به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل بیانیه تحلیلی شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران در خصوص اسلامی شدن دانشگاه ها به شرح زیر است:
جنبش اصیل دانشجویی بنا بر مقتضیات و وظیفه مطالبهگری خود همواره ضروری میداند که مشکلات موجود را گوشزد کرده و به مسئولان دلسوز در جهت حل آنها کمکهای فکری و عملی کند که در این میان کسانی که داعیه اصولگرایی و دفاع از مبانی انقلاب را دارند، از دیگران مسئولترند و پیکان انتقاد و اصلاحخواهی بیشتر به جانب ایشان نشانه میرود، به همین جهت از باب اهمیت موضوع و مباحث طرح شده، بسیج دانشجویی ضمن استقبال از هر حرکت منسجم، عالمانه و جدی در جهت اسلامی شدن دانشگاهها - که آرمان حضرت روح الله و مطالبه مقام معظم رهبری است- و تقدیر از خیرخواهی مسئولان در این زمینه و تلاشهایی که انجام شده، به ذکر برخی کاستیها در این عرصه به تفکیک بخشهای مختلف آن اهتمام میورزد.
1- نگرش و اندیشه
یقیناً مهمترین حوزه اسلامی سازی دانشگاه ها حوزه نگرش و اندیشه است. تغییر در نگرش مسئولان و اساتید و تصحیح بنیان های فکری، اولین و مهمترین گام در این جهت است. این مهم می طلبد که در حوزه هایی مانند معرفت شناسی و روش حصول علم، جستاری تازه صورت پذیرد و در این میان مهمترین وظیفه بر عهده عالمان علوم دینی است، لکن فراهم آوری محیط کرسی های آزاد اندیشی به دور از حب و بغض های شخصی و جناحی و فارغ از دعواهای سیاسی، جهت تبادل آرا میان اندیشمندان این حوزه ضرورتی انکار ناپذیر است و پر واضح است که این اتفاق میمون و مبارک نه در جلسات و شوراها، بلکه در متن حوزه و دانشگاه باید رخ دهد و قطعاً وظیفه آمادهسازی چنین محیطی بر دوش نهادهایی است که در سیاستگذاری این امور نقش اساسی دارند.
وجود افراد غیر متخصص در حوزه علوم انسانی در این نهادها - بخصوص شخصیت های حقوقی که به واسطه تضمین اجرایی در این نهاد ها حضور دارند- انتخاب افراد پرمشغله و عدم برگزاری منظم جلسات همه و همه باعث شده که علی رغم گذشت بیش از یک دهه از اهتمام برای اسلامی کردن دانشگاه ها، این نهادها مشغول تصویب مصوباتی مانند عزل و نصب روسای دانشگاه ها و یا طرح تفکیک جنسیتی شوند که اگر چه لازم هستند اما نه کافی اند و نه وظیفه عالیترین مراجع تصمیم گیری فرهنگی نظام. تقلیل این نهادها و مشغول کردن آنها با چنین وظایفی تنها به کند کردن این روند و فرسوده کردن اساتید عضو می انجامد.
2- متون درسی
تصحیح متون درسی دومین گام جهت اسلامی کردن دانشگاه ها است. گرچه انجام کامل این بخش متوقف بر تحقق گام قبل است، ولی تصحیح در متون درسی بخصوص متون علوم انسانی می تواند با تکیه بر تولیدات فعلی علمای مسلمان حوزه و دانشگاه شروع شود. تصحیح نگاه اساتید و مسئولان امر نسبت به منابع علمی غربی و ایجاد نگاهی معتدل بدون کنار گذاشتن همه علوم غربی و بدون ارعاب در مقابل آن، لازمه اساسی این بخش است.
عدم شتابزدگی در انجام این امر نیز ضروری است و تعیین ضرب الاجل های چند ماهه برای تصحیح تمامی سرفصل های درسی بیشتر به شوخی شبیه است؛ چرا که این کار امری دراز مدت و دامنه دار است، البته زمان مند بودن این امر نباید باعث شود تا سرعت از روند اجرای آن گرفته شود، اما تحقق کامل آن نیازمند سال ها کار مداوم است.
به نظر می رسد انجام این کار تنها با ایجاد کمیته های تخصصی از عالمان هر حوزه که از یک سو علی رغم اشراف بر علوم روز، نگاه منتقدانه خود را از دست نداده اند و از سوی دیگر بنیان های فکری اسلامی ستون های خلل ناپذیر اندیشه های ایشان را بنا نهاده، امکان پذیر است که این کمیته ها نیز باید به دور از اغراض سیاسی و فرهنگی سخیف، بتوانند تنها به انجام همان وظیفه اصلی خود بپردازند.
3- اساتید
پس از تصحیح متون درسی گام سوم در این مسیر آموزش و تصحیح افکار اساتید است که مهمترین مشکل در این حوزه تغییر نگرش آموزشی حاکم است؛ چرا که نگرش فعلی اجازه هر گونه اظهار نظر را از دانشجو می گیرد، لاجرم اساتیدی بار می آورد که جرأت نقد اندیشه های اسلاف خود را نداشته، جسارت تولید علم از آنها گرفته شده و آنها را افرادی متعصب نسبت به اندیشه های اساتیدشان بار می آورد.
مقایسه پیشرفت های ظاهری غرب بخصوص در تکنولوژی و پس از رنسانس باعث شده تا به اصطلاح متفکرین و روشنفکران غربزده آنچنان مرعوب تفکر غرب شوند که حتی در لغات نیز از رنسانس اسلامی سخن بگویند، حال آنکه ضعف و عقب ماندگی سده های اخیر امت اسلامی محصول حاکمیت حکام نالایق و روشنفکران غرب زده است که این نگاه مرعوب و مفتون و شیدای غرب با آرمان های انقلاب اسلامی و اندیشه های بنیانگذار فقید آن هیچ سنخیتی ندارد.
در انجام این گام لازم است تا مجال تضارب آرا در محیط های علمی از بین نرود؛ زیرا تفکر اسلامی به خودی خود آنچنان قوی و متقن است که در محیطی صادقانه و منصفانه مخاطب خود را اقناع می کند، بنابراین طبیعی است در این میان باید فضا برای بروز اندیشه های غیر اسلامی در محیط های علمی وجود داشته باشد، لکن باید توجه داشت تا این اندیشه ها ناب و خالص باشند.
اندیشه های التقاطی که با پوسته ای از اسلام و هسته ای از تفکرات منحط غربی عرضه می شوند، روندی منافقانه در جذب و اقناع مخاطبان خود دارند و قطعا باید مجالی برای عرضه نداشته باشند و نگاه هایی که در محیط های علمی به ابراز عقاید سیاسی حساس بوده، ولی اساتید فاسد اعتقادی و علمی را رها می گذارد تا سم پراکنی کنند و ذهن و روان دانشجو را در تسخیر غربزدگی مفرط خود درآورند، نمی توانند به درستی ایفای نقش کنند و حتی گاهی سوء مدیریت ها و برخوردهای ناصحیح شرایط را برای اساتید سکولار و مغرض فراهم می کنند.
4- فضای فرهنگی
قطعا اسلامی شدن دانشگاه ها در تصحیح متون درسی و اساتید خلاصه نمی شود که دانشگاه مجال تربیت نیز هست و تربیت و تهذیب نفس قبل از تعلیم هر علمی باعث ایجاد ظرفیت در متعلم می شود تا علم پلکان صعود او شود و نه حجاب دلش که «العلم حجاب الاکبر».
تصحیح فضای فرهنگی و توجه به امور تربیتی لازمه ایجاد یک عالم مسلمان است. نگاه های سلبی و بخشنامه ای و عدم وجود مدیران فهیم در امر فرهنگ بزرگترین مشکل این حوزه است؛ مدیرانی که نه تنها فهم درستی از کار فرهنگی ندارند، بلکه خود نیز دچار نگاه های منحرف و التقاطی اند و یا به واسطه وامداری به یک جناح سیاسی در آن جایگاه قرار گرفته اند که تنها خاصیت چنین مدیرانی مستهلک کردن فعالان فرهنگی و به یغما بردن امکانات و اعتبارات و منحرف کردن مخاطبان است.
سعی در عدم اختلاط و تصحیح پوشش گر چه بخشی از سالم سازی فضای فرهنگی است، ولی پرداختن صرف به آن و در بوق و کرنا کردن های سیاسی، سخیف کردن موضوع فضای فرهنگی است؛ چرا که وقتی سن ازدواج جوانان تا 15 سال پس از بلوغ جنسی افزایش یافته، جداسازی آنها از هم جهت جلوگیری از گسترش فساد صرفاً یک آرام بخش کوتاه مدت است و یا وقتی از جوانانی که به علت عدم وجود شرایط ازدواج – اعم از اقتصادی و فرهنگی – مجردند و در جامعه در معرض انواع تحریکات قرار دارند، خواسته می شود تا تقوای الهی! پیشه کنند تا شاید روزگاری بتوانند در سنین کهولت متأهل شوند و وقتی همه رسانه های گروهی - بخصوص رسانه های دیداری - ما در حال تحریک جوانان هستند، وقتی ستاره های فاسد سینما و فوتبال آسمان دل های جوانان را روشن کرده و کعبه آمال و آرزوهایشان هستند، نمی توان توقع داشت که فساد در میان جوانان روز به روز گسترش بیشتری پیدا نکند.
