محمدرضا یوسفی، نویسنده کودک و نوجوان با انتقاد از مسئولان، وضعیت نشر در عرصه ادبیات کودک را مطلوب ندانست و در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: چگونگی پرداخت به کم و کیف ادبیات کودک و نوجوان از جمله بحثهای قدیمی است که در شرایط متفاوت به عنوان آسیبشناسی مسائل کودکان همواره مطرح شده، ولی متاسفانه این طرح سئوال از سوی مسئولان مورد توجه قرار نگرفته است.
وی در ادامه به چرایی حمایت نشدن از تالیف در عرصه کودک و نوجوان اشاره کرد و گفت: ضعف در حوزه تالیف به نبود نویسنده در عرصه کتاب کودک برنمیگردد و خوشبختانه نویسندگان کودک و نوجوان قابلی هم داریم که با دل و جان فعالیت میکنند، اما به اعتقاد من یکی از دلایل عدم حمایت از نویسندگان عرصه کودک و نوجوان، اشباع شدن بازار نشر از وجود کتابهای ترجمه شده است که اغلب همخوانی با اصالتهای فرهنگی ما ایرانیان نیز ندارد.
نویسنده کتاب «افسانه شیر سپیدیال» در ادامه صحبتهای خود با اشاره به تمایل ناشران برای انتشار آثار ترجمه ای، گفت: ترجمه صنعت ارزانی است و متاسفانه از آنجا که ناشر همواره به سود و زیان خود در بازار نشر فکر میکند، طبیعی است که به سوی ترجمه آثار در عرصه ادبیات کودک تمایل پیدا کند؛ چراکه در درجه نخست مجبور به پرداخت حق تالیف نیست و دوم اینکه اگر حتی با حرفهایترین مترجم هم کار کند باز درصد کمی از چاپ کتاب را جدا از دستمزد ترجمه میپردازد و از همه مهمتر، تصویرگری برای کتاب هم خیلی ضروری نیست؛ در نتیجه طبیعی است که در این بازار مترجمها هم جعبه جعبه کتاب بیاورند و دست به کار ترجمه بزنند.
وی در ادامه افزود: وارفتگی فرهنگی یکی دیگر از مباحث گستردهای است که متاسفانه دامن ادبیات هر کشور را نیز میگیرد؛ چرا که ادبیات جهان در همه حوزههای داستانی و غیرداستانی از تنوع و درعین حال از جذابیتهای بسیاری برخوردار است و در هیچ کشوری ادبیات ملی نمیتواند بر ادبیات جهان پیشی بگیرد و خود را با آن تطبیق دهد؛ در نتیجه برای پایداری فرهنگ تالیف و همچنین حفظ داشتههای غنی فرهنگی و ادبی خود باید از نویسندگان حمایت شود و خب این حمایت وظیفه مدیران و متولیان و برنامهریزان فرهنگی است که باید زمینه فعالیت گسترده نویسندگان کودک و همچنین حمایت از آنها را فراهم کنند؛ ولی متاسفانه در برنامهریزیهای فرهنگی چنین حمایتهایی صورت نمیگیرد و در بحث برنامه ریزی فرهنگی با تنوع و تعدد آرا و تصمیمگیری مواجه هستیم.
یوسفی در تکمیل صحبتهای خود افزود: به اعتقاد من مدیران و برنامهریزهای فرهنگی اغلب با نگاه ایدئولوژی و سیاسی به مقوله فرهنگ و ادبیات نگاه میکنند؛ بدون اینکه شناخت درست و انگیزه کافی به این مقوله داشته باشند. در نتیجه وضعیت فرهنگ و ادبیات به خصوص ادبیات کودک که آسیب پذیرتر است روز به روز بدتر میشود و عاقبت فقط به یک ویترین تبدیل میگردد.
این نویسنده که در زمینه بازآفرینی ادبیات کودک برای کودکان آثار شایستهای را در کارنامه کاری خود دارد در ادامه با اشاره به این مطلب که فرهنگ و ادبیات ایران داشتههای غنی برای انتقال به کودکان دارد، گفت: متاسفانه کمتر مدیر و یا مسئول ادبی در سطوح مختلف مدیریتی وجود داشته که بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کهن ایرانی از دغدغههای اصلی او برای شناخت کودک به هویت فرهنگی خود باشد؛ به عنوان مثال خود من از جمله نویسندگانی بودم که آثاری در این حوزه داشتهام، اما سالهای سال آرزو داشتم که اثری با موضوع شاهنامه از منظر ادبیات داستانی در حوزه کودک و نوجوان بنویسم و به کودک انتقال دهم، ولی متاسفانه به دلیل سیاستگذاریهای موجود در عرصه نشر آثار کودک، این آرزو تحقق نیافته است. داستان سیاوش من 12 سال خاک خورد تا بالاخره منتشر شد. من درطول تمام این 12 سال دنبال ناشری بودم که دغدغهای غیر از کسب درآمد داشته باشد تا این اثر و یا حتی اکنون روی شاهنامه فردوسی سرمایه گذاری کند.
وی در پایان افزود: و حال اینکه اگر داستان شاهنامه در کشور دیگری بود که دغدغههای فرهنگی بیداد میکرد، این مهم نه تنها در عرصه ادبیات داستانی برای کودکان بلکه در حوزه تئاتر، سینما، موسیقی و حتی هنرهای تجسمی در سطح وسیع مطرح میشد و خب، وقتی کودک ایرانی با شاهنامه آشنا نمیشود، طبیعی است که آلیس در سرزمین عجایب، هری پاتر، تن تن و بسیاری دیگر از داستانهای خارجی را به خوبی میشناسد. به اعتقاد من، داستان زندگی بشر، یکی است که با رنگهای مختلف در دنیا مطرح میشود و زیبایی تفاوتها در همین رنگارنگی دیدگاه است، ولی متاسفانه این رنگ را از کودک ایران طی سالهای متمادی دریغ کردهایم.
نظر شما