوامل اصلی و تاثیر گذار در تولید یک فیلم هستند هیچ یک کاره ای نیستند بلکه سینمادار و یا تهیه کننده های منفعت طلب تصمیم میگیرند که چه فیلمی ساخته شود که قابلیت اکران و جذب مخاطب را داشته باشد در نتیجه یک فیلمنامه نویس نمیتواند براساس آموخته های خود از این هنر فیلمنامه بنویسد و سوژه های فرهنگ ساز را به نگارش درآورد در نتیجه مخاطب در سینمای فعلی ایران حاضر نیست به عمق یک عصر خوب فکر کند و سینما را صرفا از زاویه سرگرمی می نگرد.
حمیدنژاد در پاسخ به این سئوال که عدم استقلال مالی برای نویسندگان سینما موجب شده که فیلمنامه نویس به نوشتن هراثری تن در دهد گفت : در سینمای ایران به غلط رسم بر این شده که هیچ سهم مشخصی از فروش فیلم را غیر از دستمزدی که به فیلمنامه نویس تعلق می گیرد برای او قائل نباشیم و در نتیجه فشارهای اقتصادی یک فیلمنامه نویس مجبور می شود به هر سفارش نازل را بپذیرد این درحالی است که اگر یک فیلمنامه نویس تامین شود برای قلم خود ارزش قائل است اما وقتی حق و حقوق او ضایع شود لاجرم قلم او وسیله می گردد.
وی در ادامه افزود : اختصاص بودجه مناسب به فیلمنامه نویس باعث ایجاد شور و تنوع در نوشته های او می شود این درحالی است که متاسفانه کمترین اختصاص بودجه به فیلمنامه نویس که به نوعی هدایت کننده مسیر است پرداخت می شود اما درحال حاضر این اعتقاد حاکم است که با چند چهره محبوب و شناخته شده میتوان مخاطب را به سالن کشاند در نتیجه اندیشه فیلمنامه نویس نادیده گرفته می شود و متاسفانه به چند چهره در سینما بسنده میکنند.
حمیدنژاد در پایان صحبت های خود با اشاره به این مطلب که پر بیننده بودن یک فیلم لزوما دلیل بر خوب بودن یک اثر سینمایی نیست گفت : متاسفانه تفکر قالب این است که اگر از یک فیلم به هر دلیل استقبال شود به معنای خوب بودن اثر است درحالی که چنین نیست و یک فیلم متوسط را با تبلیغات وسیع، داشتن امکانات خوب و اعطای زمان اکران مناسب می توان به اثری پر بیننده تبدیل کرد این درحالی است که اگر برای یک فیلم خوب شرایط مساوی ایجاد شود می توان بر خوب بودن و پر بیننده بودن اثر قضاوت کرد ولی متاسفانه در حال حاضر فیلم ها براساس شرایط خاصی که برای آن ایجاد می کنند مورد ارزیابی قرار می گیرند.
نظر شما