به گزارش خبرنگار مهر، آقای پیکانی که به تشخیص پزشک معالجش بر اثر عارضه ای ویروسی همانند تبخال ویروسی به تشخیص به کما رفته بود، اکنون پس از گذشت 9 سال از کما با پرستاری بدون چشمداشت همسرش، طی 2 ماه اخیر هوشیاری نسبی خود را بهدست آورده است.
زن و شوهری که تنها 18 سال از زندگی مشترکشان می گذرد حکایتی عجیب و عاشقانه از زندگی دارند زندگی که عشق و محبت و وفاداری در آن موج می زند و توران کاظمی قهرمان این زندگی است.
این روزها و در فرایند زندگی بشری هر روز با رجوع به صفحات روزنامه ها و راهرو دادگاهها شاهد پرونده های هستیم که در آن یک طرف زن یا مردی خیانتی در حق دیگری مرتکب شده است و پرونده های بی شماری که در دادگاههای خانواده یا حتی دادگاههای جنایی مطرح است گواه این موضوع تلخ است. ولی در این دنیایی که زندگی ماشینی قلبها را از محبت خالی کرده و برخی ها عشق و دوست داشتن و وفاداری را حماقت می پندارند زنی در نقطه ای از ایران اسلامی جلوه ای از عشق و وفاداری را به نمایش گذاشت.
توران عباسآبادی، متولد 1348 در ابهر، زنی است که 9 سال زندگی مشترک در کنار همسرش را تجربه کرده و 9 سال نیز در کنار همسری که در کما بوده پرستاری وی را برعهده داشته است و هنوز به رغم 9 سال پرستاری شبانه روزی با دلگرمی تاکید می کند "تا همسرم سلامتی کامل خود را به دست بیاورد از او پرستاری خواهم کرد".
توران عباس آبادی قهرمان زندگی است که 9 سال در برزخ آن سوخت و ساخت و به کورسوی امیدی دو فرزندش را بزرگ کرد و امروز سربلند از امتحانی است که خداوند در تقدیرش قرار داده بود به آینده ای روشن و افتخارآمیز می نگرد.
توران عباسآبادی در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: همسرم از ابتدای سال 82 و به دلیل عارضه ویروسی که پزشکان گفتند چیزی شبیه یک تبخال مغزی است به کما رفت و بعد از 2 ماه بستری بودن در بیمارستان وقتی پزشکان گفتند امیدی به بهبود وی نیست. او را برای مراقبت به خانه آوردم و با عشق از او مراقبت و پرستاری کردم.
وی یادآور شد: وقتی همسرم به کما رفت دخترم 9 ساله بود و الان در مقطع پیشدانشگاهی و پسرم در مقطع اول دبیرستان تحصیل میکنند و الان خیلی خوشحالم که همسرم هوشیاری نسبی خود را به دست آورده است. هر چند نمیتواند چشمهایش را باز کند، یا حتی حرفی بزند، ولی همین قدر که صدای ما را میشنود، واکنش نشان میدهد و تا حدودی سمت راست بدن خود را حرکت میدهد، جای خوشحالی است.
توران عباسآبادی در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: همسرم از ابتدای سال 82 و به دلیل عارضه ویروسی که پزشکان گفتند چیزی شبیه یک تبخال مغزی است به کما رفت و بعد از 2 ماه بستری بودن در بیمارستان وقتی پزشکان گفتند امیدی به بهبود وی نیست. او را برای مراقبت به خانه آوردم و با عشق از او مراقبت و پرستاری کردم.
وی یادآور شد: وقتی همسرم به کما رفت دخترم 9 ساله بود و الان در مقطع پیشدانشگاهی و پسرم در مقطع اول دبیرستان تحصیل میکنند و الان خیلی خوشحالم که همسرم هوشیاری نسبی خود را به دست آورده است. هر چند نمیتواند چشمهایش را باز کند، یا حتی حرفی بزند، ولی همین قدر که صدای ما را میشنود، واکنش نشان میدهد و تا حدودی سمت راست بدن خود را حرکت میدهد، جای خوشحالی است.
