مدیران و مسئولانی که دم از مبارزه با بازیکن سالاری می زنند و هدایت باشگاههای مردمی با سردر فرهنگی - ورزشی را برعهده دارند حالا که پای یک بازی مهم پیش آمده که نتیجهاش در حفظ یا از دست دادن صندلی مدیریتشان تاثیرگذار است، در تصمیم گیریهایی عجیب و البته قابل پیش بینی یک بازیکن را که بدترین توهینها را به کادر فنی و مدیریت باشگاه کرده تنها یک جلسه محروم می کنند و یک بازیکن را که اقدامی زننده انجام داده و خودشان محرومش کردهاند را به خاطر این بازی به راحتی برمی گردانند.
هر چند بپذیریم مجتبی جباری و محمد نصرتی بتوانند مستقیما در نتیجه دیدار روز جمعه استقلال و پرسپولیس تاثیر مثبت بگذارند و از جمله مردان کلیدی تیمشان باشند، آیا این تصمیم گیریهای خلق الساعه و ملاحظه کارانه توهین به مخاطبان فوتبال که همه مسائل را به خوبی تحلیل و درک می کنند، نیست؟ آیا این تصمیمات احساسی دردی بر دردهای این فوتبال بیمار نمی افزاید و ریشه بازیکن سالاری را محکمتر و مخربتر از قبل نمی کند؟ آیا دیگر می توان دهان بازیکن کلیدی را برای زدن هر حرفی در مصاحبههایش بست و البته دستان آن دیگری را؟!
پس از آنکه مسئولان باشگاه استقلال در حکمی عجیب تنها یک جلسه محرومیت برای مجتبی جباری در نظر گرفتند تا او به بازی با پرسپولیس برسد و البته با یک عذرخواهی همه توهینهای او به سرمربی و مجموعه باشگاه فراموش شد و او دست در جیب روی سرمربی را بوسید و بازگشت، پرسپولیسیها هم برای رساندن محمد نصرتی به بازی روز جمعه با استقلال سر از پا نمی شناسند و حالا که رئیس کمیته انضباطی چراغ سبزی نشان داده همه حرفهای تندشان پس از اقدام نصرتی را فراموش کردهاند و حاضر شدهاند همه آن حرفها و البته حکمی که خودشان صادر کردهاند را زیر پا بگذارند و این بازیکن را که معلوم نیست چقدر در بازی با استقلال تاثیرگذار باشد را به تمرینات بازگردانند.
محمد رویانیان که در مصاحبههایش تاکید کرده است حاضر نیست اصول باشگاه را زیر پا بگذارد و نصرتی و البته شیث رضایی را به تیم برگرداند، راه فرار از انتقادات را بازگذاشته و تصمیم گیری نهایی در مورد نصرتی را به علی پروین مدیر فنی این تیم واگذار کرده که او هم با ملاحظه کاری که حالا جزوی از زندگی ورزشیاش شده، اعلام کرده نصرتی به تمرینات بازخواهد گشت و در بازیهای پرسپولیس هم به میدان خواهد رفت.
قطعا مسئولان این دو باشگاه برای تصمیاتی که اتخاذ کردهاند دلایل خاص خودشان را خواهند داشت و البته روشن است که حق را به خودشان خواهند داد و شعارهایی سرمی دهند که نباید بازیکن را کشت و نباید یک جوان را سرخورده کرد اما آیا آنها حاضرند در اتفاق مشابه بعدی پاسخگوی تبعات این تصمیمات خود باشند؟ آیا زمانی که این تصمیمات را می گرفتند به آینده فوتبال ایران و تبعات این تصمیمات فکر کردند؟
به نظر می رسد مدیرانی که بارها و بارها در مصاحبههای ریز و درشت و البته پرتعدادشان دم از مبارزه با بازیکن سالاری و برخورد با رفتارهای غیرحرفهای می زنند، حالا که یک بازی مهم پیش آمده همه اصول و اعتقادات خود و باشگاهشان را زیر پا گذاشته و حاضرند به خاطر یک بازی به رای و نظر خودشان هم بی احترامی کنند. چه برسد به مخاطبانی که از این تصمیمات و اظهارنظرهای آنها سرگیجه گرفتهاند و نمی دانند باید به کدام حرف آنها اعتماد کنند!
نظر شما