دکتر محمد بقایی در مورد جایگاه مولوی در ادبیات ایران زمین به خبرنگارمهر گفت: جلاالدین مولوی بی تردید یکی از درخشانترین اختران تاریخ ادب جهان است که به همین سبب درمیان فارسی زبانان از ارزش والایی برخوردار است. سبک خاص مولانا که از آهنگینترین مفردات و ترکیبات صیقل یافته شکل گرفته سبب شده تا موسیقی ویژهای را پدید آورد. بر همین اساس شعر مولوی نه تنها در حوزه ادبیات بلکه در هنر موسیقی بسیار اثرگذار بوده است، بطوریکه غالب سرودههای او آهنگ متناسب با خود را برای نواختن به همراه خود دارد.
وی افزود: از آنجا که مجموع آثار مولوی در زمینه نظم و نثر از حجم عظیم شکل گرفته که بطور کلی مبتنی بر عواطف انسانی است ازاینرو در قرنی که ارتباطات بشری مبتنی بر ابتداییترین غرایز مادی است توانسته است به ذهن و قلب مردم دردمند رسوخ کند و حضرت مولانا الگویی برای موّدت دلها شود.
این کارشناس زبان و ادبیات فارسی درمورد ویژگیهای آثار مولوی و تأثیر او بر شاعران دیگر هم گفت: مثنوی مولانا که در مجموع 26000بیت را شامل میشود به دلیل آنکه شامل تمثیلات و حکایات قابل تأملی است که خواننده را به حقیقت زندگی سوق میدهد بنابراین طبیعی مینماید که چنین اثری مورد توجه هر انسان واقعی قرار بگیرد. تأثیر گذاری مولانا نه تنها بر شاعران سبک کلاسیک نظیر فخرالدین عراقی و جامی مؤثر بوده است بلکه در شاعران امروزی مانند ابتهاج و همچنین سهراب سپهری سایه انداخته است چنانچه ابتهاج به لحاظ اوزان غزلها و سپهری به سبب توجه به بخشی از مفاهیم و ترکیبات کاملا تحت تأثیر مولانا بودهاند.
این محقق و پژوهشگر ادبی و فلسفی در مورد عقل در نزد مولانا هم گفت: حقیقت این است که مولانا برای کشف حقیقت به عنصر آن بسیار اهمیت میدهد و آموزههای او بدون در نظر گرفتن مفهوم عشق که در اصطلاح شناسی او اساسیترین واژه است غیرممکن است. با این همه مولوی عقل را مانند غزالی، پورسینا، فخرالدین رازی و اصحاب اعتزال عامل اصلی در کشف حقیقت نمیشمرد بلکه عشق و عقل را مکمل هم میداند.
نویسنده: "نیچه، اقبال و مولوی" ادامه داد: او در تبیین این نظر ، تمثیل " نحوی و کشتیبان"را در دفتر اول مثنوی با زیبایی تمام ذکر میکند و یاد آور میشود که عقل جزیی فقط به ظواهر زندگی توجه دارد حال آنکه عشق در اعماق حیات سیر میکند. بنابراین او اندیشه عاری از عشق و به تعبیری علم عاری از اخلاق را بی اعتبار میداند و میگوید: علم را بر تن زنی ماری بود/ علم را برجان زنی یاری بود. بر این اساس او عشق را چراغ راه عقل میداند و هدایت فرد و جامعه را به آن منتصب میدارد.
بقایی در مورد اینکه چگونه میشود چهرههایی مانند مولانا که از مفاخر ملی فرهنگ ایرانی هستند به جهانیان معرفی کرد هم تصریح کرد: فرهنگ ایرانی را میتوان به آسمانی پر ستاره تشبیه کرد که برخی از اختران آن مانند عالیجناب مولوی بسیار منور هستند.چندانکه مورد توجه همه جهانیان قرار گرفتهاند. آنها به همه بشریت تعلق دارند ولی حقیقت این است که هر ستارهای از مکانی سر بر میآورد که به آن اعتبار میبخشد.از اموجی که از شعر مولانا در قالب زبان فارسی ساطع میشود نا گفته پیداست که متعلق به جغرافیای فرهنگی ایران است.
وی یادآورشد: زمانی از پشت دیوار چین تا آسیای کوچک را شامل شده است. بنابراین معرفی این چهرهها به عهده متولیان فرهنگی است ولی شوربختانه در سالهای اخیر سرقت چهرههای فرهنگی و هنری ایران امری عادی شده و به دلیل عدم توجه کافی از سوی متولیان اصلی به گونهای دیگر و خارج از فرهنگ ایرانی معرفی میشود. این عدم دقت و توجه تا به حدی است است که حتی در رسانه ملی مولوی را به جای فارسی رومی میخوانند.
نظر شما