سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی بنیانگذار تشکیلات مبارزهگر فدائیان اسلام است که در اعدام انقلابی حسین علاء و احمد کسروی نقش مستقیم داشت.
او در 1303 در محله خانیآباد نو و در خانوادهای از روحانیون به دنیا آمد. پس از درگذشت پدرش زیر نظر عموی خود بزرگ شد. نواب نام خانوادگی مادرش بود که خودش آن را برگزید. سید مجتبی در 7 سالگی وارد دبستان حکیم نظامی شد سپس در مدرسه صنعتی آلمانیها در رشته مکانیک ادامه تحصیل داد، سپس برای کار به آبادان رفت و در شرکت نفت به سوهانکاری مشغول شد. پس از آن به نجف رفته به فراگیری دروس دینی مشغول شد و با علامه عبدالحسین امینی که مشغول نوشتن و جمع آوری الغدیر بود آشنا شد. وی فقه و اصول و تفسیر را از استادانی چون علامه عبدالحسین امینی، حاج آقا حسین قمی و آقا شیخ محمد تهرانی آموخت.
در دورهای که در مدرسه آلمانیها مشغول تحصیل بود، در همان مدرسه تظاهراتی بر ضد کشف حجاب به راه انداخت. سخنرانی وی علیه دولت قوامالسلطنه در 17 آذر 1321 در حالی که 18 سال بیش نداشت اولین مبارزه وی علیه حکومت پهلوی محسوب میشود. در پی این سخنرانی و تهییج دانشآموزان دیگر مدارس و همراهی عدهای از مردم ناراضی، تظاهراتی در مقابل مجلس شورای ملی علیه قوام برگزار شد که با مداخله و تیراندازی پلیس دو نفر شهید شدند. این حادثه اثر عمیقی در شخصیت سیدمجتبی گذاشت و او را در راه مبارزه با حکومت پهلوی مصممتر ساخت.
او که در 1322در شرکت نفت آبادان استخدام شده بود به دنبال اغتشاش کارگران درگیری آنان با مسئولان انگلیسی و سخنرانی نواب، تحت تعقیب قرار گرفت و به نجف رفت. او در نجف، یکی از آثار احمد کسروی را که در آن به یکی از امامان معصوم(ع) توهین شده بود مطالعه کرد و چون برخی مراجع نجف کسروی را مرتد دانستند از این رو به ایران بازگشت تا کسروی را از آن کار بازدارد. وی پس از چند جلسه بحث و گفتگو با کسروی وی را عنصری بیدین یافت. در مرحله بعد به کمک حاج سراج انصاری، شیخ قاسم اسلامی، شیخ مهدی شریعتمداری و جمع دیگری از فضلا و نویسندگان تهران "جمعیت مبارزه با بی دینی" را تشکیل داد.
اما این جمعیت باوجود تماسها و مذاکرات متعدد نتوانست کسروی را از دینستیزی و اغفال جوانان بازدارد. به همین دلیل نواب صفوی پس از آنکه در آخرین ملاقات خود با کسروی، توسط او و گروه مسلح همراهش تهدید شد، مصم گردید وی را از میان بردارد. بدین منظور با حکم یکی از مراجع تقلید، قصد اعدام انقلابی کسروی را در 23 اردیبهشت 1324 داشت که وی جان سالم به در برد و نواب دستگیر و زندانی شد. نواب صفوی چندی بعد به درخواست علمای ایران و نجف پس از دو ماه با قید کفالت آزاد شد.
نواب صفوی پس از آزادی از زندان، طی اعلامیهای جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد. وی در این اعلامیه برادری، استقامت و اتحاد را خط کلی جنبش فداییان اسلام؛ رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را هدف اصلی جنبش؛ و شهادت و انتقام و قصاص را روش اصلی مبارزه معرفی میکند.
نخستین اقدام این جمعیت، اجرای اعدام انقلابی احمد کسروی، در20 اسفند 1324در جلوی ساختمان دادگستری تهران بود: سید حسین امامی مخفیانه به محافل کسروی راه یافت و در آنجا او شاهد بود که کسروی به فعالیتهای ضد شیعی خود ادامه میدهد. نواب طوماری تنظیم کرد و خواستار محاکمه کسروی به جرم توهین به مقدسات اسلامی شد. از آنجا که به رای مثبت دادگاه به نفعشان امیدی نداشتند، با حکم یکی از مراجع تقلید تصمیم به کشتن او گرفتند.
نواب صفوی در 27 خرداد 1327 بانی تظاهرات عظیمی علیه دولت عبدالحسین هژیر بود. این تظاهرات به فاصله 4 روز پس از به قدرت رسیدن هژیر به وقوع پیوست. تظاهرکنندگان نمایندگانی را که به هژیر رأی داده بودند، مذمت کردند و خواستار عزل او شدند.
نواب صفوی شهریور 1332 به دعوت سید قطب از رهبران اخوانالمسلمین برای شرکت در "کنگره اسلامی قدس" عازم بیتالمقدس شد. او در آن کنگره سخنان پرشوری ایراد و مسلمانان را به وحدت برای آزادسازی سرزمین فلسطین فراخواند. وی در این سفر از عراق، سوریه و لبنان دیدار کرد و در شهر صور لبنان با سید شرفالدین عاملی ملاقات نمود. در خلال همین سفر بود که نواب صفوی با یاسرعرفات که دانشجو بود ملاقات کرد و او را برای نجات فلسطین و مبارزه با صهیونیستها تحریک و تهییج کرد، به طوری که عرفات در سفری که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به تهران داشت، گفته بود عامل اولیه حرکت وی در این قیام توصیه نواب صفوی بود.
نظر شما