پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۰ آبان ۱۳۹۰، ۹:۵۰

«زنگ خطر» به صدا درآمد

«زنگ خطر» به صدا درآمد

زنگ خطر برای تمام مامور مخفی‌های هیولا به صدا درآمده، چون دو روز دیگر ماه کامل می‌شود. با کامل شدن ماه، انسان‌های کاملا معمولی تبدیل به گرگ‌های خطرناک و خونخوار می‌شوند.

به گزارش خبرنگار مهر، «زنگ خطر» سومین کتاب از مجموعه کاراگاه نلی نوشته مارتین ویدمارک با ترجمه مسعود حجوانی است که نشر پیدایش آن را منتشر ‌کرده است.

در ابتدای این کتاب درباره موضوع کارآگاه هیولا که محور داستان‌های این مجموعه است، نوشته شده: مامور مخفی هیولا یعنی کسی که همیشه مشغول دست و پنجه نرم کردن با هیولا و اشباح است. هاها! چه خنده‌دار! این هم شد داستان ترسناک؟ اصلا هیولا وجود ندارد. فقط بچه کودکستانی‌ها اشباح و این جور چیزها را باور می‌کنند. البته من حرفت را قبول دارم، چون خودم هم قبلا باورم نمی‌شد؛ البته قبلا. اما امروز دیگر جور دیگری فکر می‌کنم ـ امروز می‌دانم که آن‌ها وجود دارند.

خانم لنا شلا، خانم الن برگ و آقای روبرت استن شخصیت‌هایی بودند که در کتاب دوم یعنی «فرانکن اشتین» با آن‌ها آشنا ‌شدیم. با نلی و سگش لندن هم از کتاب اول آشنا شده‌ایم. اما در این کتاب شخصیت‌های جدیدی به داستان‌های کاراگاه نلی اضافه می‌شوند. وانیا، رالف، اینگا و سوسیس‌فروش افرادی هستند که در وقایع و اتفاقات داستان «زنگ خطر» دست دارند.

«غذای سگ و تیغ یک بار مصرف اصلاح»، «دو نظافتچی عجیب و غریب»، «از انسان تا گرگ»، «گرسنه مثل یک گرگ»، «لندن تبدیل به یک هیولا می‌شود»، «خنده گرگ»، «نور مصنوعی ماه» و «گلف کوچک در نور ماه» عنوان‌های اصلی بخش‌های این داستان هستند.

در قسمتی از این داستان می‌خوانیم:

در با شدت باز شد! چیزی نمانده بود که از پشت بخورم زمین. لندن ترسید و به پشت اتاقک پناه برد. انگار وانیا پشت در منتظر ایستاده بود تا من در بزنم. البته طبیعی بود، چون گرگ‌ها گوش‌های خیلی حساسی دارند و هر صدایی را فوری می‌شنوند. آن‌ها حتما قبلا صدای پایمان را شنیده بودند، هرچند که ما سعی کرده بودیم خیلی آهسته راه برویم! موهای وانیا کاملا سیخ سیخ شده بود و هنوز عینک آفتابی به چشم داشت، در حالی که آفتاب غروب کرده بود و هوا کم‌کم تاریک می‌شد ...

«زنگ خطر» با 72 صفحه به صورت مصور، شمارگان 2 هزار و 500 نسخه و قیمت 2 هزار و 500 تومان منتشر شده است.

کد خبر 1456638

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha