۲۷ مهر ۱۳۹۰، ۷:۵۷

پاینده: رمان، بسط داستان کوتاه نیست

پاینده: رمان، بسط داستان کوتاه نیست

حسین پاینده گفت: برخی افراد، گمان می‌کنند که رمان شکل بسط‌ ‌یافته یا طولانی‌تری از داستان کوتاه است. چنین برداشت‌هایی باعث نوشتن مقالات کتاب «گفتمان نقد ادبی» شد.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: حسین پاینده با زبان و نظریه نقد ادبی آشنایی زیادی دارد و در زمینه سبک‌های مختلف ادبی و هنری سخنان زیادی دارد. او علاوه بر تالیفاتی که درباره داستان کوتاه در ایران، رمان پسامدرن، نقد ادبی و درآمد بر ادبیات دارد، به فعالیت ترجمه هم مبادرت داشته و بازگردانی کتاب‌هایی مانند «زبانشناسی و نقد ادبی»، «روانکاوی فرهنگ عامه»، «مدرنیسم و پسامدرنیسم در رمان» و ... را در کارنامه دارد.

«گفتمان نقد ادبی» یکی از تالیفات پاینده است که سال 82 توسط انتشارات روزنگار منتشر شد. این کتاب به تازگی توسط انتشارات نیلوفر به ارشاد ارسال شده و مجوز چاپ را کسب کرده که به زودی توسط این ناشر منتشر خواهد شد، اما این کتاب، متفاوت از کتابی است که در سال 82 منتشر شد.

به همین بهانه به گفتگو با پاینده نشستیم تا معرفی بهتری از این کتاب ارائه شود و علاقه‌مندان با قابلیت‌های این کتاب که به زودی منتشر می‌شود، بیشتر آشنا شوند.

* تعداد مقالات ویراست قبلی کتاب دقیقا چند عدد بود و این مقالات شامل چه موضوعاتی بودند؟

کتاب «گفتمان نقد» پیش از این با 17 مقاله درباره‌ نقد ادبی منتشر شده بود. هر یک از این مقالات رهیافتی در نقد ادبی مدرن یا مفاهیمی از نظریه‌های ادبی جدید را تبیین می‌کرد، و یا نقدی عملی بر یک اثر ادبی بود. مثلاً یکی از مقالات کتاب درباره‌ پست‌مدرنیسم بود و پس از معرفی دو نظریه درباره‌ این موضوع، دو رمان فارسی اثر‌ سیمین دانشور را از منظر همان نظریه‌ها نقد می‌کرد. یا مثلاً یکی دیگر از مقالات کتاب درباره‌ نظریه نقد روانکاوانه بود که پس از آن مقاله، نقد روانکاوانه‌ای هم درباره‌ یک داستان کوتاه از صادق هدایت گنجانده شده بود.

در مجموع، تنوع و ترکیب مقالات به صورتی بود که خواننده بتواند هم با برخی نظریه‌های مهم و پُرطرفدار در نقد ادبی آشنا شود و هم این‌که کاربرد آن نظریه‌ها را در نقدهای عملی بر متون ادبی ببیند. فرمالیسم، نقد روانکاوانه، پسامدرنیسم، فمینیسم، مطالعات فرهنگی و تئاتر معناباختگی از جمله‌ مباحث این کتاب هستند. برخی از آثاری که در این کتاب نقد شده‌اند، عبارتند از: رمان‌های «جزیره‌ سرگردانی» و «ساربانْ سرگردان» اثر سیمین دانشور، داستان کوتاه «بچه‌ مردم» اثر جلال آل‌احمد، شعر «دریا» سروده‌ شفیعی‌کدکنی، داستان‌هایی از صادق هدایت، اشعاری از سهراب سپهری و آثاری از برخی داستان‌نویسان و شاعران و نمایشنامه‌نگاران غیرایرانی.

* حجم ویراست قبلی کتاب چقدر بود و ویراست جدید باعث شده به چه حجمی برسد؟

ویراست قبلی کتاب شامل 400 صفحه بود که اکنون به حدود 500 صفحه افزایش پیدا کرده ‌است؛ چون 5 مقاله جدید به ویراست دوم اضافه شده و همچنین همه‌ مقالات قبلی مورد بازنگری و ویرایش قرار گرفته است. به طور کلی، پیکره‌بندی کتاب و محتوای آن به قدری تغییر کرده است که می‌توانم بگویم بخش عمده‌ای از مقالات قبلی نیز جدید هستند. زیرا در همه‌ مقالات مطالب جدیدی، گاه در حد چند پاراگراف و گاه در حد چند صفحه اضافه شده‌ است. ناگفته نگذارم که در ویراست جدید، برخی از مقالات ویراست اول به‌کلی حذف شدند تا حجم کتاب بیش از حد زیاد نشود. 5 مقاله‌ جدیدی که به کتاب افزوده شده‌اند، همگی درباره‌ نظریه‌های داستان و نقد عملی داستان هستند.

* نگارش مقاله‌ها از چه زمانی شروع شد؟ آیا پیش از این در نشریات و مطبوعات منتشر شده‌اند؟

این مقالات در مقاطع زمانی مختلف و بر حسب ضرورت نوشته شدند. منظور از بر حسب ضرورت، این است که گاه خلأ نظری درباره‌ یک موضوع، باعث راکد ماندن مطالعات ادبی یا حتی به بیراه رفتن آن می‌شود. در چنان وضعیتی لازم است که موضوع یا مفهومی به صورت مقاله مطرح شود. مثلاً شاهد بودم به‌خصوص نسل جدید دانشجویان رشته‌ زبان و ادبیات فارسی بسیار تمایل دارند که پایان‌نامه یا رساله تحصیلی‌شان را در موضوعاتی مربوط به ادبیات داستانی بنویسند، اما چون درسی در این زمینه نگذرانده‌اند، نمی‌توانند این کار را بکنند.

این دانشجویان غالباً دید درستی راجع به شخصیت‌پردازی یا شیوه‌های بسط پیرنگ در داستان کوتاه و رمان ندارند، یا با مباحث مربوط به زاویه‌ دید، به خصوص مباحث جدیدتر و دیدگاه‌های روایت‌شناسانه اصلاً آشنایی ندارند. یا گاه می‌دیدم اشخاص (نه فقط در دانشگاه، بلکه در جلسات به اصطلاح نقد که برگزار می‌شود) فرق بین داستان کوتاه و رمان را نمی‌دانند و گمان می‌کنند که رمان شکل بسط‌ ‌یافته یا طولانی‌تری از داستان کوتاه است. این ضرورت‌ها باعث نوشتن مقالات این کتاب شدند. برخی از این مقالات پیشتر به صورت پراکنده در نشریات ادبی منتشر شده بودند، اما همه آن‌ها برای کتاب حاضر مورد بازنویسی قرار گرفته‌اند؛ به نحوی که صورت فعلی آن‌ها جدید است.

* کمی هم درباره جایگاه گفتمان نقد در کشورمان توضیح بدهید. گفتمان نقد در ایران نسبت به کشورهای دیگر، در چه مرتبه‌ای قرار دارد؟

همچنان که در این کتاب و نیز در کتاب «نقد ادبی و دموکراسی» به تفصیل توضیح داده‌ام، نقد هنوز وارد حیات اجتماعی ما نشده است. اغلب تصور می‌کنند که نقد ادبی کار اشخاصی است که هیچ علاقه‌ای به مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ندارند و به اصطلاح خود را در ادبیات «غرق» کرده‌اند و از دنیای پیرامون‌شان بی‌خبرند. من در این دو کتاب کوشیده‌ام نشان دهم که نقد نوعی کاوشگری یا کالبدشکافی فرهنگی است. منتقد واقعی ادبیات کسی است که گفتمان‌های جامعه خود را، اعم از گفتمان رسمی و مسلط، یا پاره‌گفتمان‌های غیررسمی و غیرمسلط، موشکافانه بررسی می‌کند و تصویر دقیقی از وجوه ناپیدای حیات اجتماعی به دست می‌دهد.

به تعبیری می‌توان گفت منتقد ادبی، حکم کاوشگر فرهنگ را دارد و دائماً تحولات اجتماعی را رصد می‌کند. البته این رصد از طریق بررسی نظام‌مند متون و تولیدات ادبی و فرهنگی انجام می‌شود. ادبیات بازنمایی گفتمان‌های متعارضی است که شاید حتی وجودشان در فرهنگ رسمی کتمان شود. متأسفانه این دید درباره‌ نقد حتی در آکادمی‌های ما هم جایی ندارد. آن‌جا هم تصور می‌کنند منتقد کسی است که ایرادهای یک اثر ادبی را می‌گیرد، یا نویسنده را تحسین می‌کند، یا از آثار ادبی پند و اندرز و احکام اخلاقی استخراج می‌کند.

به‌طور کلی، نسبت به بسیاری از کشورهای پیشرفته، نقد ادبی در کشور ما هنوز مراحل جنینی رشد خود را طی می‌کند. برای رسیدن به زمانی که نقد جایگاه و کارکرد مناسب خود را در آکادمی‌ها و جامعه‌ ما بیابد، هنوز باید راهی طولانی را طی کنیم. اما شاید به نسبت برخی کشورهای دیگر، مثلاً کشورهای همسایه‌ به ویژه در دنیای عرب، دست‌کم به علت وجود برخی ترجمه‌ها که نظریه‌های نقادانه را معرفی می‌کنند، وضع ما بهتر باشد. برای نهادینه شدن نقد ادبی ابتدا باید چهارچوب‌های فکری ما قدری تعدیل شود؛ به‌طوری که احساس کنیم نقد در ابعاد گسترده‌تر اجتماعی، یک ضرورت است.

کد خبر 1437201

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha