پيام مهم تاريخي حضرت امام خميني( ره) به گورباچف :
درچنين روزي در سال 1367 هجري شمسي حضرت امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران پيام مهم و تاريخي خود را خطاب به گورباچف صدر هيئت رئيسه شوروي سابق صادر كردند . نامه تاريخي امام (ره) در شرايطي خطاب به رهبر شوروي سابق نگاشته شده بود كه تحليلگران سياسي نظاره گر تجيد نظر طلبي و آغاز تحولات دنياي كمونيسم بوده ولي قادر به اظهار نظر در اين باره نبودند . رهبركبيرانقلاب اسلامي نه تنها اظهار نظر صريح در باره تحولات جهان كمونيست كرد بلكه دراين زمينه به پيشگويي پرداخت كه به همان صورت تحقق خارجي يافت.
متن پيام امام خميني( ره) به گورباچف به اين شرح است :
جناب آقاي گورباچف صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي !
با اميد خوشبختي و سعادت براي شما و ملت شوروي
از آنجا كه پس از روي كار آمدن شما چنين احساس مي شود كه جنابعالي در تحليل حوادث سياسي جهان خصوصاً در رابطه با مسائل شوروي در دور جديدي از بازنگري و تحول و برخورد قرار گرفته ايد و جسارت و گستاخي شما در برخورد با واقعيات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلي حاكم بر جهان گردد ، لازم ديدم نكاتي را يادآور شوم هر چند ممكن است حيطه تفكر و تصميمات جديد شما تنها روشي براي حل معضلات حزبي و در كنار آن حل پاره يي از مشكلات مردمتان باشد ولي به همين اندازه هم شهامت تجديد نظر در مورد مكتبي كه ساليان سال فرزندان انقلابي جهان را در حصارهاي آهنين زنداني نموده بود ، قابل ستايش است و اگر به فراتر از اين مقدار فكر مي كنيد اولين مساله يي كه مطمئناًً باعث موفقيت شما خواهد شد اين است سياست اسلاف خود داير بر خدا زدايي و دين زدايي از جامعه كه تحقيقا بزرگترين و بالا ترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروي وارد كرده است ، تجديد نظر نماييد و بدانيد كه برخورد واقعي با قضاياي جهان جز از اين طريق ميسر نيست. البته ممكن است از شيوه هاي نا صحيح و عملكردهاي غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد ، باغ سبز دنياي غرب رخ بنمايد ولي حقيقت جاي ديگري است . شما اگر بخواهيد در اين مقطع تنها گره هاي كور اقتصادي سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايه داري غرب حل كنيد نه تنها دردي از جامعه خويش را دوا نكرده ايد كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند . چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روش هاي اقتصادي و اجتماعي به بن بست رسيده است دنياي غرب هم در همين مسائل – البته به شكل ديگر- و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است.
جناب آقاي گورباچف! بايد به حقيقت رو آورد ؛ مشكل اصلي كشور شما مسأله مالكيت و اقتصاد و آزادي نيست . مشكل شما عدم اعتقاد واقعي به خداست ، همان مشكلي كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد. مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدأ هستي و آفرينش است.
جناب آقاي گورباچف!
براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد، چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست چرا كه مكتبي است مادي و با ماديت نمي توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسي ترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقاي گورباچف!ممكن است شما اثباتا در بعضي جهات به ماركسيسم پشت نكرده باشيد و از اين پس هم در مصاحبه ها اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد ، ولي خود مي دانيد كه ثبوتاً اين گونه نيست . رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد و شما دومين و علي الظاهر آخرين ضربه را بر پيكر آن نواختيد . امروز ديگر چيزي با نام كمونيسم در جهان نداريم ولي از شما جداً ميخواهم كه در شكستن ديوارهاي خيالات ماركسيسم گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم افتخار واقعي اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايه هاي پوسيده هفتاد سال كژي جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگردولت هاي همسو با شما كه دلشان براي وطنشان و مردمشان مي طپد، هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منافع زيرزميني و رو زميني كشورشان را براي اثبات موفقيت كمونيسم كه صداي شكستن استخوانهايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است ، مصرف كنند. آقاي گورباچف! وقتي از گلدسته هاي مساجد بعضي از جمهوريهاي شما پس از هفتاد سال بانك الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم به گوش رسيد تمامي طرفداران اسلام ناب محمدي (ص) را از شوق به گريه انداخت ، لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان بيني مادي و الهي بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهان بيني خود را حس دانسته و چيزي كه محسوس نباشد، از قلمرو علم بيرون ميدانند و هستي را همتاي ماده دانسته و چيزي را كه ماده ندارد، موجود نمي دانند. ظاهراً جهان غيب مانند وجود خداوند تعالي و وحي و نبوت و قيامت را يكسره افسانه مي دانند . در حالي كه معيار شناخت در جهان بيني الهي اعم از حس و عقل مي باشد و چيزي كه معقول باشد، داخل در قلمرو علم مي باشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستي اعم از غيب و شهادت است و چيزي كه ماده ندارد مي تواند موجود باشد و همانطور كه موجود مادي به مجرد استناد دارد ، شناخت حسي نيز به شناخت عقلي متكي است. قرآن مجيد اساس تفكر مادي را نقد ميكند و به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيست وگرنه ديده مي شد ( لن نومن لك حتي نري الله جهرت) مي فرمايد: (لاتدر كه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف الخبير). از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحي و نبوت و قيامت بگذريم كه از نظر شما اول بحث است . اصولاً ميل نداشتيم شما را در پيچ و تاب مسائل فلاسفه اسلامي بيندازيم. فقط به يكي دو مثال ساده و فطري و وجداني كه سياسيون هم ميتوانند ازآن بهره ببرند بسنده مي كنيم: اين از بديهيات است كه ماده و جسم هرچه باشد از خود بي خبر است. يك مجسمه سنگي يا مجسمه مادي انسان هر طرف آن از طرف ديگرش محجوب است ، در صورتي كه به عيان مي بينيم كه انسان و حيوان از همه اطراف خود آگاه است ؛ مي داند كجاست ، در محيطش چه مي گذرد ، در جهان چه غوغايي است .
پس در حيوان و انسان چيز ديگري است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمي ميرند و باقي است. انسان در فطرت خود هر كمالي را بطور مطلق مي خواهد و شما خوب مي دانيد كه انسان مي خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هيچ قدرتي كه ناقص است دل نبسته است . اگر عالم را در اختيار داشته باشد و گفته شود جهان ديگري هم هست فطرتاً مايل است آن جهان را هم در اختيار داشته باشد.
انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگري هم هست، فطرتاً مايل است آن علوم را هم بياموزد . پس قدرت مطلق و علم مطلق بايد باشد تا آدمي دل به آن ببندد ؛ آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهيم گرچه خود ندانيم . انسان مي خواهد به حق مطلق برسد تا فاني در خدا شود . اصولاً اشتياق به زندگي ابدي در نهاد هر انساني نشانه وجود جهان جاويد و مصون از مرگ است. اگر جناب عالي ميل داشته باشيد در اين زمينه ها تحقيق كنيد مي توانيد دستور دهيد كه صاحبان اين گونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب ، در اين زمينه ها به نوشته هاي فارابي و بوعلي سينا (رحمت الله عليهما) در حكمت مشأ مراجعه كنند تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هر گونه شناختي بر آن استوار است، معقول است نه محسوس، و ادراك معاني كلي و نيز قوانين كلي كه هرگونه استدلال بر آن تكيه دارد معقول است نه محسوس . و نيز به كتابهاي سهروردي (رحمت الله عليه) در حكمت اشراق مراجعه نموده و براي جنابعالي مشخص كنند كه جسم هر موجود مادي ديگر، به نور صرف كه منزه از حس مي باشد نيازمند است و ادراك شهودي ذات انسان از حقيقت خويش مبرا از پديده حسي است . و از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدر المتألهين (رضوان الله تعالي عليه و حشرت الله مع النبيين و الصالحين) مراجعه نمايند تا معلوم گردد كه حقيقت علم همانا وجودي است مجرد از ماده و هرگونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. ديگر شما را خسته نميكنم و از كتب عرفا و بخصوص محي الدين بن عربي نام نمي برم كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگ مرد مطلع گرديد، تني چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قوياً دست دارند ، راهي قم گردانيد تا پس از چند سالي با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر از موي منازل معرفت آگاه گردند كه بدون اين سفر آگاهي از آن امكان ندارد .
جناب آقاي گورباچف!
اكنون بعد از ذكر اين مسائل و مقدمات از شما مي خواهم درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما ، كه به جهت ارزشهاي والا و جهان شمول اسلام است كه مي تواند وسيله راحتي و نجات همه ملتها باشد و گره مشكلات اساسي بشريت را باز نمايد. نگرش جدي به اسلام ممكن است شما را براي هميشه از مساله افغانستان و مسائلي از اين قبيل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك ميدانيم. با آزادي نسبي مراسم مذهبي در بعضي از جمهوريهاي شوروي، نشان داديد كه ديگر اينگونه فكر نمي كنيد كه مذهب مخدر جامعه است. راستي مذهبي كه ايران را در مقابل ابر قدرتها چون كوه استوار كرده است مخدر جامعه است؟! آيا مذهبي كه طالب اجراي عدالت در جهان و خواهان آزادي انسان از قيود مادي و معنوي است مخدر جامعه است؟! آري مذهبي كه وسيله شود تا سرمايه هاي مادي و معنوي كشورهاي اسلامي و غير اسلامي در اختيار ابر قدرتها و قدرتها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جداست ، مخدر جامعه است. ولي اين ديگر مذهب واقعي نيست بلكه مذهبي است كه مردم ما آن را مذهب آمريكايي مي نامند. در خاتمه صريحاً اعلام مي كنم كه جمهوري اسلامي ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتي ميتواند خلا اعتقادي نظام شما را پر نمايد و در هر صورت كشور ما همچون گذشته به حسن همجواري و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مي شمارد. و السلام علي من اتبع الهدي روح الله الموسوي الخميني
(صحيفه نور ، ج 21 ، چاپ اول ، صص 66 تا 69 )
تولد خيام نيشابوري :
در چنين روزي در سال 439هجري قمري حكيم ابوالفتح عمربن خيام نيشابوري ، كه بيشتر شهرت او در جهان غرب به سبب سرودن رباعيات زيباي اوستكه توسط فيتز جرالد انگليسي ترجمه شده است ، ديده به جهان گشود . وي منجم و شاعرگرانقدر دوره سلجوقي است . ابوحفض يا ابوالفتح از برجسته ترين حكما و رياضيدانان جهان نيز است . او كه پدرش خيمه دوز بود بعدها به خيام معروف شد . كمتر مي نوشت و شاگرد مي پذيرفت و بيشتر سفر مي كرد . آن عالم بزرگوار به دليل مهارت بسيار در نجوم از سوي ملكشاه سلجوقي به دربار فراخوانده شد . ملكشاه به او بسيار احترام مي گذاشت و خيام نزد او قرب و منزلت ويژه اي داشت . او بنا به خواست ملكشاه در ساخت رصدخانه ملكشاهي و اصلاح تقويم همكاري داشت . حاصل كارش در اين زمينه تقويم جلالي است كه هنوز اعتبار و رواج دارد . حدود دوازده اثر از خيام در علم و فلسفه به جاي مانده است ، اما همين آثار اندك ، وي را در سراسر جهان به شهرت رسانده است . از مهمترين آنها كتاب جبر اوست كه بهترين اثر در نوع خود در رياضيات است . از ديگر آثار او مي توان به رساله في شرح ما اشكال من مصادرات اقليدس ، رساله في براهين علي المسائل الجبر و المقابله (جبر خيام) ، ميزان الحكم رساله الكون و التكليف ، الجواب عم ثلاث مسائل اضياء العقلي ، رساله في الوجود ، رساله في كليه الوجود ، نوروزنامه و كتاب الزيج الملكشاهي كه به رومي نيز ترجمه شده است. او در رباعيات خود به مفاهيمي چون شك و حيرت ، مرگ ، اغتنام لحظات عمر و شاد زيستن به دليل اندك بودن زمان عمر مي پردازد . البته شك وترديد جدي در باره اين رباعيات وجود دارد . برخي از پژوهشگران معتقد ند از خيام معروف نيشابوري نيست. گروهي براين راي پاي مي فشارند كه تعداد اندكي از وي است و ديگران به نام وي ساخته اند . جمعي مي گويند كه انديشه هايي مانند دم غنيمتي ، خوش باشي و جبر گرايي كه برمحمل رباعيات حمل مي شود به دليل مغايرت با انديشه اي كه عمر خيام نيشابوري در آثار ديگرش معرفي مي كند نمي تواند از يك نفر باشد لذا چنين بافت فكري رادر رباعيات جهاني شده از آن وي نمي دانند. به هر حال وي در سال 517 ه.ق چشم از جهان فرو بست . وي را درزادگاهش نيشابور به خاك سپردند. براي تغيير ذائقه و آشنايي با رباعيات خيام بد نيست كه چند فقره را زمزمه كنيم:
ابر آمد و باز بر سر سبزه گريست بي باده ارغوان نمي بايد زيست
اين سبزه كه امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاك ما تماشاگه كيست
امروز ترا دسترس فردا نيست و انديشه فردات بجز سودا نيست
ضايع مكن اين دم ار دلت شيدا نيست كاين باقي عمر را بها پيدا نيست
هر ذره كه در خاك زميني بوده است پيش از من و تو تاج و نگيني بوده است
گرد از رخ نازنين به آزرم فشان كانهم رخ خوب نازنيني بوده است
هرسبزه كه بركنار جوئي رسته است گويي ز لب فرشته خويي رسته است
پابر سر سبزه تا بخواري ننهي كان سبزه ز خاك لاله رويي رسته است
در گذشت خواجه نصير الدين طوسي :
خواجه نصير الدين طوسي در يازدهم جمادي الاول سال 597 ه ق ديده به جهان گشود . نامش را محمد گذاردند و بعدها به القابي نظير نصير الدين ، محقق طوسي ، استاد البشر و خواجه شهرت يافت . وي پس از فراگيري مقدمات علوم در شهر طوس ، در نزد نورالدين علي بن محمد شيعي به فراگيري علوم مختلف پرداخت . محمد در شهر طوس به نزد استادش نصير الدين عبد الله بن حمزه لباس مقدس عالمان دين را به تن كرد و بعدها توانست كتاب قانون ابن سينا را نزد قطب الدين مصري شافعي بياموزد . وي پس از آن به ري شتافت و با دانشوران بزرگي چون ميثم بن علي ميثم بحراني محشور شد . او سپس به عراق رفت و در آنجا به تكميل يافته هاي علمي خود پرداخت . پس از آنكه اسماعيليان به عنوان فرقه اي موثر و سياسي فعاليت خود را در قلاع مختلف ايران آغاز نمودند ، خواجه را به سوي خويش خواندند . نصير الدين طوسي حدود 26 سال در قلاع اسماعيليه به سر برد و در اين دوران لحظه اي از تلاش هاي علمي خويش بازننشست . او در اين مدت كتاب هايي چون شرح اشارت ابن سينا ، تحرير اقليدس ، تولي و تبري و اخلاق ناصري را به رشته تحرير در آورد . خواجه همچنين پس از آنكه هلاكو خان مغول تاج و تخت اسماعيليلان را برچيد ، با تدبير و درايت عالمانه اش توانست از به آتش كشيده شدن كتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست مغولان جلوگيري نمايد . او در سال 656 ه ق رصد خانه مراغه را تاسيس كرد و همچنين دست به تجهيز كتابخانه اين رصدخانه عظيم زد . خواجه در دوران تدريس خود شاگردان بسياري را نيز تربيت كرد كه از ميان آنها مي توان به علامه حلي ، قطب الدين شيرازي ، ابراهيم حموي جويني ، اثير الدين اوماني و مجد الدين طوسي اشاره كرد . خواجه عظيم الشان در علوم مختلف دوران خود در صدر علما قرار داشت . وي در رياضيات ، فلسفه ، كلام ، اخلاق و ادبيات از سرآمدان دهر بود و دوست و دشمن بر اين امر اذعان داشتند . غير از كتبي كه از آن ياد شد ، وي كتب مختلفي را به رشته تحرير در آورد كه از ميان آنها مي توان به قواعد العقايد ، اوصاف الاشراف ، تحرير اقليدس ، تحرير مجسطي ، اساس الاقتباس ، زيج ايلخاني ، اثبات الجواهر ، اثبات اللوح المحفوظ ، اشكال الكرويه ، شرح اصول كافي ، رساله اي در كليات طب و تجريد الهندسه اشاره كرد . آن عالم رباني سرانجام در چنين روزي در سال 673 ه ق پس ا زعمري تلاش در جهت احياي علوم و معارف اسلامي ديده از جهان فروبست .
بركناري رييس پليس :
در چنين روزي در سال 1302 ه ش دولت ايران ژنرال وستد اهل سوئد را از سمت رياست پليس ايران عزل كرد.
تقسيم تهران به ده منطقه :
در چنين روزي در سال 1348 ه ش تهران به ده منطقه شهرداري تقسيم شد .
تاسيس نخستين كمپاني هند شرقي در هندوستان :
در چنين روزي در سال 1600 ميلادي نخستين كمپاني هند شرقي انگلستان در هندوستان تاسيس شد . همه بازرگانان ودريانوردان انگليسي كه در قاره آسيا فعاليت داشتند مجبور به عضويت در اين كمپاني شدند . اين كمپاني گام عمده استعمار انگلستان در به يغما بردن ثروت هاي منطقه هندوستان بود . كشور هندوستان، در سال 1947 ميلادي استقلال خود را به دست آورده و از آن زمان تاكنون، عضو كشورهاي مشترك المنافع و سازمان ملل متحد است. حكومت هند جمهوري پارلماني است و به صورت فدرال اداره مي گردد.استعما ر نه تنها بر اموال مردم اين كشور سيطره افكند كه با عميق كردن جاي پاي خود فرهنگ آن منطقه از جمله زبان آنها را دستخوش تغييراتي كرد . زبان انگليسي از سال ها پيش از استقلال كشور زبان اداري و رسمي بوده و طبق توافقات به عمل آمده پس از استقلال (1947) نيز به عنوان زبان اداري باقي ماند. در حال حاضر، كل آموزش عالي و قسمت اعظم مكاتبات اداري اين كشور به زبان انگليسي صورت مي گيرد. با اين حال مطابق قانون اساسي كشور، 16 زبان ديگر از قبيل آسامي، بنگالي، گجراتي، كانارايي، كشميري، كوكاني، مالايالم، ماني پوري، نپالي، اوريا، پنجابي، سانسكريت، سندي، تاميل، تيلگو و اردو نيز به رسميت شناخته است.
بازداشت اعضاي دوما :
در چنين روزي در سال 1907 ميلادي به دستور نيكلاي دوم تزار روسيه اكثريت اعضاي دوماي روسيه به اتهام خيانت به كشور بازداشت شدند . مجازات هريك از اعضاي دوما سه ماه حبس تعيين شد .
افزايش غير عادي بهاي نفت :
در چنين روزي در سال 1979 ميلادي بهاي نفت هشتاد و هشت در صد نسبت به مبلغ آن در ابتداي سال 1977 افرايش داشت .
مرگ بر اثر آتش سوزي :
بر اثر يك آتش سوزي در سال 1986 ميلادي در هتل سن خوان در پورتور ريكو نود و هفت نفر كشته و 140 نفر مجروح شدند .
گري كاسپاروف قهرمان جهان :
در چنين روزي در سال 1990 ميلادي گري كاسپاروف در مقابل آناتولي كارپوف در رقابت هاي بين المللي شطرنج قرار گرفت و پس از شكست او به مقام قهر ماني جهان در شطرنج نايل امد .
كناره گيري يلتسين ، ظهور پوتين :
در چنين روزي در سال 1999 ميلادي بوريس يلتسين رييس جمهور روسيه از قدرت كناره گيري كرد . ولاديمير پوتين پس از وي سمت رييس جمهوري اين كشور را به عهده گرفت . پوتين از اعضاي كا. گ . ب ( پليس مخفي شوروي) بود.
پذيرش راي دادگاه لاهه :
در چنين روزي در سال 1902 ميلادي ، دولت ونزوئلا راي دادگاه بين المللي لاهه را براي پرداخت غرامت به اتباع انگلستان و آلمان گردن نهاد . اين غرامت پس از كودتاي سال 1899 آن كشور پرداخت شد .
نابودي كشتي پرشيا :
در چنين روزي در سال 1915 ميلادي ، آلمان كشتي مسافري بريتانيا با نام پرشيا را غرق كرد . همه 335 سرنشنين آن كشته شدند .
اخراج يهوديان از سيسيل :
در چنين روزي در سال 1492 ميلادي يكصد هزار يهودي از سيسيل اخراج شدند .
اشغال گور در سنگال :
در چنين روزي ارتش بر يتانيا ، منطقه گور ( داكار ) سنگال را به اشغال خود در آورد .
كودتا در غنا :
در چنين روزي در سال 1981 ، كودتايي نظامي عليه حكومت مقتدر در كشور غنا شكل گرفت .
مهاجرت موتسارت :
در چنين روزي در سال 1762 ميلادي موتسارت آهنگساز مشهور به همراه خانواده اش از وين به سالزبورگ مهاجرت كرد .
نبرد كبك :
در چنين روزي در سال 1775 ميلادي نبرد كبك در گرفت . در اين جنگ آمريكايي ها قادر به شكستن دژ بر يتانيا يي ها نشدند .
پايان تقويم جمهوري در فرانسه :
در چنين روزي در سال 1805 ميلادي به كار گيري تقويم جمهوري در فرانسه پايان يافت . از امروز ، فرانسه تقويم گريگوري را به كار گرفت .
قرارداد در باره مردم اتيوپي :
در چنين روزي در سال 1906 ميلادي فرانسه ، بريتانيا و ايتاليا قرار داد رعايت حقوق مردم اتيوپي را به امضا رساندند .
نوبل دوم كوري :
در چنين روزي در سال 1911 ميلادي ماري كوري دومين جايزه نوبل خود را در يافت داشت .
ترك لبنان :
در چنين روزي در سال 1946 ميلادي نيروهاي فرانسوي لبنان را ترك گفتند . همه ساله چنين روزي به عنوان روز تخليه نيروهاي اشغالگر از لبنان گرامي داشته مي شود .
ديكتاتور گريخت :
در چنين روزي در سال 1958 ميلادي باتيستا ديكتاتور كوبا از اين كشور گريخت . پس از وي فيدل كاسترو قدرت را در كوبا در دست گرفت .
جمهوري كنگو برازاويل :
در چنين روزي در سال 1969 ميلادي كنگو برازاويل به جمهوري تبديل شد . همه ساله چنين روزي به عنوان روز ملي كنگو در اين كشور گرامي داشته مي شود .
زغال سنگ ملي شد :
در چنين روزي در سال 1970 رييس جمهور آلنده ، زغال سنگ شيلي را ملي اعلام كرد . زغال سنگ به عنوان يكي ا زمنابع مالي در اين كشور است .
انتصاب امير كويت :
در چنين روزي در سال 1977 ميلادي امير شيخ جابر الاحمد الصباح به عنوان امير كويت معرفي شد .
قطع روابط كامبوج با ويتنام :
در چنين روزي در سال 1977 ميلادي كامبوج روابط خود را با ويتنام قطع كرد .
سدار سنگور خارج از قدرت :
در چنين روزي در سال 1980 ميلادي لئو پولد سدار سنگور رييس جمهور سنگال ، از قدرت كناره گرفت . سنگور از نسل انقلابي و ضد استعمارپيشرو آفريقا به شمار مي رود . وي در ادبيات به ويژه شعر نيز شناخته شده بود.
برونئي مستقل از بر يتانيا :
در چنين روزي در سال 1983 ميلادي برونئي استقلال كامل خود را از بريتانيا اعلام داشت .
كودتا در نيجريه :
در چنين روزي در سال 1983 ميلادي مجلس ملي نيجريه پس از كودتاي نظامي در اين كشور منحل شد .
ترك يونسكو :
در چنين روزي در سال 1984 ميلادي ايالات متحده آمريكا سازمان يونسكو را ترك كرد .
آخرين روز اتحاد جماهير شوروي :
چنين ر.وزي در سال 1991 ميلادي به عنوان آخرين روز موجوديت اتحاد جماهير شوروي سابق در تاريخ ثبت شده است .
هات ميل در مايكرو سافت :
در چنين روزي در سال 1997 ميلادي شركت مايكرو سافت سرويس پست الكترونيكي هات ميل را خريداري كرد .
كانال پاناما به صاحب اصلي رسيد :
در چنين روزي در سال 1999 ميلادي كنترل كانال پاناما به خود پانامايي ها رسيد. مهندس دولسپوس سازنده و طراح كانال سوئز، از سال 1879 ساختن كانال پاناما را ميان دو اقيانوس اطلس و آرام آغاز كرد . امتياز اين كانال در 18 نوامبر سال 1903 به آمريكا واگذار شد.
تولد هنري ماتيس :
در چنين روزي در سال 1869 ميلادي ماتيس به دنيا آمد . ماتيس يكي از نقاشان بر جسته فرانسوي سبك امپرسيونيسم است .
تولد آنتوني هاپكينز :
در چنين روزي در سال 1937 ميلادي آنتوني هاپكينز به دنيا آمد . هاپكينز يكي ازمشهور ترين بازيگران سينماي هاليوود است .
تولد سيلويو آنتونيانو :
در چنين روزي در سال 1540 ميلادي سيلويو آنتونيانو متاله مسيحي به دنيا آمد .
تولد دانيل استرن :
در چنين روزي در سال 1805 ميلادي دانيل استرن نويسنده مشهور فرانسوي به دنيا آمد . "دشنه " عنوان مهمترين اثر اوست .
تولد جيواني پاسكولي :
در چنين روزي در سال 1805 ميلادي جيواني پاسكولي شاعر كلاسيسيست ايتاليايي ديده به جهان گشود .
رو زتعطيلات رسمي :
همه ساله چنين روزي به مناسبت حلول سال نوي مسيحي در كشورهاي بنگلادش، برونئي، هند ، مكزيك ، فيليپين و سري لانكا روز تعطيل تلقي مي شود .
روز او ميزاكا در ژاپن :
در اين روز مراسم مذهبي اوميزاكا در كشور ژاپن برگزار مي شود.
روز ميهماني در موريتاني :
جشن شب سال نو كه نوجوانان در آن دوره مي افتند و سرود مي خوانند و عيدي مي گيرند .
شب سال نو در بسياري از كشور هاي جهان :
همه ساله چنين شبي به عنوان شب سال نوي مسيحي درغالب كشورهاي جهان گرامي داشته مي شود .
نظر شما