به گزارش خبرنگار مهر، همایش «خورشید در پناه سایه» با موضوع بزرگداشت مولوی، صبح سهشنبه 29 آذر با حضور احمد جلالی نماینده سابق ایران در یونسکو و استاد دانشگاه، رونالد پیچ محقق آلمانی، مهدخت معین دختر زندهیاد محمد معین، قاسم رفعتی، محمود فتوحی، دانشجویان و جمعی از علاقهمندان به ادبیات فارسی، در تالار 17 شهریور دانشگاه تربیت معلم برگزار شد.
جلالی در این برنامه گفت: در سال 2007 که همزمان با هشتصدمین سال میلاد مولانا بود، قطعنامه بزرگداشتی برای این شخصیت بینالمللی در یونسکو تصویب شد و بعد هم مدالی به نام مولانا در یونسکو تصویب کردیم. سندی که در این سازمان تصویب شد، با ذکر 4 بیت از آغاز مثنوی شروع میشود.
وی افزود: عده زیادی در دنیا مولانا را متعلق به خودشان میدانند که مردم ما از این موضوع ناراحت میشوند. در صورتی که نباید ناراحت شویم چون این موضوع خوشحالکننده است. این باعث خوشبختی ما است که کسی از تمدنمان برخاسته که همه مردم دنیا میخواهند بگویند متعلق به آنهاست. ولی مسائل تاریخی باید مشخص و روشن شوند. در این سند ذکر شد که مولانا متعلق به همه مردم دنیاست ولی اشعارش به زبان پارسی سروده شده است و او دارای اشعاری است که انسان را به سوی خداوند رهنمون میکند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بحثهایی درباره اصلیت مولانا وجود دارد. باید اشاره کنیم که او خراسانی است و این به دو معنی است. اول این که مولوی زاده خطه خراسان است و دوم این که عرفانش خراسانی است. میراث عرفان ما دو دسته است. عرفان خوفی به عنوان نوع اول و عرفان ذوقی و عشقی به عنوان گونه دوم. که گونه اول مراتب زهد، پرهیز و خوف از خداست که غزالی نمونه آن است و گونه دوم حاوی محبت، عشق، شادی و پایکوبی معنوی است. وقتی عبارت عرفان خراسان را به کار میبریم، مقصود همان گونه دوم است.
جلالی گفت: بسیاری از عرفا مانند عینالقضات همدانی، خراسانی نیستند ولی عرفانشان خراسانی است. خیلیها هم مانند غزالی خراسانیاند ولی عرفانشان خراسانی نیست. مولانا هم زاده خراسان است و هم عرفانش خراسانی است. او در نوشتههایش آورده که با اراده خداوند از خطه خراسان به کنار مرز روم یعنی تمدن غرب آن موقع آمدم. و دیدم که مردم اینجا سخن موزون، رقص و سماع و شادی را میپسندند. این است که این شیوه را پیش گرفتم.
وی در ادامه گفت: مولانا به ترکی حتی یک غزل ندارد. البته به زبانهای یونانی و ترکی مصرع یا بیتهایی دارد ولی خود مولانا اشاره کرده است که همه اشعارم را به زبان فارسی گفتهام و ذائقه من در این زبان نهفته است. اما درباره آن مساله که مولانا برای کجا و کدام کشور است، اگر از خودش این سوال را بپرسیم، میگوید من یک شیء نیستم. من یک آوا هستم و برای هر کسی هستم که مرا بهتر بشنود. مولانا برای گوش دادن است و بر شنیدن خیلی تاکید دارد. مشکل بزرگی که همه ما امروز داریم؛ همه ما میشنویم ولی نمیشنویم چون داریم تظاهر میکنیم که داریم میشنویم.
این محقق گفت: درون ما همهمه است و سخن شنیده نمیشود. پس از شنیدن است که میتوانید تصویرسازی کنید و به رویت تصویری برسید. این نکته را هم اشاره کنم که هیچ تمدنی در دنیا نمیتواند ادعا کند که خالص است. همه ما بسیاری از موارد را از یکدیگر گرفتهایم.
جلالی در بخش پایانی سخنانش گفت: در ادبیات فارسی کسی را مانند مولانا نداریم که با لغتی که به دستش برسد، غزل بگوید ولی این شخصیت و غزلهایش به قدری بزرگ هستند که به چشم نمیآیند. فکرش را بکنید حافظ با لغت جارو غزل بگوید. کافی است تا این کار را بکند تا غزلش با سر به زمین بخورد ولی مولانا میگوید: داد جارویی به دستم آن نگار.
نظر شما