به گزارش خبرنگار مهر، نشست چالشها و چشماندازهای علوم انسانی و سلسله نشستهای تخصصی دومین کنگره ملی علوم انسانی بعد از امروز چهارشنبه 14 دیماه در تالار ابوریحان بیرونی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
دکتر غلامعلی افروز استاد دانشگاه تهران و دبیر علمی دومین کنگره ملی علوم انسانی به بررسی موضوع علوم انسانی با پایههای علمی یا کلیشههای ذهنی پرداخت و گفت: در علوم انسانی هر قدر بینش ما قوی باشد منزلت و جایگاه علوم انسانی از بیشترین اعتلا در جامعه برخوردار خواهد بود.
وی افزود: هر کجای کشور را بنگرید رهبری آن با علوم انسانی است، در این حوزه برخی نهادها از بیشترین اهمیت برخوردار بوده ولی متاسفانه کمترین توجه به آن شده است. در بسیاری موارد تنها شاهد تغییرات سخت افزاری در علوم انسانی هستیم و این در حالی است که در محتوا کمتر تغییر و تحول صورت گرفته است، باید در نظر داشت رسالت اصلی عالمان علوم انسانی ایجاد تحول در محتوا است.
افروز یادآور شد: یافتههای علوم انسانی در نظام تعلیم و تربیت کشور به کار گرفته نمیشود، تحول در تعلیم و تربیت تحول در کل کشور است، مدرسه باید با معلمان خانواده محور و محله محور باشد. مدرسه باید کانون علمی و فرهنگی پرنشاط محله باشد.
افزوز تصریح کرد: نگاه کلیشهای باعث تخریب علوم انسانی شده است باید دانش مهارت محور و فرهنگ محور و خلاقت محور در نظام آموزشی مورد توجه قرار گیرد، ولی متاسفانه این موضوع در سند چشم انداز مورد ملاحظه قرار نگرفته است.
وی با اشاره به اینکه دو نوع نگاه به علوم انسانی وجود دارد، گفت: یک نگاه به علوم انسانی نگاه اصولی و علمی است و پایههای آن عقلانیت و معنویت است و نگاه دیگر به علوم انسانی نگاهی کلیشهای و سلیقهای است.
وی افزود: هر کسی به نقد علوم انسانی مشغول است بیانصافی است که به مبنای عقلی، فطری و جهانشمول آن توجه نکند.
در ادامه این نشست دکتر فاطمی استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا و هاروارد گفت: عدم دقت به کلیشهها و طرحهای ذهنی در حوزه علوم انسانی میتواند آثار نامطلوب ایجاد کند. خوشبختانه فرهنگ دینی ما به گونهای است که بر ضد کلیشه عمل میکند. بزرگان ما کسانی بودند که توانستند کلیشهها را بازنگری کنند.
وی با اشاره به اینکه در علوم انسانی سه پرسش مطرح است، گفت: یک پرسش، پرسش هستی شناختی است یعنی اینکه علوم انسانی چه وجوهی از هستی را معنادار مییابد. باید در نظر داشت که توجه به مبانی هستی شناختی میتواند خلاف کلیشهها عمل کند.
وی تصریح کرد: پرسش و بعد دوم بعد معرفت شناختی است. در وجوه اسلامی توجه به منابع مختلف معرفت مورد توجه است. بعد سوم نیز موضوع روش تحقیق است. در این خصوص بعضی وقتها برخی افراد چنان به پارادایمهای کمی گرفتار هستند که برای بررسی مسائل کیفی هم از این پارادایم استفاده میکنند این در حالی است که پارادایمهای کمی درصدد کنترل هستند ولی پارادایمهای کیفی در پی فهم و ادراک هستند.
نظر شما