به گزارش خبرنگار مهر، مرور اخبار مهم فرهنگ و ادب را در هفته گذشته با نگاهی اجمالی به نمایشگاه بینالمللی مطبوعات و خبرگزاریها آغاز میکنیم.
چاشنیهای تلخِ یک نمایشگاه خوب
هجدهمین دوره این نمایشگاه روز سهشنبه 10 آبان و پس از 8 روز پرکار و در حالی به کار خود پایان داد که بسیاری از اهالی مطبوعات از نحوه برپایی آن راضی به نظر میرسیدند.
البته این اتفاق شاید کمی طبیعی به نظر بیاید چرا که افراد معمولاً در ارزیابی مسائل مختلف به شیوه مقایسهای عمل میکنند و صد البته دوره هجدهم نمایشگاه با دوره هفدهم آن از بسیاری جهات، قابل قیاس نبود.
روز پایانی نمایشگاه اما، کمی با روزهای دیگر متفاوت بود و اتفاقاتی که در آن رخ داد، کام بازدیدکنندگان را اندکی تلخ کرد. پیشتر اعلام شده بود که فعالیت نمایشگاه در این روز یک ساعت دیرتر (از ساعت 10) آغاز میشود اما احتمال حضور محمود احمدینژاد در نمایشگاه، طبق معمول مسئولان تشریفات نهاد ریاست جمهوری را به محل برپایی این رویداد کشاند و داستان تکراری بازرسی افراد و ...
البته گویا مسئولان مربوطه پیشبینی نکرده بودند که جلسه استیضاح وزیر اقتصاد دولت احمدینژاد بیش از 6 ساعت به طول میانجامد و همین مانع از ترک بهارستان از سوی رئیس جمهور میشود. به هر حال درهای نمایشگاه در روز پایانی ساعت 11:15 دقیقه به روی بازدیدکنندگان گشوده شد.
در همین روز و در اختتامیه نمایشگاه مطبوعات، اتفاقات ناخوشایند دیگری هم رخ داد که به هیچ وجه در شان این رویداد بزرگ نبود. با اینکه حضور رئیس جمهور در این مراسم منتفی شده بود، باز هم داستان گیت بازرسی اما این بار نه به دلیل محمود احمدینژاد بلکه به بهانه حضور «لطفالله فروزنده» معاون نیروی انسانی معاونت راهبردی ریاست جمهوری تکرار شد.
این مسئله، پوشش رسانهای اختتامیه نمایشگاه مطبوعات را با مشکل مواجه کرد و متاسفانه شاهد کتک خوردن تعدادی از خبرنگاران در ورودی سالن اجتماعات شبستان بودیم که البته این مسئله با گذشت زمانی اندک و با وساطت مسئولان اجرایی نمایشگاه رفع و رجوع شد.
امسال درخواستهای زیادی برای تمدید هجدهمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها مطرح بود که البته مورد موافقت قرار نگرفت و تنها در روز آخر و آن هم یک ساعت به زمان فعالیت نمایشگاه افزوده شد که این برای طرفداران تمدید روزهای فعالیت نمایشگاه، یک اشانتیون مختصر بود!
خانه مطبوعات ایران و آیندهای مبهم
اما یک اتفاق ناخوشایند در روزهای برپایی نمایشگاه و در همین حوزه مطبوعات رخ داد که توجه اهالی مطبوعات را به خود جلب کرد و آن انتخاب هیئت رئیسه جدید خانه مطبوعات ایران در غیاب پنج عضو هیئت مدیره بود!
در حالی که 5 عضو هیئت مدیره و یکی از بازرسان خانه مطبوعات ایران در اعتراض به ناکارآمدی این تشکل و عدم برگزاری مجمع عمومی، از هر اقدامی زیر نام این تشکل سلب مسئولیت کردهاند، 6 عضو دیگر هیئت مدیره، ترکیب جدیدی برای هیئت رئیسه معرفی کردند.
علی محدث سخنگوی خانه مطبوعات ایران که در ترکیب جدید از این سمت کنار گذاشته شده، درباره اتفاقات اخیر در این تشکل صنفی گفت: اخیراً 5 نفر از اعضای هیئت مدیره و یک نفر از بازرسان٬ نامهای به آقای محمدزاده معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد نوشتهاند که در آن با اشاره به وضعیت مبهم خانه مطبوعات ایران٬ تاکید شده است که تنها راه برونرفت خانه مطبوعات از بن بست فعلی، برگزاری مجمع عمومی و تن دادن به مصوبات آن است.
وی با بیان اینکه نامه مذکور در حال ارسال به خانههای مطبوعات در استانها است، افزود: ما تا برگزاری مجمع عمومی از اتخاذ هر گونه تصمیم و اقدامی با عنوان خانه مطبوعات ایران سلب مسئولیت میکنیم.
محدث با اظهار تاسف از عدم برگزاری مجمع عمومی این تشکل، اضافه کرد: خانه مطبوعات با این وضعیت به جایی نمیرسد و نمیتواند به عنوان نماینده مطبوعات کشور اهدافی را که در اساسنامهاش آمده، پیگیری کند و به این خاطر ضمن عذر خواهی فعالان رسانهای کشور بر برگزاری مجمع عمومی و تن دادن به تصمیمات آن تاکید داریم.
وی همچنین در واکنش به انتخاب هیئت رئیسه جدید در جلسه هیئت مدیره با توجه به عدم حضور پنج عضو هیئت مدیره گفت: همانطور که گفتم تا زمان برگزاری مجمع عمومی، ما در قبال هر گونه اقدامی با عنوان خانه مطبوعات ایران، سلب مسئولیت میکنیم و آقایانی هم که تصمیمات اخیر را گرفتهاند٬ خود باید پاسخگوی اقداماتشان باشند و در عین حال ما قصد تفسیر این اقدام آنها را هم نداریم.
به گفته وی امضاکنندگان نامه به معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد عبارتند از: علی محدث، بهمنی جلالی، عارف گوزلی، خالدی، سیدعلی علوی و حامد احمدی.
حامد احمدی بازرس خانه مطبوعات ایران هم با اشاره به جلسهای که اخیراً با حضور 6 نفر از اعضای هیئت مدیره این تشکل صنفی برگزار شده است، گفت: هر تصمیمی که در این جلسه اتخاذ شده باشد، فاقد وجاهت قانونی است و 6 نفر به حکم اکثریت بودن، نمیتوانند هر زمان که دوست داشتند دور هم جمع شوند و برای خانه مطبوعات ایران تصمیمگیری کنند.
به گفته وی بر مبنای اساسنامه، هر تصمیمی که در هیئت مدیره اتخاذ شود میبایست در دستور جلسه قرار گیرد و بر همین اساس حداقل 10 روز قبل از برگزاری جلسه، لازم بود دستور جلسه به اعضای هیئت مدیره ابلاغ میشد.
بازرس خانه مطبوعات ایران افزود: اما مدیرعامل خانه با ارسال پیامکی و آن هم بدون بیان مکان و هر گونه دستور جلسه از برخی اعضا هیئت مدیره دعوت و در پی آن تصمیماتی نسبت به تغییر در هیئت مدیره خانه اتخاذ شد که این تصمیمات بنا به نص صریح اساسنامه خانه مطبوعات ایران فاقد وجاهت قانونی است. این درحالی است که 5 نفر از اعضای هیئت مدیره در جلسه حضور نداشتند و برخی از آنها اصلاً دعوت نشده بودند.
احمدی با بیان اینکه تنها راه برونرفت خانه مطبوعات ایران از وضعیت فعلی برگزاری مجمع عمومی است، از دیگر بازرس این تشکل صنفی خواست سکوتش را در برابر آنچه «کوتاهیها و رفتارهای خلاف قانون هیئت رئیسه» خواند، بشکند.
وی همچنین از دادن وعده پستهای کلیدی در برخی استانها حتی در سمت مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به برخی اعضا خبر داد و این اقدامات را دور از رفتار اسلامی و انسانی دانست.
خانه مطبوعات ایران آبان ماه 1389 با حضور وزیر ارشاد افتتاح شد ولی پس از مدت کوتاهی حاشیههایی پیرامون فعالیت آن به وجود آمد که مهمترین آنها نامه حامد احمدی، بازرس خانه مطبوعات ایران به معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد بود که در آن از رکود کامل در فعالیتهای این خانه سخن رفته بود، اما چندی بعد محمدکریم کاظمپور، مدیرعامل خانه مطبوعات ایران با رد اظهارات احمدی، اعلام کرد اجازه تعطیلی خانه مطبوعات ایران را از سوی عدهای نخواهد داد.
بدهی 40 میلیارد تومانی شهرداریها به کتابخانههای عمومی
اما خبر مهم دیگری که دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور آن را رسانهای کرد، به بدهی موسوم به نیم درصدی شهرداریها به انجمن کتابخانههای عمومی شهرهای کشور مربوط میشد؛ آنگونه که منصور واعظی اعلام کرده رقم این بدهی تنها در 6 ماه ابتدایی سال جاری، 40 میلیارد تومان است.
وی البته گفت: بر اساس مصوبه امسال مجلس، معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری موظف است هر ماه گزارشی از عملکرد شهرداریها در این مورد تهیه و به وزارت اقتصاد ارائه کند و این وزارتخانه نیز در قبال شهرداریهایی که تکلیف قانونی خود را در این زمینه انجام ندهند، وظیفه دارد مبلغ مربوط به آن را از محل تجمیع عوارض ساختاری دریافت و به انجمن کتابخانههای عمومی کشور شهرها پرداخت کند.
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی ابراز امیدواری کرد با توجه به این مصوبه، در وصول بدهیهای نیم درصدی شهرداریها به انجمن کتابخانههای عمومی شهرهای کشور، تسهیل صورت گیرد.
ابهام در وضعیت موسسه نمایشگاههای فرهنگی
اما بشنوید از اخطار قطع آب و برق و گاز به موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران! این موسسه دو ماهی است رئیس ندارد و بعد از رفتن احسانالله حجتی به دفتر تبلیغات وزارت ارشاد، وضعیت مبهمی پیدا کرده است و خبرهایی از پرداخت نشدن حقوق کارمندان آن در این مدت به گوش میرسد.
«عبادرضا اسلامی» معاون مالی و اداری و قائم مقام این موسسه در زمان حضور حجتی، هم فاقد اختیارات مالی برای امضای چکهای مربوط به فعالیتهای موسسه بود چراکه بر اساس قانون تا زمان معرفی مدیرعامل جدید و معرفی او به بانک عامل، موسسه نمایشگاههای فرهنگی امکان پرداخت هزینههای جاری خود را از طریق این حساب ندارد.
بهمن دری معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نیمه شهریور ماه سال جاری با توجه به پایان ماموریت حجتی در این موسسه و بنا بر درخواست خود وی، با رفتن او موافقت کرد اما هنوز هیئت امنای موسسه نمایشگاههای فرهنگی فرد جدیدی را به عنوان جایگزین وی معرفی نکرده است.
موضع متفاوت واعظی و دری درباره حذف «روز ملی صنعت چاپ» از الزامات تقویم
در هفتهای که گذشت بحثها درباره حذف «روز ملی صنعت چاپ» از الزامات تقویم رسمی کشور، ادامه یافت. انتقال این مناسبت به ضمیمه تقویم بر اساس آییننامه جدید ابلاغی از سوی شورای فرهنگ عمومی کشور، صورت میگیرد و بر این اساس موسسات چاپ کننده الزامی به درج مناستهای این ضمیمه در تقویمهایشان ندارند.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که عمر این مناسبت در تقویم هنوز به 10 سال (1382) نرسیده است؛ «روز ملی صنعت چاپ» سال 1382 وارد تقویم شد و از آن زمان هر ساله در 11 شهریور برنامههایی به این مناسبت در سطح ملی برگزار میشد.
«منصور واعظی» دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور درباره دلیل تصمیم اخیر این شورا در حذف مناسبت مذکور از الزامات تقویم با بیان اینکه از ابتدای درج مناسبتها در تقویم تاکنون بیش از 250 مناسبت از سوی شورای فرهنگ عمومی مصوب شده است، گفته بود: برای اینکه تقویم سبکتر شود و در عین حال به برخی مناسبتها توجه ویژهای بشود، نیاز بود که مناسبتهای تقویم مورد بازنگری قرار گیرد.
همچنین «بهمن دری» معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد درباره حذف «روز ملی صنعت چاپ» از الزامات تقویم گفت: با توجه به گستره فعالیتهای صنعت چاپ و همچنین مطرح بودن این صنعت به عنوان صنعت مادر، حذف روز ملی صنعت چاپ از تقویم کشور قابل پیگیری است.
وی که در چهارمین جلسه شورای سیاستگذاری صنعت چاپ کشور سخن میگفت، با بیان اینکه نگرانی بدنه و دستاندرکاران حوزه چاپ از طریق تشکلها و اتحادیهها و انجمنهای صنعت چاپ در این مورد به این معاونت واصل نشده است، ادامه داد: اما این موضوع را پیگیری میکنیم و امیدواریم این حذف صورت نگیرد.
تشابه اسمی 2 ایرج افشار و اشتباهی که به کتاب درسی راه یافت
اما بشنوید از یک اتفاق جالب و البته قابل تامل در وزارت آموزش و پرورش. اخیراً کتاب درسی «جغرافیای استانها» چاپ شده که در آن زندگینامه «ایرج افشار سیستانی» پژوهشگر در قید حیات آمده اما در کتاب اعلام شده که وی در سال 1389 (تاریخ درگذشت ایرج افشار یزدی)، فوت کرده است!
ایرج افشار (سیستانی) ایرانشناس در این باره گفت: من ایرانشناس و قومشناس و پژوهشگر در حوزه خلیج فارس هستم و مرحوم ایرج افشار (یزدی) نسخهشناس بود اما بسیاری در اینترنت هر چه که در رزومه من بوده است، به نام آقای افشار نوشتهاند ولی اعضای خانواده او آمدند منزل من و بابت این مسئله عذرخواهی کردند.
وی افزود: این اشتباه تا جایی پیش رفته که یکی از خبرگزاریهای رسمی کشور به تازگی عکس من را در کنار یکی از خبرهایش که مربوط به زندهیاد ایرج افشار بود، منتشر کرده است.
این ایرانشناس اضافه کرد: به تازگی هم وزارت آموزش و پرورش کتاب درسی «جغرافیای استانها» (مربوط به استان سیستان و بلوچستان) را چاپ و در 24 هزار جلد در مدارس توزیع کرده و در آن به معرفی من پرداخته و تمام زندگینامه من را چاپ کرده اما در زیر مطلب نوشته است که من در سال 1389 فوت کردهام!
ایرج افشار البته از پیگیری این موضوع و قول مساعد مسئولان وزارت آموزش و پرورش برای لاک گرفتن این بخش از کتاب مذکور خبر داد و همچنین یاد مرحوم ایرج افشار یزدی را گرامی داشت و گفت: استاد افشار از نسخهشناسان و کتابشناسان بزرگ ایران و حتی خاورمیانه است اما نه ایرانشناس و قومشناس. او حتی یک بار به منزل ما هم آمد و فیلمی مستند هم از من و بچههای خودش تهیه کرد.
این پژوهشگر پیشکسوت حوزه ایرانشناسی افزود: من تاکنون موفق به کسب نشانهای چهرههای ماندگار، مفاخر فرهنگی، رودکی (از تاجیکستان) شدهام که تمام این القاب را به استاد افشار دادهاند و من فکر میکنم این ناشی از کماطلاعی افرادی است که زیاد با اینترنت سر و کار دارند.
ایرج افشار تاکید کرد: پسوند «سیستانی» در شناسنامه من نیست ولی برای جلوگیری از اینکه من را با استاد افشار، اشتباه بگیرند، حدود 30 سال پیش این پسوند را به شناسنامهام اضافه کردم و از دومین کتابم تاکنون، اسمم را با این پسوند چاپ کردهام. البته نام استاد فشار هم دارای پسوند «یزدی» است و شاید اگر اسم من و او را به طور کامل مورد استفاده قرار میدادند، این اشتباهات خندهدار پیش نمیآمد!
ایرج افشار سیستانی (سمت راست) ایرج افشار یزدی (سمت چپ)
ایرج افشار سیستانی در 2 آبان 1319 در روستای کوشه علیای زابل به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی را از دبستان امیر معزی زاهدان و دوره متوسطه را دردبیرستان 15 بهمن در همان شهر گذراند یک سال نیز در کرمان به تحصیل ادامه داده سپس به تهران رفت و تحصیلات دانشگاهی را تا مقطع دکتری پی گرفت و پس از آن مسئولیتهای گوناگونی را عهده دار شد و پس از بازنشستگی در سال 1361 به تحقیق و تألیف درباره جغرافیای تاریخی ایران پرداخت. او که در ششمین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به عنوان برگزیده معرفی شد، دارای 54 عنوان کتاب در 118 جلد است و از جمله آنها میتوان به ایلام و تمدن دیرینه آن، بزرگان سیستان، بلوچستان و تمدن دیرینه آن، پزشکی سنتی مردم ایران و پژوهش در نام شهرهای ایران اشاره کرد.
ایرج افشار یزدی در 16 مهر سال 1304 خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. او در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در رشته قضایی تحصیل کرد. ایرج افشار یزدی در سال 1330 به کتابداری در دانشگاه تهران روی آورد و به فهرستنویسی و کتابشناسی علاقه مند شد. او در 1341 به ریاست کتابخانه ملی ایران و در 1342 به ریاست مرکز تحقیقات ایرانشناسی دانشگاه تهران منصوب شد و از 1344 تا 1358 هم رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بود. ایرچ افشار یزدی مقالات و کتابهای زیادی در زمینه کتابشناسی به چاپ رسانده و یکی از پرکارترین پژوهشگران ایرانی به شمار میرود. افشار کتابخانه شخصی خود را به مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی هدیه کرد. کتابهای او در کنار کتابخانه دکتر عبدالحسین زرین کوب و دکتر منوچهر ستوده زینت بخش مرکز دایره المعارف است. از جمله کتابهای او میتوان به پژوهشهای ایرانشناسی نامواره دکتر محمود افشار، دفتر تاریخ، ریاض الفردوس خانی، فرهنگ ایران زمین در ۳۰ جلد، نامههای تهران شامل ۱۵۴ نامه از رجال دوران به سید حسن تقی زاده و گلگشت در وطن اشاره کرد.
نظر شما