5- ملاحظات اجرایی
در اجرای همه این سیاست ها باید قوانین جامع، کامل و شفافی وضع شود؛ قوانینی که نه از هیجانات لحظه ای مدیران و نه از تمایلات سیاسی مسئولان سرچشمه گرفته باشد. قوانین باید در فضایی تصویب شود که با واقعیات متن جامعه همخوانی داشته و مشکلات حقیقی را هدف قرار دهد و نه صرفاً بیانگر آرمان های پدیدآورندگانشان باشد.
اسلامی کردن فقط در اعمال برخی محدودیت ها خلاصه نمی شود، بلکه مشکلات را پاسخ می دهد، اسلامی کردن دانشگاه پاک کردن صورت مسئله مشکلات با بخشنامه ها نیست، بلکه یافتن راهکار و حل مشکل است که نگاه بیلان کاری و بخشنامه ای به این امر، عدم توجیه مدیران و مسئولان دانشگاه ها بر روی چیستی و چرایی و چگونگی طرح، عدم آموزش نیروها برای اعمال هوشمندانه قوانین، عدم اطلاع رسانی صحیح و شفاف کارها به دانشجویان و عدم پیش بینی ابزارهای قانونی و اجرایی، تنها باعث سردرگمی بیشتر مدیران، گسترش نگاه های سلیقه ای، دخالت یافتن حب و بغض ها در اجرا و سرخوردگی دانشجویان می شود.
امری که به وضوح در ماههای اخیر در خصوص مسئلهای با عنوان «تفکیک جنسیتی دانشگاهها» شاهد مصادیق آن بودیم؛ بعد از 32 سال از انقلاب اسلامی و پس از گذشت 6 سال از دولت اصولگرای آقای احمدینژاد، وزارت علوم اقداماتی را در راستای بهبود وضعیت فرهنگی دانشگاهها اجرا و اعلام میکند، سپس با استقبال متدینین و افراد دلسوز جامعه از اقشار مختلف مواجه شده و فضاسازی سنگین رسانهای در حمایت از این اقدامات انجام میگیرد و همین که کمکم روزنههای امیدی برای اصلاح وضعیت دانشگاه ایجاد میشود، بهیکباره رئیسجمهور محترم مخالفت خود را با اینگونه اقدامات اعلام کرده و جامعه در یک سردرگمی فرو میرود و سوالاتی اساسی به ذهنها متبادر میشود از جمله اینکه:
1- چرا در انجام این چنین طرح بزرگی در دولت ناهماهنگی وجود دارد؟
2- آیا اساسا طرح مدون و کارشناس شدهای وجود دارد؟ آیا همه جوانب امر و اقتضائات دانشگاه و فضای جامعه لحاظ شده است؟
3- اگر طرح مدونی وجود دارد، چرا اجرای آن به سلیقه روسای دانشگاهها واگذار شده است و هر کدام به دلخواه خود بخشی از آن را اجرا میکنند؟
4- آیا برای انجام این اقدامات شایسته مانند ایجاد دانشگاههای تک جنسیتی، جداسازی کلاس های درس در حد امکان و جلوگیری از اختلاط بیمورد و ... نیازی به این همه سر و صدا و کار رسانهای بود؟
لذا از آنجایی که وضعیت دانشگاههای کشور در ابعاد مختلفی که ذکر شد (اساتید، متون و محتوی، وضعیت فرهنگی، قوانین و مقررات و مدیریت) با دانشگاه اسلامی فاصله زیادی دارد.
بسیج دانشجویی از هر اقدامی که در بهبود این وضعیت، اثربخش باشد حمایت کرده، لیکن بر این امر پافشاری مینماییم که دانشگاههای کشور زمانی اسلامی میشوند که در همه ابعاد و همزمان اقدامات موثر و دقیقی صورت گیرد.
انتظار میرود که مسئولان محترم همین حداقل های مطرح شده (دانشگاه تک جنسیتی، جلوگیری از اختلاط بیمورد و...) را بهصورت جدی به انجام رسانده و در سایر ابعاد نیز طراحی و اجرا را آغاز کنند تا دانشجویان بسیجی به عنوان ناظرانی امین و دلسوز فعالیتها را رصد کرده و به طور قطع تمام توان و ظرفیت خود را جهت جلوگیری از افراط و تفریطها و اعمال سلیقههای مخرب به کار خواهند گرفت.
نظر شما