به گزارش خبرگزاری مهر، این روزها مجموعه "شیدایی" به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور و با بازی امیر جعفری، آتنه فقیه نصیری، پرویز پور حسینی، اندیشه فولاوند و.. از شبکه سوم سیما در حال پخش است که با استقبال خوبی از طرف مخاطبان روبرو شده است. این مجموعه شباهتهای به لحاظ فیلمنامه و ساختار با کار قبلی این کارگردان "جراحت" دارد که در ماه رمضان سال گذشته به نمایش درآمد. آن مجموعه هم تجربه مشترک عسگرپور، محمدرضا شفیعی و سعید نعمتالله بود که در "شیدایی" نیز تکرار شد.
در این گفتگو با محمدمهدی عسگرپور کارگردان این مجموعه درباره شکلگیری فیلمنامه، شخصیت پردازیها، انتخاب بازیگران، دغددغههای فیلمساز و... صحبت کردیم.
*خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: شما در دو مجموعه اخیر خود به دغدغههای اجتماعی پرداختهاید که در آنها بنیان خانواده محور اصلی قرار دارد. شخصیتهای مجموعه "شیدایی" افراد روز جامعه هستند که شما به آنها و فضای پیرامونشان پرداختهاید.
به هر حال این دغدغه اصلی هر فیلمسازی است که در تلویزیون فعالیت میکند. زیرا این رسانه مخاطب عامتری دارد.
تحولاتی که زمینهسازی آن توسط شبکهها انجام شده و بخش دیگر در راه است. من فکر میکنم ما به طور کامل با آن مواجه نشدهایم. البته به زودی مواجه خواهیم شد. به طوریکه از نقطهای دیگر نمیتوان کاری کرد. به همین دلیل فکر میکنم باید به موضوعات خانوادگی در تلویزیون پرداخته شود. حتی مسائل تندتر و جدیدتری را در این رسانه مطرح کرد. برخی معتقدند تلخی هم خیلی خوب نیست. البته بیخودی خوش بودن هم درست نیست. ما باید نقطه تعادل را پیدا کنیم.
نباید تلویزیون مانند کشاورزها باشد که مثلاً یک سال تصمیم میگیرند سیبزمینی بکارند و بعد به آن فکر کنند که آیا از این محصول جواب میگیرند یا خیر؟ و بعد سال دیگر به فکر کاشت محصول دیگری باشند. این رسانه باید رنگآمیزیهای مختلفی داشته باشد. ساخت برنامههای خانوادگی که نگاه تندوتیزی به موضوعات منتقد جامعه و خانواده دارد باید در دستور کار مدیران تلویزیون قرار بگیرد.
اگر بخواهیم با بیخودی خوش بودن با این موضوع برخورد کنیم، مطمئن باشید که سریالهای ماهوارهای که اکثرا کیفیت بسیار پایینی هم دارند کار خود را به دلیل رنگ آمیزی و پرداختن به موضوعاتی که ممنوعه هستند و در برخی موارد جذابیت نسبی هم دارند پیش میبرند. به عقیده من این موضوع نتیجه هولناکی خواهد داشت. به طوریکه ما به زودی با جامعهای روبرو میشویم که اساسا نمیتوانیم تعریف درستی از آن ارائه دهیم.
بخشی از این برنامه ها به عقیده من کارکردی ندارد و باعث اتفاقی هم نمیشود. به طور نمونه توصیههای اخلاقی را در آنها میبینیم در صورتی که واقعیتهای بیرونی نشان میدهد کارکردی ندارد و شعارگونه است.
بخشی از این برنامهها هم بر گرفته از یک ایدئولوژی و یا طرح مشخص نیست .یکی از پیامدهای این مدل سفارشی کار کردن در تلویزیون آن این است که سخنی نیست که از دل برآید و بر دل بشیند. به همین دلیل با حجم زیادی از کارها روبرو هستیم اما یک احساس تکلیف بود روی این موضوع کار کنیم. اهمیت بنیان خانواده باید در دستور کار قرار گیرد نه اینکه بیخودی خوش باشیم و با کارهای شیرین روی این موضوع بپردازیم.
*شما در "شیدایی" و "جراحت" مثلثی را تشکیل دادید که اضلاعش شما، سعید نعمتالله نویسنده و محمدرضا شفیعی تهیهکننده بودید. نتیجه این همکاری رسیدن به یک نگاه مشترک است که حاصل آن در دو کار اخیر کاملا مشخص است. پیشنهاد ساخت "شیدایی" چگونه مطرح شد؟
عسگرپور: ما قرار بود کار دیگری را در دفتر شفیعی با فیلمنامهای از معصومه بیات شروع کنیم که به نتیجه نرسید. البته این کار هم میتوانست یک مجموعه ماندگار باشد. وارد پیش تولید هم شدیم و قرار بود برای شبکه دوم سیما ساخته شود. اما به نقطهای رسیدیم که احساس کردم اگر کلید بزنیم حتما اشتباه کردیم.
* چرا؟
عسگرپور: فیلمنامه خود به خود جذاب بود. اما اگر قرار بود ساخته شود تبدیل به چیز دیگری میشد که زمانبر بود و با پیش تولید ما هماهنگی نداشت. ما در آستانه تعطیلی این پروژه بودیم که پیشنهاد دیگری با متنی از نعمتالله مطرح شد که البته تجربه خوبی هم پیش از این با هم داشتیم. وقتی پیش تولید و فیلمبرداری را آغاز کردیم 12 تا 13 قسمت آماده داشتیم و در حال حاضر نیز هر سه، چهار روز یک بار هم یک فیلمنامه دست ما میرسید.
* خیلی از بازیگران "شیدایی" تاکید داشتند که فیلمنامه تقریبا به روز بودهاست؟
عسگرپور: به دلیل اینکه برای نعمتالله هم تجربه جدیدی بود که قصد داشت اینگونه کار را انجام دهد. البته زمانبر بود ولی وقتی فیلمبرداری را آغاز کردیم تقریبا فیلمنامه به روز بود.

* صحبتهایی که با بازیگران مجموعه داشتیم آنها عنوان کردند که از این شکل کار و فیلمنامه به روز راضی هستند. زیرا در واکنشهای لحظهای قرار میگیرند و تجربه جالبی برای آنها است. این اتفاق کمتر در تلویزیون میافتد و عمدتا فیلمسازان در این رسانه کمتر چنین ریسکی میکنند و با متن کامل تصویربرداری را شروع میکنند.
عسگرپور: هستند فیلمسازانی که حتی با سه صفحه کاغذ کار خود را شروع میکنند.
* البته در این مثالهایی از این دست شلختگی و نداشتن فیلمنامه مشخص است. اما در "شیدایی" اگر مخاطب در جریان به روز بودن فیلمنامه نباشد، متوجه چیزی نخواهد شد.
عسگرپور: ما حدودا میدانستیم که میخواهیم چه کاری انجام دهیم. در جریان کلیات بودیم. البته از لحاظ تولیدی شرایط را سخت میکرد. اما تجربه خوبی بود. همانطور که شما عنوان کردید بازیگران هم راضی هستند.
* در "جراحت" شما در کنار خط اصلی داستان، قصههای فرعی هم داشتید. رابطهای که بین افراد بود در کنار خط اصلی حرکت میکرد و حتی به کمک داستان هم میآمد. اما در "شیدایی" یک خط اصلی داستان را جلو میبرد. اضافه کردن قصههای فرعی میتوانست مجموعه را برای مخاطب جذاب تر کند؟
عسگرپور: طبع شخصی من کار کردن روی داستانهایی است که قصههای فرعی داخل خط اصلی زیاد باشد. "گلهای گرمسیری" و "جراحت" هم اینگونه طراحی شده بود. ولی اینبار قصد داشتیم یک خط ساده را بنا بگذاریم و همدیگر را متعهد کردیم که سراغ داستان فرعی نرویم.
این که عنوان میکنم تجربه سختی بود به همین موضوع برمیگردد. از طرف دیگر مدل سختتری برای نویسنده کار بود که داستان را باید اینگونه جلو میبرد. قصد ما پرداختن به احساسات و عواطف در یک قصه در دل یک خانواده بود.
* احساس نمیکنید این ساختار فیلمنامه به کار ضربه وارد کرده باشد. از نتیجه راضی هستید؟
ما متوجه میشویم داستان اصلی درباره دو نفر نیست. بلکه آن دو نفر موتور اصلی داستان ما را راه انداختهاند. این نکته جالب است که بخشی از خلاء را این موضوع پر میکند همان خلاءی که شما عنوان میکنید داستان فرعی ندارد.
ما در "جراحت" هم مانند "شیدایی" به یکدیگر قول دادیم مخاطب را گول نزنیم. به طور مثال در قسمتی داستان را نگه داریم تا بخش بعدی و در قسمت آینده سریال نشان دهیم که آن اتفاقی که مخاطب فکر می کرد نیافتاده است.
* "آنچه خواهید دید" که در پایان هر قسمت، ابتکار جالبی است.
عسگرپور: این کار مشکلی است زیرا باید دست سازندگان مجموعه پر باشد. ما تلاش کردیم در "آنچه خواهید دید" خیلی روشن موضوعات را مطرح کنیم. اگر در این بخش اشتباه کنیم قطعا مخاطب را از دست خواهیم داد.

* یکی از ویژگیهای خوب این مجموعه شخصیتپردازیهای داستان است. شخصیت افسانه و حمید (امیر جعفری) شباهتهایی به هم دارند. هر دو به فکر آینده فرزندانشان هستند. ولی چون از دو طبقه متفاوتند واکنشهای آنها نیز با یکدیگر فرق میکند. به طور مثال افسانه حاضر نمیشود مراسم عروسی طاها را به هم بریزد. اما حمید هر کاری انجام می دهد. ولی شخصیت لیلا به عقیده من خیلی درباره اتفاقات اطرافش واکنش ندارد و خیلی سرد برخورد میکند. درباره حوادث خوب و حتی بد یک واکنش دارد. این از ویژگیهای این شخصیت بود؟
عسگرپور: فکر میکنم این شخصیت در قسمتهای پایانی مقداری متفاوت شد. میخواستیم شخصیت لیلا را خیلی برجسته و یا پیچیده معرفی نکنیم. به هر حال وی جایگاه شغلی خاصی هم دارد. اصرار داشتیم بگوییم لیلا یک فرد معمولی است که در برخورد با این اتفاقات چنین واکنشهایی دارد. شبیه لیلا در جامعه زیاد است. افرادی که ساده هستند و شخصیت روشنی دارند. دورغ نمیگویند و نمیخواهند دورغ هم بشنوند.
توان هر کدام از بازیگران ما در این سریال مشخص است. همین توان باعث شد که ما برگردیم قصههایمان را بر اساس شخصیتها کمرنگ و یا پررنگتر کنیم. این هم ماجرای تولید و پخش است که کمکم در زمان متوجه میشویم که به طور مثال یک بازیگر کشش بیشتری دارد و بخش قابل توجهی از داستان را با محور آن جلو میبریم و بعضی مواقع به نکته عکس میرسیم. نکته مهم این است که شخصیت لیلا معمولی و قابل فهم باشد و اطرافمان از اینگونه افراد ببینیم.
* این بازیگران انتخابهای اول شما هستند. این دومین همکاری شما با آتنه فقیه نصیری است.
عسگرپور: در این کار بعضی از بازیگران انتخاب اول ما نبودند. مثل خیلی کارهای دیگر یک فرایندی را طی کردیم. خیلی از آنها را من درابتدا ندیدم. دستیارم آنها را انتخاب می کرد و من در مرحله بعدی از بین تعدادی که گزینش شده بودند، انتخاب میکردم. درباره آتنه فقیه نصیری اتفاقی افتاد. داستان عاطفه به این اندازه که حالا میبینید پررنگ نبود. اما حضور فقیه نصیری نقش را پررنگتر کرد. این شخصیت حتی باعث شد در قسمتهای پایانی اتفاقات جالبی بیافتد. این بیشتر به دلیل حضور خود ایشان است.
* از ترکیب بازیگران راضی هستید؟
عسگرپور: مجموعا راضی هستم. اما مشکل این است که نمیتوانم بازخوردها را بگیرم. در غیر این صورت شاید بهتر میتوانستم جواب دهم.
* مجموعه "شیدایی" اضطراب و استرسی را به مخاطب وارد میکند و این را از خیلی از مخاطبان شنیدم. فکر نمیکنید این حالت برای مخاطب تلویزیونی که کمتر با چنین داستانهایی روبرو میشود سخت باشد و به نوعی عادت به دیدن چنین لحظاتی ندارد. این موضوع کاملا آگاهانه است؟
عسگرپور: اگر آنالیز کنید طراحی این داستان و یا حتی"جراحت" که به عقیده من ساختارهایی شبیه به هم دارند به نظرمیآید در اجزا اتفاقهای خاصی نمیافتد. دیالوگهایی است که بین افراد برقرار میشود و لحظات و واکنشهایی است که بین شخصیتها شکل می گیرد. ما قصد داشتیم التهاب را کمی بالاتر ببریم که بیننده را به فکر وادار کنیم تا قصه را رها نکند. البته این کار سخت است و به تجارب شخصی آدم ها بر می گردد.
تصور شخصی من این نبود که مخاطب را عصبی کنم ولی میخواستم آنها را درگیر قصه کنم تا خودشان را در بطن داستان ببینند. به طوریکه احساس کنند در کنار گوششان این اتفاق میافتد. به نظر من این بهترین حالتی است که ما ایجاد کردیم.
*چرا دیگر به سراغ ساخت فیلم سینمایی نمیروید؟ حتی فیلم "هفت و پنج دقیقه" آخرین ساخته شما بعد از چند سال هنوز اکران نشده است؟ شرایط فعلی سینما را مناسب نمیبینید؟
عسگرپور: من که به محض اینکه به طرح یا فکر خوبی برسم این کار را انجام میدهم. در وهله اول شاید به شرایط موجود بر میگردد این موضوع را نفی نمیکنم. به هر حال ساخت فیلم در کشور ما به دلخوشی نیاز دارد. امیدوارم حال خوبی پیدا کنم تا بتوانم فیلم سینمایی بسازم. دو سالی است به این موضوع فکر میکنم اما این بین یک کار تلویزیونی پیدا میشود که در برخی موارد جذابیت یک سریال بیشتر از فیلمی میشود که در حال حاضر حال خوبی هم درباره آن ندارم.
نظر شما