به گزارش خبرنگار مهر، داخل اتاق مشاور، زن و مرد بدون آن که به هم نگاه کنند روبه روی یکدیگر نشستهاند، زن به نظر غمگین و مضطرب است و مرد گلهمند از بی توجهی همسر از روزهای خوش اول زندگی میگوید و شور و نشاطی که همیشه گرمابخش خانه بود و انتظاری که همیشه در نگاه همسرش برای ورود او به خانه میدید. خاطرات گذشته یک به یک مرور میشوند خاطراتی که حالا تنها نقشی کمرنگ از آنها مانده است نقشی که حلقه مفقودهای شده برای اینکه زندگی زیر یک سقف به یخبندانی تبدیل شود.
خیلیها در پس این طلاق مخفی زندگی میکنند بسیاری به خاطر بچهها هم که شده این شرایط را به جان میخرند. اگر بشود چشم بست به روی همه زخم زبانها اگر بشود راه پایانی یافت برای یک عرف اشتباه شاید طلاقهای خاموش هم به انتها برسند اما با توجه به تمام پیش بینیها و آگاهیها برای انتخاب باز هم میتواند طلاق حرف پایانی بشود نه برای زندگی بلکه برای پایان یافتن عاطفهها.
فریبا 27 ساله است وقتی حرف میزند خط میافتد روی پیشانیش، شیارها آنقدر عمیق میشود که او را مسنتر نشان میدهد مدتها است دیگر زندگی نمیکند و تنها یک سقف است که عاطفهها در آن مرده. به نظر این زن جوان با توجه به فرهنگ غالب حال حاضر کشور که هنوز اکثر خانوادهها بر این باورند که دختر با لباس سپید به خانه بخت میرود و با لباس سپید هم میآید اما به ما یاد ندادهاند که میتوان با درک درست و ساده و قانع بودن به راحتی زندگی کرد.
وی ادامه میدهد: ما یاد گرفتهایم که با کم محلی فقط زندگی را به خودمان تلخ کنیم.
این مسئله برای آراسته که یک زن جا افتاده و دارای هفت نوه و نتیجه است اما به نوعی دیگر تلقی میشود این زن 50 ساله میگوید: قبول دارم که "طلاق" به تنهایی یک شکست تلخ محسوب میشود و برای هیچکس امری خوشایند قلمداد نمیشود اما متأسفانه هم اکنون طلاق به امری ساده تبدیل شده هرکس از هر چیزی ناراحت شد میخواهد طلاق بگیرد و به همین خاطر است که آمار هم بالا رفته حالا میخواهد این طلاق به صورت عاطفی زیر یک سقف باشد یا جدا از هم به هر حال جامعه ما چنین چیزی را نمیپسندد.
به نظر آراسته خانوادهها باید نقش موثرتری ایفا کنند و به جای فصل کردن دو نفر به فکر وصل کردن باشند امری که در گذشته بیشتر بود و اکنون به دلیل تکنولوژی و سخت شدن زندگی دیگر کمتر ریش سفیدان نقش بازی میکنند.
این در حالی است که به اعتقاد بسیاری از مردم تا وقتی مارکهای غلط طلاق عاطفی در جامعه هست مشکلاتش هم هست. به اعتقاد مژگان که در یکی از بیمارستانهای اصفهان به شغل پرستاری مشغول است با اینکه ازدواج صرفا یک قرارداد است اما فکر میکنم باید سازگاری بین تقدس ازدواج و طلاق پیدا کنیم تا اینکه ازدواج را یک قرارداد صرف تلقی کنیم. چنین تفکری عواقب ناخوشایندی خواهد داشت چون تفاوت هست بین پیمان زن و مردی برای یک عمر زندگی، تا ورقهای که توی یک بنگاه معاملات ملکی امضای میشود.
به اعتقاد دکتر شهباز صدری جامعه شناس، طلاق اگر برای جلوگیری از آسیبهای جسمی و روانی باشد یک امر ضروری است، ما باید نگرش خود را نسبت به افراد طلاق گرفته تغییر دهیم. ایراد در نوع نگرش به بعد از طلاق است. اینکه حتما آنها مشکل اساسی دارند یا ایراد اخلاقی یا هر چیز دیگری... ولی موضوع این است که بعضی وقتها ترکیب دو نفر جالب از آب در نمیآید. خربزه میوه خوبی است عسل هم عالی است اما ترکیب این دو نه با تمام اینها ما باید راهکاری برای کاهش طلاقهای عاطفی ایجاد کنیم حال نه با طلاق بلکه با مصالحه و رفتاری درست و فرهنگ سازی برای مشاوره بیشتر می توان این کار را صورت داد.
وی میافزاید: جامعهای که متأسفانه در آن نسل سوم ما در حال پوچی و سر در گمی به سر میبرد و متأسفانه آمار جدایی و طلاق به خاطر عدم برقراری درست ارتباط دو طرفه و توقعات زیاد و جامعه بیمار و ارتباط با دوستانی که رفتارهای ناهنجاری دارند رو به افزایش است باید با منطق و ارائه تصویر درست، شدت این آسیب را کمتر کنیم و نقش رسانهها در این موارد بسیار حائز اهمیت است.
به نظر این آسیب شناس اجتماعی گاهی زن وشوهر هر دو به خاطر بچهها صبر میکنند تا کسی نگوید آنان "بچههای طلاق" هستند بنابراین هر کدام به تنهایی زندگی شخصی خود را دنبال میکنند اما آنها نمیدانند که چنین شرایطی آسیبهای جدی به بچهها وارد خواهد کرد.
وی میافزاید: "طلاق عاطفی" در زندگی زوجین به مراتب بدتر از طلاق حقیقی است اما در عین حال باز هم برخی از زوجین طلاق عاطفی را بر "طلاق" ترجیح میدهند چون در اکثر جوامع طلاق یک تابو محسوب میشود و افراد جامعه و همچنین خانوادهها نسبت به این مسئله دید منفی دارند. با توجه به این طرز تفکر زوجین به خصوص زنان ترجیح میدهند با مردی که نسبت به آن هیچ علاقه و تفاهمی ندارند به زندگی بدون انگیزه ادامه دهند اما برچسب "زن مطلقه" به آنان نخورد چون افراد جامعه دیدگاهشان نسبت به زن مطلقه با زن متأهلی که زندگی خاص خودش را دارد متفاوت است.
این کارشناس اجتماعی میافزاید: طلاقهای عاطفی مشکلی است که هم اکنون گریبانگیر بسیاری از خانوادههای ما شده این مسئله حتی در تلویزیون هم نشان داده میشود و به نوعی فرهنگ غلط را در بین افراد جامعه ایجاد میکند، ما باید با اندیشیدن به این امر به فکر راهکار مناسب باشیم تا این آسیب را کاهش دهیم.
مرکز مشاوره پر و خالی میشود، برخی متفکر و برخی غمگین و آشفته از راهرو خارج میشوند شاید وقتی زندگی ترک میخورد با هیچ بند زدنی ترمیم نخواهد شد.
....................................
گزارش: دریا قدرتی پور
نظر شما