پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۱ مرداد ۱۳۸۲، ۱۵:۴۹

به بهانه سوم جمادي الثاني روز شهادت زهراي مرضيه( س)

امام باقر(ع):بخدا سوگند !خدا فاطمه (س) را به وسيله علم ، ازفساد و بدي ها باز داشت

امام باقر(ع):بخدا سوگند !خدا فاطمه (س) را به وسيله علم ، ازفساد و بدي ها باز داشت

ابن عباس روايت كرده است كه وصيت نامه زير از حضر ت زهرا به دست آمد: بسم الله الرحمن الرحيم .اين وصيت نامه فاطمه دختر رسول خداست .به يگانگي خدا شهادت مي دهم. شهادت مي دهم كه محمد ص رسول خداست .بهشت و دوزخ حق است . ودر وجود قيامت شك نيست و خدا مردگان را مبعوث مي كند. يا علي خدا مرا همسر تو قرار داد تا در دنيا و آ خرت با هم باشيم . و اختيارم در دست تو ست .يا علي در شب مرا غسل بده و كفن كن و حنوط كن و به خاك بسپار و به احدي اطلاع نده . اكنون با شما وداع مي كنم . سلام مرا به فرز ندانم كه تا قيامت مي آيند برسان

  •    درگردش شبانه تسبيحم/ راه شيري آسمان/  آغاز مي شود/ ومن/ در نت هاي رهايي هر دانه اش / بر دانه ديگر/ ميزبان منظومه هايي مي شوم / تمام آشنا / منظو مه هايي / كه عاشقانه مسافرند/  بر مدارتسبيحات تو! / تسبيحات تو يا زهرا!    
  •  شها د ت بانو را سا ل يازدهم هجرت نوشته اند در چنين روزي - سوم جمادي الثاني - و گفته اند سيزدهم جمادي الاول ازهمين سال.

    آيا ريحانه الرسول در بقيع آرام گرفت ؟ 
  •  بانو بيمار است . اما از فرقت پد ر رنج بيشتري بر فاطمه چيره مي شود . بلال تعهد با خويش را مي شكند كه پس از رحلت رسول خدا ص، اذان نگويد ! زيرا زهرا ، كوثر فرستاده خدا ، آرزو كرده است به بانگ رساي موذن پدر، گوش دل سپارد و ياد هاي رفته را به جان باز گرداند . بلال ؛ اكنون در مسجد ايستاده است در جاي هميشگي ، آن گاه كه پيش روي برگزيده خداوند مي ايستاد . دست بر بنا گوش مي برد . فاطمه در خانه اش ، ديوار به ديوار مسجد در بستر منتظراست . بلال لب باز مي كند و بانگ اذان در فضا مي پيچد ؛ الله اكبر .  بغض فرو خورده راهي از حلقوم به بيرون مي جويد وبا هر بانگ موذن فشار بيشتر و بيشتر مي شود و دختر پيامبر به مرز بيخويشي مي رسد . بلال نفس تازه مي كند ، اشهد ان محمد ا رسول الله ، فاطمه درخود فرو مي ريزد و هق هق مي پژمرد و ضجه زهرا به سكوت مي انجامد ، سكوت در حالت بي خويشي !" بلال ! بلال ! بس كن !خاموش ! نور چشم رسول از دنيا رفت! " مردم حاضر در محل صدا بلند كردند . و بلال خاموش شد. اذان بلال ناتمام ماند! تا به اكنون چنين نشده بود . فاطمه كه به هوش آمد ، خواست تاموذن بار ديگر بانگ بركشد و اذان را به الله اكبر ختم كند . اما بلال مي هراسد:"اي سرور بانوان ! بر جانتان بيمناكم از اين كه بانگ اذان بركشم و شما بدان گوش سپاريد." بلال اندوهگين و سربرسينه مانده است؛ اذان ناتمام و خواسته د ختر پيامبر از سوي او بي پاسخ مانده است .
  • اين خاتون عرصه محشر / وفاطمه اطهر است / كه سوار بر اريكه نور/ رو سوي عرش الهي / واز آن جا به بهشت مي رود / وتا عبوركند اين ؛ پيامبران ، صد يقين وشهدايند / كه نگاه با نداي جبرائيل / فراسوي خويش فرو مي گيرند / و نظربه پايين مي افكنند. و تو ! هركه خواهي باش / دوزخ را ، جايي براي تو نخواهد بود / و ايمني/ درهول و هراس عظيم آن روز / كه فرا چنگت  ، حجتي عظيم تر / آري .... فاطمه ./ پاس و حق اين اسم را / خوب مي شناسد ؛ مالك آن روز .  
  • ... وسپس فرمود: و عليكم السلام . فاطمه چشم مي گشايد ومي فرمايد: پسر عمو به خدا سوگند عزرائيل است براي قبض روح من آمده است . به عزائيل فرمود : روح مرا بگير و لي با من مدارا كن . در آحرين لحظه زندگي گفت : پروردگارا به سوي تو مي آيم نه به سوي آتش . و بعد پلك هاي نازنين دختر يگانه رسول خدا براي هميشه روز گار برهم فشرده شدند .   
  • حسنين ع بر بدن مادر افتاده اند ، طالب سخن گفتن مادراند . صدايي اما از مادر برنمي خيزد.دستي به نوازش پيش نمي آيد.
  • همه بيرون خانه منتظرند ؛ زن و مرد و خليفه و خليفه بعدي ! تشييع  اما در ازد حام  غوغائيان ؟ هرگز ! 
  • شب پرد ه فرو افكنده است ، ستون خواب بر چشم ها آوار شده است . خانه علي ع  بيدار است و خواب نمي شناسد. علي ع بدن همسر را غسل  مي دهد وكفن مي كند. حسن وحسين و زينب و ام كلثوم با مادر وداع مي كنند . عباس و فضل و مقداد و سلمان و ابوذ ر و عمار و عقيل وبريده و حذيفه وابن مسعود و اسمائ  هم حاضرند . علي بر جنازه فاطمه  نماز مي گزارد. آرام تابوت زهرا را بر مي دارند . كجا مي برند؟ خدايا كجا برده اند؟ دختر پيامبر خدا!  كجايي ؟ ما چه كرده ايم ؟ باشد !تصميم با توست ! ومن؛
  • با" زهرا " روانم / با چراغ روشن / مخاطره / در بي چراغي است.

     

  • وتا اينك ؛ صلا ! يا زهرا / از كدام شاخسارم مي دهي ؟/  كه سوي بوته خورشيد / من اين چنين همه / بالم.
  • و علي ع يكبار ديگر در دل شب اما در كنار بدن به خاك رفته همسرش بي تاب و دل جوشان درد دل مي كند : " اما برتو مبارك باد فاطمه جان ، د يد ا ر پدرت پس از اين  دوران سخت فراق .... جز گريه چه مي توانم بكنم اي پيامبر خدا! ....اي پيامبر خدا ! اينك امانت به صاحبش رسيد و زهرا از شر غم و ستم خلا صي يافت..." انالله وا نا اليه راجعون .    
  • يادت اي فاطمه !/ كدام آتشكده است ؟/ كه جانم چنين / گر گرفته از اندوه است؟!  
  • منابع : اميني ابراهيم ، فاطمه زهرا بانوي نمونه اسلام . /  شجاعي سيد مهدي ، كشتي پهلو گرفته. / برگزيدگان 3؛ حضرت فاطمه زهرا ، مركز چاپ ونشر بنياد بعثت. /  صاعدي  عبد العظيم ، كليد هفت آسمان.     
کد خبر 14306

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha