اين حق طبيعي مهندس محسن مهرعليزاده است واينكه وي با چه هدف ونيتي وارد اين عرصه شده يا مي خواهد وارد شود مربوط به بحث ما نمي شود. اين نكته نيزكه با توجه به شرايط موجود وحضوركانديداها وشخصيتهاي مطرح سياسي وبا سابقه ، براي وي چقدرشانس موفقيت درعرصه انتخابات متصوراست ، نيزخارج ازموضوع اين يادداشت است.
اما قدرمسلم فردي مثل مهرعليزاده كه مشتاقانه وبي صبرانه آماده حضوردرانتخابات رياست جمهوري است ، بايد پيشينه و عملكرد مديريتي خود درحال حاضر وگذشته را مد نظرقراردهد تا با اتكاء اين عملكردها وپتانسيلهاي موجود خود درصد شانس خود را بسنجد. قصد بررسي وارزيابي مديريت وسمتهاي قبلي مهرعليزاده را نداريم وتنها به بررسي مديريت وي درورزش بسنده مي كنيم تا ببينيم كه رييس سازمان تربيت بدني درزمان مديريت خود دريكي ازبخشهاي مديريتي كشورچه عملكردي ازخود برجاي گذاشته است.
دربخش فني ورزش به دليل اينكه وي شناختي ازورزش نداشت وندارد، نمي توان پرونده وي را مثبت يا منفي ارزيابي كرد، چرا كه ورزش به سبك وسياق گذشته درزمان وي نيزادامه مسيرداده وبا همه پستي وبلنديهايي كه داشته تا به اينجا رسيده است. اما دربخش مديريت و مديريت كلان و توجه به زيرساختها مي توان مهرعليزاده را نقد كرد.
مهندس مهرعليزاده با شعارورزش براي همه وتحولگرايي اساسي درورزش وارد اين ميدان شد وباربزرگي را كه سالها روي دوش دولت مانده بود، اين باربا عنوان " طرح جامع ورزش كشور" مطرح كرد كه مي بايست به سرمنزل مقصود مي رساند.
وي به دليل اينكه شناختي ازبافت ديروز، امروز وفرداي ورزش نداشت، تقريبا نيمي ازفكروزمان كاري خود را روي همين موضوع متمركزكرد تا آنچه را كه به وي واگذاركرده بودند را به سرانجام برساند.
طرح جامع به انجام رسيد وازنگاه رييس سازمان تربيت بدني اين طرح كه جامع وكامل بود، دودستي تقديم دولت شد ومهمترين و بارزترين نقطه كاري مديريت وي دردستگاه ورزش به ثبت رسيد. حال بماند كه به اعتقاد بسياري ازاهالي فن طرح جامع يك طرح سرهم بندي بود كه دردي ازورزش دوا نخواهد كرد، اما بهر حال ازنگاه مديريت ورزش اين هم نقطه عطفي مي تواند درعرصه ورزش كشورباشد، مشروط برآنكه به مرحله اجرا درآيد.
دربعد تشكيلاتي سازمان تربيت بدني نيزوبه استناد تغييروتحولاتي كه درمدت زمان رياست وي درسازمان صورت گرفته به اينجا مي رسيم كه سازمان ورزش ازوجود نخبه ها وآدمهاي اهل فن وورزش خالي شده ومشاوران ومعاونين وي اغلب ياغير ورزشي هستند ويا اگرهم ورزشي هستند ازمديران كارآمد ورزش نيستند.
بازتا زماني كه كفاشيان ودكترقراخانلودرمعاونتهاي سازمان حضورداشتند تا حدي تفكرات حاكم برسازمان تربيت بدني ورزشي بود، چرا كه اين دوبه رغم اينكه ازمديران درجه اول وكارآمد ورزش نيستند، اما بهرحال مديراني ازجنس بوده وهستند. اما از زماني كه كفاشيان وقراخانلو ازسازمان تربيت بدني به كميته ملي المپيك نقل مكان كردند سازمان تربيت بدني كاملا به يك تشكيلات اداري غيرورزشي تبديل شده است.
ازطرفي به تعبير وتحولاتي كه راس فدراسيونهاي ورزشي بوجود آمده توجه كنيد تا ببينيد كه بسياري ازروسايي كه درزمان رياست مهرعليزاده به رياست فدراسيون رسيده اند، افرادي غيرورزشي هستند كه براثرايجاد روابطي خاص به اين سمت دست يافته اند.
نه اينكه مديريتهاي توانمند وكارآمد وتلاش روساي غيرورزشي فدراسيونها كه جزومديران كارآمد بودند، را زيرسوال ببريم، ولي كمترمي توان دربين آنها چنين افرادي را پيدا كرد.
با مواردي كه گفتيم آيا مي توان به مهرعليزاده دردوره رياستش به سازمان تربيت بدني نمره مثبت داد؟ مهرعليزاده كه كارنامه نه چندان موفقي دربخشي ازاموراجرايي كشورنداشته، چگونه قادرخواهد بود باربزرگ مسووليت يك كشوررا بردوش بگيرد؟
نكته قابل ذكردرادامه اين مطلب بحث جايگاهي است كه مهرعليزاده دارد و اميدواريم ازابزاروامكانات ونيروها وموقعيتهاي اين جايگاه براي انتخابات رياست جمهوري استفاده نكند، هرچند كه همين امروزنيزتعدادي ازمديران ومشاوران وي درسازمان تربيت بدني ديگر فكروذكرشان ورزش نيست وبه فكرحضورموفق مهندس مهرعليزاده درانتخابات آتي رياست جمهوري هستند.
* رضا فيض آبادي
نظر شما