پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۳۱ شهریور ۱۳۹۰، ۱۲:۰۴

تیاتر در هفت ماضی/

گلی که مدیران جدید بر سر تیاتر می‌زنند

گلی که مدیران جدید بر سر تیاتر می‌زنند

هفته ماضی تیاتر ایران اندکی از بلاتکلیفی درآمد و چهره دو مدیر جدید را در عرصه مدیریتی خود نظاره‌گر شد ولی هنوز نمی‌داند که سرانجامش با این دو مدیر به کجا خواهد انجامید.

به گزارش خبرنگار مهر، هفته ماضی مجالی بود تا در آن دو چهره جدید مدیر جماعت در تیاتر معرفی و مشخص شود. البته پیش از این تیاتری جماعت به این دو چهره و خط و خطوط‌شان آشنا بوده و برخی آن‌ها را می‌پسندیدند و برخی اگر این دو را بر سر راه خود می‌دیدند راه را به سمتی دیگر کج می‌کردند!

یکی از این دو مدیر دبیر جشنواره تیاتر فجر شد که ماه‌ها است همچون کودکی یتیم سرگردان میان اعضای خانواده‌ و فامیل است تا کسی به او لقمه نانی دهد و جای خوابی برایش فراهم کند. سرانجام سرپرستی این کودک را به مدیری سپردند که خود پیش از این مدیر بوده و هست و خواهد بود.

از سوی دیگر تیاتر ایران هم که مدتی است همچون کودکی یتیم و بدون هیچ خویش و آشنایی سرگردان است به تازگی گرفتار یک سرپرست شده است تا فرمان به اطاعت او بندد تا ببیند با این شکل سرپرست به کجا خواهد رسید. (البته اگر مقصدی مد نظر باشد) مخلص کلام اینکه تیاتر جماعت در هفته ماضی شاهد حضور این دو مدیر که از قبل مدیر بوده، هستند و خواهند بود در عرصه تیاتر بودند.

گویا این دو منجی تیاتر دست به دست هم دادند و پیمان بستند که هر چه زودتر سر و سامانی به وضع بلاتکلیف تیاتر و جماعتش بدهند و همچون ابرقهرمانان سینمای فرنگ تیاتر و جماعتش را روی دو دست بلند کنند و در جزیره‌ای خوش آب و هوا با پول و سالن‌های مناسب تیاتری پیاده کنند.

حال امید است که این دو ابرمدیر قهرمان که در این مجال سینه سپر کرده و از خود گذشتند و پای در میدان نبرد با بلاتکلیفی تیاتر گذاشتند زمانی که تیاتر و جماعتش را روی دو دست بلند می‌کنند تا به سرزمینی سبز و خوش آب و هوا برسانند در میانه راه در بیابانی که دریایی رهایش نکنند تا وضعش از این هم که هست بدتر شود و بلاتکلیف‌تر.

آخر از قد و قامت و قدرت این دو مدیر آنچنان بر نمی‌آید که ابرمدیرانی قهرمان باشند چون خود نگاهشان به دست مدیرانی دیگر است. شاید هم قضاوت زود است و بنیه و توان این دو در ظاهر که نه در باطن است و در باطن چنان ابرمدیرانی قهرمان هستند که باید با دیدنشان به خود لرزید.

امید است این لرزه به گونه‌ای باشد که خانه تکانی کند تمامی یأس‌ها و نا امیدی‌ها را در میان جماعت تیاتر نه اینکه خود خانه و کاشانه نیمه داغان این جماعت بلاتکلیف را آنقدر بلرزاند تا دیگر خبری از بیخ و بن این خانه و کاشانه نباشد. شاید در مجالی کوتاه و در آینده‌ای نه چندان دور این دو مدیر تیاتری نشان دهند هر آنچه در توان دارند.

باز هم امید است در آن مجال و زمان آنچه در توان داشته و به جماعت تیاتری ارائه کردند چیزی بر داشته‌های این جماعت بلاتکلیف بیافزاید نه آنکه از آن کم کند و هر آنچه دارند را هم از کف بدهند.

کد خبر 1414520

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha