پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۷ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۳۴

اولین ردّ پا با «پاپوش» نمایان شد

اولین ردّ پا با «پاپوش» نمایان شد

کتاب «پاپوش» نوشته مالکوم رز با ترجمه زینب رضایی، به عنوان اولین کتاب مجموعه ردّ پا توسط انتشارات پیدایش منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، مالکوم رز نویسنده مشهور رمان‌های جنایی نوجوانان، پیش از این که نویسنده شود، استاد شیمی دانشگاه بوده است. او تاکنون 25 رمان جنایی نوشته است که 6 جلد آن در قالب مجموعه‌ای به نام «تعقیب و گریز» منتشر شده‌ است. رز تاکنون جایزه کتاب آنگوس و کتاب سال لانکاشایر را دریافت‌ کرده است. این نویسنده اکنون در شفیلد انگلستان زندگی می‌کند.

کتاب «پاپوش» از مجموعه «تعقیب و گریز» او در آمریکا توسط انجمن بین‌المللی کتاب به عنوان بهترین کتاب شناخته شد. جان مارک منتقد درباره این کتاب گفته است: این داستان از سری داستان‌های پرکشش هیجان‌انگیز است که حتی لحظه‌ای هم خواننده را رها نمی‌کند.

لوک از این‌که جوان‌ترین فردی است که به مقام بازپرس جنایی رسیده، بیمناک است، اما برای فکر به این موضوع زیاد وقت ندارد. چون دستیار روباتش او را برای پیگیری پرونده یک قتل فرا می‌خواند. دانش‌آموزی در محل تحصیل لوک به قتل رسیده و همه مدارک علیه خود لوک است!

وقتی معمای قتلی پیش می‌آید، مسئولان امنیتی شهر بهترین تیم خود را مامور رسیدگی به آن می‌کنند. بازپرس جنایی 16 ‌ساله، لوک هاردینگ و روبات دستیارش مالک، که مجهز به لیزر و اسکنر است، بهترین گزینه‌ها برای یافتن مدرک و سرنخ در سخت‌ترین پرونده‌ها هستند. لوک و مالک با هم از عهده حل هر معمایی برمی‌آیند.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

سکوت ترسناکی همه‌جا را فرا گرفته بود. لوک در اتاق خواب را به عقب هل داد، ولی آن‌جا هم خالی بود. اثری از خوابیدن کسی بر روی تخت دیده نمی‌شد. احتمالا وینس اصلا روی آن نخوابیده بود. شاید هم صبح خیلی زود پیش از ترک اتاقش آن را مرتب کرده بود. در گوشه اتاق انبوهی از لباس روی صندلی تلنبار شده و یک جفت کفش هم پایین افتاده بود. به دلایلی، هنگامی که لوک می‌خواست به حمام سری بزند، قلبش به شدت می‌تپید. اگر وینس هنوز در خانه بود، حتما توی حمام بود. لوک با احتیاط در را باز کرد و با دیدن منظره فجیع داخل حمام، خشکش زد.

جسد مچاله شده وینس روی زمین کنار دستشویی افتاده بود، در حالی که فقط شلواری به پا داشت. قفسه سینه‌اش از خون، رنگین و خمیردندان صورتی دور دهانش خشک شده بود. لکه‌های خون روی آینه و سرامیک‌های سفید دستشویی هم پاشیده بود. حمام شبیه یک صحنه جنگ شده بود. لوک با لکنت مالک را صدا زد و با سر به صحنه قتل اشاره کرد.

این کتاب با 268 صفحه، شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 6 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 1471398

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha