به گزارش خبرنگار مهر، لوک هاردینگ قهرمان مجموعه کتابهای ردّ پا، این بار از موضوع نگرانکنندهای مطلع شده است. یک زندانی بیگناه در انتظار اعدام است. اورتون کوتز که هنوز نوجوان است، به اعدام محکوم شده و چند روز بیشتر تا موعد اجرای حکمش نمانده است.
با وجود مدارک ناامیدکننده که گناهکاری او را ثابت میکنند، لوک از مقامات تقاضا میکند تا در پرونده او بازنگری کنند. اما آنها از لوک میخواهند تا در عوض به پرونده رشوهگیری در انجمن همسریابی رسیدگی کند. لوک و دستیارش مالک در مسابقهای با زمان، تلاش میکنند تا به حقیقت پنهان در ماورای مدارک قانونی پی ببرند.
وقتی معمای قتلی پیش میآید، مسئولان امنیتی شهر بهترین تیم خود را مامور رسیدگی به آن میکنند. بازپرس جنایی 16 ساله، لوک هاردینگ و روبات دستیارش مالک، که مجهز به لیزر و اسکنر است، بهترین گزینهها برای یافتن مدرک و سرنخ در سختترین پروندهها هستند. لوک و مالک با هم از عهده حل هر معمایی برمیآیند.
مالکوم رز، نویسنده مشهور رمانهای جنایی نوجوانان، پیش از اینکه نویسنده شود، استاد شیمی دانشگاه بوده است. او تاکنون 25 رمان جنایی نوشته است که 6 جلد آن در قالب مجموعهای به نام «تعقیب و گریز» منتشر شده است. رز تاکنون جایزه کتاب آنگوس و کتاب سال لانکاشایر را دریافت کرده است. این نویسنده اکنون در شفیلد انگلستان زندگی میکند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
جید، لوک و مالک را در رستورانی در مرکز شهر دربی تنها گذاشت و به آپارتمان سادی کرشاو در طبقه سوم ساختمانی رفت. آن دو خیلی زود باهم ارتباط برقرار کردند، مخصوصا پس از این که سادی اعتراف کرد به موسیقیهای جید گوش میداده و چندتایی از آهنگهای او را ذخیره کرده تا هرگاه تمایل داشت به آنها گوش بدهد. جید هر زمان یکی از علاقهمندان به آهنگهایش را میدید ذوقزده میشد، اما آن روز ترسیده بود و احساس راحتی نمیکرد. او به خواست لوک به دیدن سادی رفته بود تا نقش دوستی محزون و غمزده را بازی کند که در پی کارت شناسایی جدیدی است. یا شاید هم نقشش دستیار بازرس جنایی بود. در هر صورت او، آنجا خودش نبود. یک دوست یا آهنگساز نبود و برای همین احساس خوبی نداشت.
طولی نکشید که سادی فاش کرد میتواند برای جید کارت جدیدی بسازد اما اضافه کرد: به هر حال نمیدونم این کار چه کمکی بهت میکنه. جید پرسید: منظورتون چیه؟ سادی خندید و گفت: دست بردار! امکان نداره تو موسیقی رو به خاطر کسی کنار بذاری. مگه نه؟ تو عاشق موسیقی هستی و قبلا با اون ازدواج کردی نه با یک مرد. جید بیش از این تحمل فریب دادن او را نداشت. دوباره خودش شد و گفت: ببینید، شما به من لطف داشتید و من هم ... - جاسوس یک بازرس جنایی هستی؟ - چیزی تو همین مایهها. این را گفت و در دل آرزو کرد ای کاش هرگز قاتی نقشه لوک نمیشد.
سادی گفت: مساله اینه که اون فقط کارش رو انجام میده و من میدونم که دنبال منه. اما نوعی سرسختی و زیرکی تو چشمهاش دیدم. راهی دور و دراز برای ازدواج کردن با تو در پیش داره. خیلی عاشقانهست. - برای به ثمر رسوندن پروندههاش هم همیشه راههای دور و درازی در پیش داره. - وقتی طعمهای رو به دندون میگیره، نمیذاره رها بشه، درسته؟ - فکر کنم همینطوره....
«گناه» با 264 صفحه، شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 6 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما