به گزارش خبرنگار مهر، محرم پارچه کبود خود را بر چهره آبی آسمان پهن کرد و دوباره چشم ها بارانی و دل ها بی قرار و بی تاب می شود، تن پوش های عزا بر تن و حزن و اندوه در دل ها رنگ خون می گیرد.
عطر محرم در تمام فضای شهر پیچیده با آمدن این ماه سینه ها مالامال از عشق به حسین منتظر ضرب سنگین دست ها هستند و شانه ها چشم انتظار زنجیر، در این ماه اشک های گرم بر گونه ها شیار می زند و از گوشه چشم ها سرازیر خواهند شد و ناخودآگاه شور محرم در میان کوچه پس کوچه های دلمان غوغا می کند.
باز محرم آمد و اشک هایش برای حسین، باز محرم آمد و ناله هایش برای زینب و دلتنگی هایش برای رقیه، باز دلشکستگی برای عباس و ...
دهه اول محرم که می شود بغضی عجیبی بر روی دلهایمان سنگینی می کند این روزها قطرات اشک در چشم موج می زند و انتظار می کشد تا روانه شود بر پهنای تصویر گر گرفته چهره های که منتظر محرم بودند.
اما ای کاش به جای جاری شدن قطره های سرخرنگ اشک از چشم ها و به جای این همه بغض تلنبار شده کمی از صبر زینب می آموختیم که در سخت ترین شرایط محکم ایستادگی کنیم.
و ای کاش به جای این همه بی تابی کمی از استقامت حسین و وفاداری ابوالفضل می آموختیم و ای کاش ذره ای از جوانمردی حسین در وجود ما بود.
این روزها ثانیه ها نای راه رفتن ندارند زیرا قرار است در این روز و شب ها واقعه کربلا را رقم بزنند. عقربه های ساعت با تردید و بغض حرکت می کنند و خوب می دانند که تاسوعا و عاشورا چه بر سر کربلایی ها آورده است. عقربه ها می دانند که حسین و یارانش چه ثانیه هایی را در این صحرای ناجوان مرد پشت سر گذاشته اند.
این روزها خیمه ها در انتظار مشعل های آتش برای گر گرفتن، این روزها دریای فرات در اندوه لبهای عطشان خانواده پیامبر، این روزها فطرت آب برای شرمنده شدن، خوش به حال اشک هایی که بوسه می زند به روی گونه ها و با رود فرات هم دردی می کند.
دل ها محرمی شد
حال و هوای هیات، پیراهن سیاه، روضه حضرت علی اصغر، نوحه امام حسین، رجزهای حضرت عباس همه و همه در این ماه حکایت از محرمی دیگر دارد، محرمی که هر سال با آمدنش رسالتی تازه را با خود به همراه می آورد.
محرم ماهی است که در آن هر فرد دلشکسته ای هزار حرف نگفته را با حسین (ع) در میان می گذارد و ماهی است که دانه های اشک حرمتی محرمی پیدا می کنند.
در این ماه نذری ها و اطعام ها نیز نجوای بخشش و حاجت سر می دهند و سفره ها پهن و دل ها محرمی می شود.
دوباره شهر پر می شود از شور حسینی و بازار کاسه های داغ آش، قیمه های نذری و شعله مشهدی رونق می گیرد. در این میان مساجد و تکایا حال و هوای دیگر دارد این مکان ها در ماه محرم بیشتر در تکاپو هستند.
یک دیگ، هزار نیّت
دیگ های بزرگ مسی رویاجاق هایی که با آجر و گل محکم شده قرار می گیرد و هیزم های بزرگ زیر دیگ روشن و شعله ور می شود و از صبح زود همه برای کمک حاضر شده و به بهانه ی نذری دور هم جمع می شوند و شاید تا زمانی که غذا حاضر شود دهها نفر با هم زدن دیگ نیت و یا آرزوهای متفاوتی را در زیر لب زمزمه کنند.
غذایی که در این دیگ ها طبخ می شود در میان عزاداران و دسته های سینه زنی که از کوچه ها عبور می کنند توزیع می شود.
غذای نذری امام حسین (ع) طرفداران زیادی دارد و مردم دسته دسته با قابلمه های کوچک و بزرگ در صف منتظر می ایستند تا از این غذا برای بیماران خود ویا برای تبرک بگیرند.
با آمدن محرم بر شانه های سرتا سر شهر و مناره های مساجد غصه تکیه زده است و ردپای محرم دیر هنگامی است که مسلمان و غیر مسلمان نمی شناسد هر کس از هر دین و آیینی که باشد به نذری های در این ماه و بر آستان مقدس حسین ارادت دارد انگار تمام جهان او را و قیامش را باور دارند.
این روزها همه دلشان هوای خیمه های عزا و نذری های روزهای محرم را کرده است و پسر بچه ها در این ماه هیبت محرم و دیگ های نذری برایشان بسیار بزرگ است.
دختر بچه ها نیز با سر کردن چادر رنگی دم در حیاط برای دیدن دسته های سینه زنی می ایستند و بر بزرگی این روز شگفت زده می شوند.
درست کردن غذای نذری و توزیع آن در میان مردم عزادار در این ماه مرسوم بوده و هر کس یا هر هیئت در توان برگزار کننده های خود غذای نذری را آماده می کند.
در ماه محرم دیگ های بزرگ و کوچکشلهروی اجاق های گازی و یا چوبی می نشینند تا برای پختن غذاهایی که دوستداران امام (ع) نذر کرده اندآماده شود و در میان همه غذاهایی که این روزها تهیه می شود،شله حرف اول را می زند.
در تمام روزهای این ماه و به ویژه دو روز عاشورا و تاسوعا در سر تا سرشهر بوی نذری می پیچد و هیچ کس، حتی آنها هم که در خانه هستند از این برکت بی نصیب نخواهند ماند.
غذای محرم عطر و بوی بهشت را می دهد و من امروز دلتنگ همان کاسههای چینی گلسرخی ام که وقتی از سینی تعارفی همسایه برمیداری دستت را میسوزاند.
محرم که می آید دسته ها و هیئت های عزاداری نیز با شور حال خود و با گذشتن از مسیرهای طولانی با پای پیاده و قدم های خسته به سوی خیمه های عاشقانه حسین (ع) رهسپار می شوند.
آنها در میانه راه در کنار ایستگاه های صلواتی برای لحظه ای توقف می کنند تا جان و روانشان را با خوردن شربت بهشتی سیراب کنند اما بسیاری نیز در این روزها کم تر دست به آشامیدنی می برند و دوست دارند صحنه ای هر چند کوچک از کربلا را در درون خویش مجسم کنند.
دسته ها و هیئت ها با عبور از کوچه ها و محله ها سر بر شانه ی غصه می گذارند و مخلصانه از قهرمان کربلا یاری می خواهند.
شهر سیاه پوش شد
پرچم های سیاه، خیمه های عزا، ایستگاه های صلواتی، نگاه های ملتمس، پیراهن های مشکی، شال های عزا این ها همه نمادهای محرم است همان نمادهایی که هرکدامش نشانه ای برای این ماه است.
محرم فرارسید و کوچه پس کوچه های انتظار رخت سیاه بر تن کردند و پرچم هایی که بر روی آن همان شعر معروف محتشم کاشانی نقش شده "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" بر دیواره های سرد شهر آویزان شد و جانی دوباره یافت.
این روزها یکی علم عزا بر می دارد یکی طبل و سنج و دیگری پرچم های اسطوره کربلا را بر دوش هایش سوار می کند.
با این که در محرم هر سال همه چیز تکرار می شود اما این مراسم هر سال باشکوه تر از سال های قبل آغاز می شود و انگار هر سالی عطر و بوی خاص خود را دارد.
به یاد دارم بزرگی می گفت، حسین و عاشورا هیچگاه تکراری نیستند، درست مانند کتابی که هر چقدر مطالعه کنی بیشتر به محتوا و عمقش پی می بری، یا به مانند شعری زیبا که هر گاه بخوانیش تازه است.
دیر زمانی است که همه حسین را می شناسند و علت قیامش را فهمیده اند اما در کنار تمام این موارد از مظلومیت حسین حرف های زیادی نقل محافل و مجالس مذهبی است.
اما به راستی حسین (ع) در واقعه کربلا مظلوم و ضعیف نبود، این امام بزرگوار و شخصیت برجسته در کربلا آب فرات را بر همه یزیدیان زهر کرد. او در کربلا شور و شعور و حماسه بود.
مردم دلشان هوای چاووشی خوانی کرده است
این روزها بسیاری دلشان هوای همان چاووشی های محرم را کرده و دلشان برای ساده زیستی و از ته دل خواندن ستایشگران حسین (ع) تنگ شده است.
مداحی ها یی که این روزها می شنویم بیشتر شباهت به موسیقی های پاپ دارد و از رسالت اصلی خود دور شده و به نظر می آید این روند نگران کننده است.
مداحی با سبک و سیاق های مدرن و پاپ از بسیاری جهات حتی ممکن است تهاجم فرهنگی و یا دین زدگی را در بین جوانان ایجاد کند.
خواسته یا نا خواسته دل افراد زیادی از نحوه سرایش مدح و یا دریافت وجه های نجومی گرفته و این علامت سوال ذهن بسیاری را درگیر کرده که یک شب عزاداری آن هم برای سرور و سالار شهیدان چرا باید با پاداش ها و مزدهای باورنکردنی تمام شود.
امروز مشهد در عزای سالار شهیدان دریا می شود
امروز شهر با ورود دسته ها و هیئت های مذهبی در عزای سالار شهیدان دریا می شود و کوچه ها به رود وفا تبدیل می شود و ما قطره ای که باید به صخره تاریخ تعظیم کنیم تا آبدیده شویم از خدا بخواهیم ذره ای از شجاعت حسین، صبر زینب و معرفت عباس را توشه راهمان کند، عاشورا کتاب تاریخ مروت و جوانمردی است اگر اهلش هستیم باید ورق بزنیم تا دیر نشده است.
نظر شما