سهيل سمي ، مترجم ، بااعلام اين مطلب به خبرنگار كتاب مهر، گفت : رد پاي اين تفكردررمان اوريكس وكريك را در شخصيت جوان نابغه ، يعني كريك مي توان پيدا كرد كه تصميم مي گيرد نسل بشر را از بين ببرد ونسل اصلاح شده اي پرورش دهد ، چيزي كه براي من جالب است اينكه رمان ظاهرا علمي تخيلي است ولي اصلا در اين قالبها نمي ماند وبا كارهاي آرتور سي كلارك تفاوت وارزش ادبي بالايي هم دارد .
وي درپاسخ به اين سوال كه به نظر مي رسد نويسنده در بعضي فصول به پرگويي افتاده باشد، گفت :خواننده ايراني با رمان به شكل كلاسيكش آشنااست، يعني عادت كرده هميشه رمانهايي بخوانندكه "پلات" و"پي رنگ" روشني داشته باشد.دليل آن اين است كه مدت زماني نسبتا طولاني از زبان هاي غربي ترجمه به فارسي صورت نگرفته وديگر اينكه در بين رمان نويسهاي ايراني اين سبك وجود ندارد وچيزي كه براي ماغريب است "رمان جديد" است . غربي ها مي گويند "رمان جديد" زباني دروني دارد يعني بيشتر از اين كه زبان به چيزي در دنياي بيرون اشاره داشته باشد ،به دنياي خودش اشاره دارد ومعنا را به خود جملات رفرنس(ارجاع) مي دهد.
اتوود ، رمان نويسي است كه عاقبت كار اروپا وغرب را به رمان در مي آورد ومي گويد كه غرب درنهايت به كجا مي رود ، ازاين روست كه مضامين كار اوجهان شمول وافق ديد اوخيلي باز است |
سهيل سمي (مترجم) |
سمي تصريح كرد : اين چيزي است كه خواننده ايراني را ملول وخسته مي كند.ارجاعات كتاب درون زباني است در واقع اين كتاب سبكي سيال ذهن هم دارد وجزء رمان هاي پست مدرن محسوب مي شود. خاتم اتوود قلم سردي دارد ،من هنگام خواندن رمان « سرگذشت نديمه » فكر مي كردم كه اين سردي ناخواسته است ولي بعد ديدم كه با توجه به مضامين سردي كه مطرح مي كند، اين سردي عامدانه است وسايه اي از ياس برسراسر اين كتاب افكنده شده است . بنابراين اين توضيحاتي كه در متن مي آيد چندان بي ربط نيست چون سبك كلي كار اين اقتضاء را دارد .
مترجم اوريكس وكريك،درباره شخصيت هاي خاكستري در اين رمان گفت :اين درست است كه در اين كتاب شخصيت سياه يا سفيد نداريم . براي من اين سوال وجود داشت كه چرا شخصيت "اوريكس" كه زني با شخصيت كاريزما است ، چرا شرقي واز خاور دور آمده است ؟ او تنها كسي است كه شخصيت سفيدي دارد .نويسنده در مقابل كاري كه غربي ها از طريق علم با جهان انجام مي دهند (تخريب جهان) اشاره راهگشايي به شرق دارد كه راه نجات غرب بازگشت به همين گوشه از جهان(شرق) است.
سمي درباره اتوود گفت : اتوود به اعتقاد من پيغمبر رمان نويسي است كه دارد عاقبت كار اروپا وغرب را به رمان در مي آورد و مي گويد كه به كجا (اضمحلال)مي روند، از اين روست كه مضامين كار اوجهان شمول وافق ديد اوخيلي باز است .او اصلا صحبت از تعارض ميان شرق وغرب را نمي كند. اشاره هاي جسته وگريخته اي كه اوبه شرق دارد فقط حكم اشاره هاي اميدواركننده درمقابل اهرم شرعلم گرايي غرب است .
مترجم اين كتاب درباره نحوه نامگذاري رمان به "مهر" گفت : در غرب، " ديكنز" و " ارول" بدنبال اسامي نمادين واسطوره اي براي كتابهايشان بودند كه في نفسه هم ، معنا داشته باشد . از آنجايي كه مضامين كار اتوود فرهنگ وتاريخ غرب است؛ مي گويد اين تاريخ كه شروع شده حالا دارد به كجا ختم مي شود، بنا براين انتخاب اسم« اوريكس وكريك » به اين دليل بوده كه پيامي كه مي خواهد منتقل كند درباره كل تاريخ غرب است .
به گزارش خبرگزاري "مهر" ، سهيل سمي درباره كتاب «سرگذشت نديمه»، گفت : اين كتاب با رمان «1984» " ارول" شباهت دارد ولي من خيلي دوست ندارم آنرا با كتاب "ارول" مقايسه كنم.ولي فكر مي كنم كه به لحاظ مضمون وامدارد رمان "ارول" است، در قلم "ارول" شور وهيجان زيادي وجود دارد ولي قلم "اتوود" القاء گر ياس است .توصيفات "ارول" عيني گرا و« ابژگتيو» است وخواسته كه توصيفات روشن باشد ودر همان صفحات اول «1984» خواننده متوجه مي شود كه با جه دنيايي طرف است اما در رمان "اتوود" به گونه اي ديگراست .
سمي درباره مكان واقعي « جمهوري جليد» كه دركتاب «سرگذشت نديمه» به آن اشاره شده است تصريح كرد : در مورد مكان جغرافياي اين رمان ، يكبار اشاره مي شود كه در "فلسطين" واقع شده ويك جا اشاره مي كند كه "جمهوري جليد" همسايه "كانادا" است ، به تصور من نويسنده خواسته زرنگي كند ونخواسته به روشني كد بدهد وبه لحاظ سياسي برايش مشكلي پيش آيد.
يكي ازمسائلي كه اتوود با زيركي اشاره مي كند شرقي بودن ساكنين « جليد » است . |
سمي درباره ادعاي لحن زنانه درادبيات ودر كار "اتوود" تاچه اندازه مشخص است ،گفت : اين كه لحن زنانه چيزي از پيش تعيين شده باشداين طور نيست ؛ مثلا ده رمان را به من بدهد وبگويند كداميك توسط نويسنده زن نوشته شده است ؟ من به احتمال زياد تشخيص نخواهم داد كه كدام را نويسنده زن نوشته وكدام را نويسنده مرد. ولي وقتي اين پيش فرض وجود دارد كه نويسنده اثري زن است يك سري المان هايي در كار وجود دارد كه حكايت مي كند نويسنده خانم است . در كارهاي "فاكنر" توصيفاتي ديده ام كه خانم ها را توصيف كرده وحتي برخي از نويسنده هاي خانم كه آقايان را توصيف كرده اند وبه خاطر درك خوبي كه از جنس مخالف داردند خوب از عهده ي توصيف برآمده اند . اين كه لحن نوشته اي زنانه است ، به نظر من در چيزي مشخص مي شود كه از اين توصيفات فراتراست .
وي درباره ترجمه آثار "اتوود" درپاسخ به اين سوال كه چرا برخي اصطلاحات كاملا ايراني مثل «زن غربي » يا كلمه «متجدد» كه كاملا ايراني است ودر فرهنگ هاي ديگر مفهوم ندارد ، وارد ترجمه شده است گفت : به مساله خوبي اشاره كرديد ! يكي از مسائلي كه "اتوود" با زيركي اشاره مي كند كه ساكنين «جليد» ، شرقي هستند استفاده از همين اصطلاحات است . مثلا اين كه قبل از حاكم شدن ديكتاتوري مردم به يك تيپ لباس پوشيدن ، لباس پوشيدن «غربي» غربي مي گويند. اين كلمه دقيقا در متن انگليسي وبه صورت ايتاليك آمده است . "اتوود" بازرنگي دارد كليد مي دهد كه اين مكان در شرق است . من هنگام ترجمه اين سوال برايم ايجاد شد كه درغرب به يك زن بي حجاب "غربي" نمي گويند ، اين اصطلاح در شرق رواج دارد .
نظر شما