"خلیل حرب" فعال رسانه ای لبنانی که سابقه بیش از دو دهه فعالیت رسانه ای را داراست با حضور در خبرگزاری مهر پاسخگوی سوالات مختلف ما در زمینه تحولات سیاسی لبنان و سوریه بود.وی اخیرا سفرهایی به کشورهای منطقه از جمله سوریه برای ارزیابی شرایط و تحولات از نزدیک داشته است.
*خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: به عنون سوال نخست شما وضعیت سیاسی لبنان و تحولات این کشور پس از تشکیل دولت میقاتی را چگونه ارزیابی می کنید؟
- خلیل حرب: لبنان همچون برخی کشورهای دیگر مشکلات داخلی متعددی دارد، در این کشور منازعات حزبی شکل مذهبی به خود می گیرد، اما در نهایت من این مسائل را چندان بزرگ نمی دانم. چون نگرانی اصلی لبنانیها در شرایط کنونی در دو مسئله خلاصه می شود، نخست نگرانی در مرزهای جنوبی با اسرائیل است و دیگر مسئله نگران کننده برای لبنان که در سال 2011 ایجاد شده حوادث سوریه است. بر این اساس با وجود تمام تنشهای سیاسی در لبنان این دو مسئله مهمترین نگرانی و چالشها هستند.
البته بحث جنگ با اسرائیل همواره به موضوع سلاح مقاومت لبنان مرتبط بوده است که بحث درباره آن در این کشور به همچنان ادامه دارد. واضح است که برخی گروههای لبنانی مخالف سلاح مقاومت هستند، اما با توجه به باز بودن پرونده منازعات با اسرائیل به نظر نمی رسد که تنشها در این موضوع در کوتاه مدت پایان یابد.
همانطور که می دانید پنج سال پیش تلاشی از سوی برخی کشورهای خارجی برای بستن پرونده سلاح مقاومت از طریق جنگ 33 روزه آغاز شد. در آن زمان این کشورها معتقد بودند که جریانهای همراه آنها در لبنان قادر به تاثیرگذاری در مسئله سلاح مقاومت نیستند و باید در این راستا قدرتی خارجی وارد عمل شود. البته تلاش آنها نتیجه نداد.
در شرایط کنونی نیز که "سعد حریری" خارج صحنه سیاسی لبنان قرار دارد، یکی از گزینه هایش به مانور دادن در مسئله سلاح مقاومت و ترساندن مردم لبنان از پیامدهای آن اختصاص دارد، اما من شخصا معتقدم مهمترین نگرانی لبنانیها در شرایط فعلی مسئله سوریه است.

در کنار موسسات نظامی سوریه که طی ماههای اخیر تزلزلی در آنها مشاهده نشده، دو شهر بزرگ دمشق و حلب قرار دارند که روی هم رفته نیمی از کل جمعیت سوریه را در خود جای داده اند. ما تاکنون در این دو شهر شاهد هیچ گونه تحرک جدی علیه نظام دمشق نبوده ایم. البته در برخی مناطق حومه دمشق اعتراضاتی دیده شد که نمی توان آنها را مورد استناد قرار داد. چند وقت پیش در شهر حلب یک روز پس از اینکه گروهی کوچک در مخالفت با نظام تجمع کردند، فردای آن روز کل مردم ساکن شهر به خیابانها آمده و از نظام اسد حمایت کردند که پاسخ محکم و قاطعی از سوی مردم بود تا جایی که دیگر اعتراضاتی در حلب دیده نشد.
البته اهمیت دمشق و حلب تنها به جمعیت بالای این دو شهر بزرگ مربوط نیست، بلکه این دو شهر از لحاظ سیاسی و اقتصادی تاثیر بسزایی بر رقم زدن تحولات آتی این کشور دارند. البته باید گفت که ساکنان این دو شهر که اکثر آنها نیز در بازار تجارت فعال هستند درصدد آرامش و ثبات در سوریه هستند و این امنیت را به نفع خود می دانند.
از سوی دیگر، از آغازین روزهای اعتراضات سوریه شعارهایی تکان دهنده علیه علویهای سوریه سر داده می شد. در این شعارها مخالفان به صورت علنی فریاد قتل علویان را سر می دادند که مسئله ای خطرناک محسوب می شود. قشر علویان سوریه نیز در این راستا به نظام تکیه دارد تا آنها را در برابر خطرات حفظ کند.
در ماههای اخیر برخی از علویان ساکن سوریه تنها به علت اعتقاداتشان کشته شده اند و من تصاویر برخی از این اقدامات را دیده ام که به عنوان مثال جوانی به علت داشتن بازوبند "یا علی" به شکل تکان دهنده ای به قتل می رسد. یا اینکه در ماه مبارک رمضان و دقیقا پس از برگزاری مراسم نماز شعارهایی توهین آمیز علیه زنان علوی سر داده می شد. اینها مسائل ساده ای نیست و بسیار خطرناک و رعب انگیز هستند. متاسفانه جریانهای مخالف سوری نیز توان کنترل شراط را ندارند و حتی در بین مردم جایگاه تاثیرگذاری ندارند. بسیاری از رهبران مخالف نیز به این مسئله واقف هستند و زمانی که اسد آنها را به گفتگو فراخواند به علت نداشتن جایگاه مردمی از حضور در گفتگوها سر باز زدند. در واقع رهبران مخالف سوری جایگاهی در بین مردم این کشور ندارند و حتی اکثر مردم اگر آنها را در بین خود نیز ببینند، آنها را نمی شناسند. این نقطه ضعف بزرگی برای مخالفان سوری محسوب می شود.
به دلیل همین نداشتن جایگاه مردمی در هنگام دعوت اسد به گفتگو، بسیاری از رهبران مخالف محافظه کارانه عمل کردند. البته برخی از این سران مخالف از جمله "میشل کیلو" و "حسن عبدالعظیم" زمانی که مشاهده کردند اوضاع کشور به سمت و سوی خطرناکی در حال پیش رفتن است به خیابانها آمده و تاکید کردند که با خشونت، مسلح شدن مخالفان در جریان اعتراضات و دخالت بیگانگان مخالف هستند، اما در دوران سکوت همین سران مخالف گفته می شود 3000 سوری کشته شده که 700 تا 800 نفر آنها از نیروهای ارتش سوریه هستند. زمانی که برخی به وقوع انقلاب در سوریه اشاره می کردند ما می گفتیم که اگر این واقعا انقلاب است پس چرا آنها مردم را به گروگان گرفته و به دار می آویزند و از اقدامات خود تصویربرداری می کنند. آیا این واقعا انقلاب است؟ ما شاهد وقوع چنین مسائلی در مصر نبودیم.
نظر شما