پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۸ آذر ۱۳۹۰، ۱۱:۵۱

به قلم حافظ خیاوی/

«خدا مادر زیبایت را بیامرزد» داستان شد

«خدا مادر زیبایت را بیامرزد» داستان شد

«خدا مادر زیبایت را بیامرزد» دومین مجموعه ‌داستان حافظ خیاوی را نشر چشمه منتشر می‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، حافظ خیاوی سال 86 اولین مجموعه ‌داستانش با عنوان «مردی که گورش گم شد» را منتشر کرد؛ مجموعه‌داستانی که این ‌روزها به چاپ هشتم رسیده است.

حافظ خیاوی با گرفتن تندیس جایزه‌ ادبی روزی روزگاری، در سال هشتاد و هفت، درخشید ولی در طول سال‌ها از او اثری منتشر نشد و حالا او دومین مجموعه ‌داستانش را با ۹ داستان برای چاپ و انتشار آماده کرده است.

وی درباره این مجموعه می‌گوید: داستان‌های این مجموعه از نظر حال ‌وهوا شبیه همان مجموعه قبلی من هستند، با این تفاوت که این‌بار وسواس بیشتری به خرج داده‌ام. شخصیت‌های این مجموعه کمتر هستند و بیشتر داستان‌ها حول‌وحوش مرگ می‌گذرند. عنوان همه‌ داستان‌های مجموعه کوتاه و دو کلمه‌ای هستند، جز همان داستانی که عنوانش روی مجموعه آمده است.

در این مجموعه داستان‌هایی همچون «وداع با ماه»، «عصای پدربزرگ»، «دختر حمیدآقا»، «اتاق من»، «پدر امیر»،«خواهر آیدین»، «پیراهن داوود» و... آمده است.

در داستان «وداع با ماه» می‌خوانیم: «اگر به ماه نگاه نمی‌کردم، نمی‌افتادم این‌جا. چه چاهی هم کنده‌اند توی دشت. داشتم با ماه وداع می‌کردم. شب چندم بود؟ درست نمی‌دانم شاید هفت و هشت، نمی‌دانم. پایم شکسته شاید، آه، آه نمی‌توانم تکانش بدهم. افتادنی کله‌ام خورده به جایی، بی‌هوش شده‌ام. ولی ماه را باید نگاه می‌کردم. فقط می‌خواستم با ماه وداع کنم.»

مجموعه ‌داستان «خدا مادر زیبایت را بیامرزد» به ‌زودی برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد می‌رود.

کد خبر 1472553

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha