پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲ آذر ۱۳۹۰، ۱۱:۱۷

اشباح به قصر لوولوندا رسیدند

اشباح به قصر لوولوندا رسیدند

در قصر لوولوندا، اشباح غیبشان زده! به طور معمول آن‌ها باید شب‌ها بیرون بیایند و میهمانان قصر را بترسانند! اما هیچ خبری از آن‌ها نیست... کاراگاه نلی می‌خواهد با کمک دستگاه جهت‌یابش اشباح قصر را پیدا کند.

به گزارش خبرنگار مهر، ششمین کتاب از سری کتاب‌های مجموعه کاراگاه نلی با عنوان «اشباح در قصر لوولوندا» نوشته مارتین ویدمارک با ترجمه مسعود حجوانی توسط نشر پیدایش منتشر شد. کاراگاه نلی مجبور است در این داستان با شبح‌های قصر لوولوندا دست و پنجه نرم کند و ماموریت جدیدش را به عنوان یک مامور مخفی هیولا انجام دهد.

«مامور مخفی هیولا یعنی کسی که همیشه مشغول دست و پنجه نرم کردن با هیولا و اشباح است. هاها! چه خنده‌دار! این هم شد داستان ترسناک؟ اصلا هیولا وجود ندارد. فقط بچه کودکستانی‌ها اشباح و این جور چیزها را باور می‌کنند. البته من حرفت را قبول دارم، چون خودم هم قبلا باورم نمی‌شد؛ البته قبلا. اما امروز دیگر جور دیگری فکر می‌کنم ـ امروز می‌دانم که آن‌ها وجود دارند.»

گراف گاودوست، ماگدالنا گاودوست و گابرییلا گاودوست شخصیت‌هایی هستند که علاوه بر نلی، سگش لندن و خانم لنا شلا در پیش بردن حوادث داستان نقش دارند.

«غیبت اشباح»، «بانوی سفید»، «هوهوهو، من بانوی سفید هستم»، «توی یخچال خوردنی به اندازه کافی هست»، «دستگاه نجات‌دهنده»، «در زیرزمین تاریک»، «جادوگر توی جعبه»، «آسمان خسته‌کننده است» و «دو بانوی سفید و گراف» عناوین بخش‌های تشکیل‌دهنده داستان «اشباح در قصر لوولوندا» هستند.

در قسمتی از این داستان می‌خوانیم:

ایستادم و گوش‌هایم را تیز کردم. یک‌دفعه از یکی از اتاق‌ها صدایی خفه، شبیه کشیده شدن یک صندلی روی سنگفرش، به گوشم رسید. روی در اتاق نوشته شده بود: کتابخانه. در اتاق را آهسته باز کردم و از لای در نگاهی به داخل انداختم. توی اتاق از بالا تا پایین فقط قفسه‌های پر از کتاب دیده می‌شد،‌ با یک دست لباس فلزی شوالیه. گراف گاودوست هم روی یک صندلی ایستاده بود و پارچه سفیدرنگ بزرگی را توی کمد می‌چپاند. خیلی مودبانه سرفه‌ای کردم. گراف گاودوست در حالی که وحشت کرده بود، پایش روی صندلی لغزید و چیزی نمانده بود که با مخ زمین بخورد. با دستپاچگی گفت: اِ اِ... من داشتم... خانه تکانی می‌کردم. نمی‌دانی چقدر گرد و خاک توی این قصر قدیمی هست. بعد هم فوری در کمد را بست و از صندلی پایین آمد و خنده مسخره‌ای تحویلم داد.

«اشباح در قصر لوولوندا» با 68 صفحه، شمارگان 2 هزار و 500 نسخه و قیمت 2 هزار و 500 تومان منتشر شده است.

کد خبر 1467231

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha