به گزارش خبرنگار مهر، نشست «عصری با محمد بهارلو» برای رونمایی از چاپ دوم رمان «بانوی لیل» و نکوداشت محمد بهارلو نویسنده این اثر، شب گذشته پنجشنبه 15 دی با حضور محمود دولتآبادی، محمدعلی سپانلو، جواد مجابی، محمد جعفری قنواتی، محمود معتقدی، اسدالله امرایی، سعید عقیقی، یحیی ساسانی، سیروس نفیسی، محسن فرجی و علاقهمندان به ادبیات در کتابسرای روشن برگزار شد.
جعفری قنواتی در این برنامه گفت: وقتی «بانوی لیل» برای اولین بار منتشر شد، من آن را خواندم و مطلبی هم در کتاب ماه هنر درباره آن منتشر شد. در آن مقاله، روی عناصر دریا و رسومات محلی تاکید کردم. بار دوم هم که به تازگی منتشر شد، آن را خواندم و مطلبی درباره آن با موضوع از خودبیگانگی نوشتم. وقتی اثری یک مساله خصوصی و کوچک را عمومی میکند و توسعهاش میدهد، ماندگار میشود.
وی افزود: حالا سئوال این است که مساله خاص چگونه به یک موضوع عام تبدیل شود تا خواندنش جذابیت داشته باشد. در «بانوی لیل» به بسیاری از مسائل فرهنگ جنوب برمیخوریم که همه آنها، داستان را از یک داستان پلیسی صرف که فقط باید به دنبال سرنخ باشد، جدا کرده و باعث جذابتر و جاندارتر شدن آن میشود.
این محقق فرهنگ عامه گفت: بر اساس تقسیمات ادبیات عامه و ادبیات شفاهی، اگر این مسائل و عوامل فرهنگ جنوب را از داستان بیرون بکشید، اختلال به وجود میآید. یکی از نمونههای موجود در کار، طب عامه است. یا مثلاً باورهای عامیانه در این کار بسیار دیده میشود. جا دارد در این جا اشاره کنیم که ارتباط نویسندگان امروز ما با موضوعات فولکلوریکشان خوب نیست و با پیشداوریهایی که دارند، نمیتوانند هیچ چیز در آن ببینند و از موضوعات و مسائل عامه استفاده کنند.
جعفری قنواتی گفت: مثلاً در داستانهای امروز میخوانیم که کودکی نیمه شب در خانه بیمار میشود، اما نویسنده سریع موضوع را به دکتر و درمانگاه میکشد، ولی اگر دقت کرده باشید، مردم ما ابتدا گل گاوزبان یا داروهایی جوشاندنی برای بیمار آماده میکنند و به او میدهند. نویسندهها به همین دلیل که با این موضوعات آشنایی ندارند، از آنها در داستانشان استفاده نمیکنند. ما در فرهنگ کشورمان بیش از 300 خرده فرهنگ فولکلوریک داریم یا مثلا بیش از 150 نوع نان در مناطق کشور ما پخت میشود. این مسائل را با تحقیق و طبق آمار میگویم، اما نویسندهای نیست که از این موضوعات در کارش بهره بگیرد.
نویسنده کتاب «روایتهای شفاهی هزار و یک شب» ادامه داد: چنین مواردی در داستانهای بهارلو وجود دارد که آنها را خواندنی میکند. دلیل اینکه ادبیات و داستانهای آمریکای لاتین برای ما جالب و ترجمهشان در کشورمان با استقبال روبرو میشود، داستانی شدن همین مولفههای فرهنگی و بومی خودشان است. اگر نویسندهای بتواند از این مولفهها به خوبی در داستانش استفاده کند، یک داستان جاندار خواهد نوشت.
در ادامه جواد مجابی گفت: من این لحظه را غنیمت میشمرم که به محمد بهارلو ادای احترام کنم و بگویم که دوستیاش برایم محترم و مغتنم بوده است. داستاننویسی او مدرن است و درباره ریشههای عمیق فرهنگی مینویسد. بهارلو نثر پخته و ظریفی دارد و دانش وسیعی از فرهنگ شفاهی دارد که به او در کارش کمک میکند.
این شاعر گفت: بهارلو ترکیبی از نویسنده و منتقد است و همین هم یاریاش میکند تا خلاقانه بنویسد. امروز در نسل ما نویسندگانی داریم که به دلیل فعال نبودن فضای فرهنگ، در انزوا هستند.
در پایان این برنامه هم محمد بهارلو گفت: بدون هیچ فروتنی و شکستهنفسی میگویم که این عباراتی را که دوستان درباره من گفتند، درباره خودم نمیدانم. فکر میکنم این همه سال، این کارها را برای خودم انجام دادهام. من برای دل خودم نوشتهام و اگر انگیزه درونی و قصد راضی کردن خودم نبود، این آثار را تولید نمیکردم. برایم خود سفر و خود نوشتن است که اهمیت دارد.
وی افزود: برایم خود ادبیات و نوشتن اهمیت دارد. حتی چاپ شدن نوشتههایم برایم ارزشی ندارد. اگرچه نویسنده مینویسد تا چاپ شود، ولی امروز فقط برای خود نوشتن مینویسم. یک علت نوشتنم، درست نامیدن اشیاست. ما انسانها گاهی بیشتر از آنکه با یکدیگر سر و کار داشته باشیم، با اشیا سر و کار داریم. اشیا، این و آن نیستند، بلکه برای خود شخصیت دارند. وقتی از لفظ چیز برای اشیا استفاده میکنیم، یعنی داریم چیز مینویسیم و من فقط سعی کردم چیز ننویسم.
نظر شما