به گزارش خبرگزاری مهر، پساوند با اشاره به اینکه وقتی می خواهیم درباره نقش حافظ در ادبیات ایران صحبت کنیم باید به نقشهای متفاوت حافظ اشاره کنیم، افزود: حافظ همانند آینه ای است که پیروان هر طریق و فرقه ای جمال خویش را در او دیده اند و باید گفت که نقش حافظ نه تنها بر ادبیات که بر همه ابعاد زندگی مردم ما پیداست.
جداکردن ادبیات از دربار
پساوند تصریح کرد: تاثیرگذارترین کار حافظ در ابتدای امر به جداکردن ادبیات و شعر ما از دربار برمی گردد. حافظ در اوج استبداد سیاسی و خفقان اندیشگانی، حصارهای اندیشه و سخن را می شکند و با استفاده از ظرایف شعری و ظرفیتهای کلام نه تنها بر ادبیات که بر فرهنگ، روابط اجتماعی، تفکر و جهان بینی مردم و محاورات روزمره ملت ها تاثیر می گذارد.
وی افزود: اگر حافظ خود، بیشترین تاثیر فکری و جهان بینی اش را از خیام گرفته بر بیشترین شاعران پس از خود نیز تاثیر گذاشته است. البته تاثیر حافظ از خیام به صورت بی چون و چرا نبوده به عبارتی حافظ کمی دست به عصاتر از خیام در برابر چراهای انسانها پاسخگوست.
این شاعر و پژوهشگر درباره تاثیر حافظ بر شاعران پس از خود نیز افزود: تاثیر حافظ بر شاعران بعد از او حاصل درجه والایی از کمال است. آن کمال و معرفتی که از او شاعر و انسانی خداجوی به جهان معرفی کرد. حضور خواجه در این جا نقطه آغاز دوره تازه ای در ادبیات پارسی است.
حافظ، حافظه فرهنگ و تاریخ ما ایرانیان
پساوند تاکید کرد: حافظ شاعری است که تا عمق خاستگاه اندیشگانی جامعه نفوذ کرده و از او انسانی ساخته که با قاطعیت می توان گفت که «حافظ حافظه فرهنگ و تاریخ ما ایرانیان است» و هرچند شعرش از کوچه پس کوچه ها و دالان های تو در توی فلسفه پیچیده خاص خود او عبور می کند اما یک رابطه حسی اما عمیق و به دور از تفسیرهای پیچ در پیچ است. همین ویژگی شعر حافظ است که بر ادبیات عرفانی اسلامی دوره های پس از خواجه بیش ترین تاثیر را داشته است.
تاثیر حافظ روی شاعران شبه قاره
وی گفت: جدا از اکنون که با ترجمه آثار نوشتاری که در کوتاه ترین زمان از غرب به شرق جهان می رسد، حافظ در زمان خود که جهان از این همه تکنولوژی بی بهره بود، بر شاعران و مردم سایر کشورها از جمله شبه قاره تاثیر فراوان داشته است. دعوت شاهان گورکانی هند از او ( با حواشی که در اطراف این سفرهای رفته نوشته اند)نشانه این ادعاست.
وی افزود: امروز هم حافظ بیشترین تاثیر را بر شاعران شبه قاره و نیز مردم شعر دوست دارد و این حکایت از نوعی جامعه شناسی می کند که خواجه شیراز به مدد قرآن به آن دست یافته و بر تاثیر سحر کلامش افزوده است. آنجا که خود او می گوید: "آن چه کردم همه از دولت قرآن کردم". ما می دانیم حضور معنوی خواجه و آشنایی او با جهان درون مردم خارج از مرزهای جغرافیایی ایران یعنی شبه قاره و آسیای صغیر تا آنجاست که از شرق تاگور تا غرب گوته را میراث دار خویش کرده است.
شاعر "ما هم زلالش خواستیم" تاکید کرد: شاید مردم مغرب زمین به پدیده ای با نام فال زدن انسی که ما مشرقی ها داریم نداشته باشند اما در شبه قاره هند، محدوده عثمانی سابق و کشورهای همسایه شمال این عقیده طبیعی است، تا آنجا که سر از دیوان شاعران دیگری نظیر مولوی و بیدل هم در آورده است. الهام گرفتن از شعر حافظ و مصلحت جویی از او مردم را به سوی خواجه بیش از سایر شاعران جذب کرده است. اعتماد ما، اعتقاد و ارتباط حسی مردم با جهان بینی و کلام خواجه از یک سو و سحر کلام و تواناییها و ظرفیتهای واژگانی شاعر از دیگر سو هرکدام سهمی در تاثیر شعر خواجه بر حافظه جامعه دارد.
نقش مهم پشتوانه قرآنی حافظ
پساوند سپس به نقش قرآن در آثار حافظ اشاره کرد و گفت: در هیچیک از اشعاری که از حافظ در دست داریم هیچ نشانی نمی توان یافت که خواجه با شریعتی سر ستیز داشته باشد، حتی در اشعاری غیر از آنچه که امروز از خواجه در اختیار ماست و احتمال دارد که خود یا بستگانش به قولی بنابر مصلحت وقت از بین برده باشند این مصداق وجود دارد اما انس حافظ با قرآن که حاصل آن در چهارده روایت خواندن این کتاب مقدس است گونه ای دیگر است، تا آن حد که خود بارها همه داشته و یافته های خویش را حاصل ارتباطی که با قرآن دارد می داند.
وی ادامه داد: او به تنها کتاب مقدسی که سوگند می خورد قرآن است. حافظ به دلایلی چند ازجمله همان پشتوانه ای که از قرآن دارد و نیز دست یافتن به صورت درست و دست نخورده و نیالوده احادیث، صاحب یک نگرش عمیق انسانی شده و با مردم رابطه ای عاطفی و ناگسستنی پیدا کرده تا آنجا که مردم از یک مصلح اجتماعی گذشته در مقام یک غیب گو با او اسرار درون درمیان گذارند.
نظر شما