عباسآبادی ادامه داد: هیچ ارگانی حتی کمیته امداد امامخمینی (ره) و بهزیستی از ما حمایتی نکردند با این عنوان که ما بیمه تأمین اجتماعی داریم. در حالیکه حقوق از کارافتادگی همسرم خرج مراقبت از وی میشد و طی این مدت صورت خود و بچههایم را با سیلی سرخ میکردم.
وی با اشاره به هزینه بالای مداوای همسرش گفت: امکان استفاده ویزیت از پزشکان متخصص در شهرهای بزرگ را ندارم، در صورتی که اگر از امکانات پزشکی بهتری استفاه کنم، شاید حال همسرم بهتر شود.
عباسآبادی، اولین تجربه غذا خوردن همسرش بعد از 9 سال را بسیار لذتبخش عنوان کرد و گفت: از ابتدای آذرماه سرم را از دهان همسرم خارج کردیم و کمکم شروع به غذا خوردن نمود که اوایل دهانش زخم شد، ولی بعد از مدتی با خوراندن غذای نرم و مایعات کمکم به خوردن غذا عادت کرد، حتی خود وی نیز از غذا خوردن دچار هیجان و لذت شده بود.
عباسآبادی، اولین تجربه غذا خوردن همسرش بعد از 9 سال را بسیار لذتبخش عنوان کرد و گفت: از ابتدای آذرماه سرم را از دهان همسرم خارج کردیم و کمکم شروع به غذا خوردن نمود که اوایل دهانش زخم شد، ولی بعد از مدتی با خوراندن غذای نرم و مایعات کمکم به خوردن غذا عادت کرد، حتی خود وی نیز از غذا خوردن دچار هیجان و لذت شده بود.
عباس آبادی در ادامه گفت: دوست دارم همه زنها مراقب سلامتی اعضای خانوادهشان باشند و خدا را به خاطر سلامتی شاکر باشند و من فکر میکنم شاید اگر عشق در همه زندگیها بود و اندکی صبر و گذشت، دیگر شاهد هیچ طلاقی در جامعه و فروپاشی کانونی که با عشق آغاز شد، نمیبودیم.
قصه زندگی و ایثار خانم عباس آبادی هرچند قصه درد و رنج است ولی سرانجامی شادی بخش را رقم زد و این رنج شیرین و افتخارآمیز است و باید همه زنان و مردان ان را الگو قرار دهند.
این همه ایثار و گذشت خانم عباس آبادی در حالیست که برخی زندگیها امروز تنها سر مسائلی پیش پا افتاده نابوده می شوند، زوج های جوانی که خودخواهی و عدم قبول واقعیت ها موجب از هم گسیختگی در کانون خانواده ها می شود.
فرهنگ اسلامی و ایرانی حاکم بر جامعه ایران همواره در قاموس خود زندگی ها را به عنوان الگو قرار داده که همسران وفادار جانبازان هشت سال دفاع مقدس نمونه واقعی از اسوه های صبر و پایدار و وفاداری هستند ولی امروز تنها و تنها در حد نام به آنها اکتفا می کنیم.
آمار ثبت احوال در مورد طلاق نشان می دهد که در شش ماهه امسال تعداد 69 هزار و 201 واقعه طلاق به ثبت رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل 5.4 درصــد افـزایش داشته است.
در این مدت بیشترین طلاق ثبت شده مردان در گروه سنی 29-25 ساله با رقم 18 هزار 761 واقعه بوده و همچنین بیشترین طلاق ثبت شده زنان در گروه سنی 29-25 ساله با تعداد 17 هزار و 201 واقعه بوده است.
بی شک اندکی تحمل همدیگر و فارغ شدن از برخی فرایندهای غیرضروری و الگو قرار دادن زندگهیای موفق می تواند آمار طلاق را در یاران کاهش دهد.
..............................
گزارش: رحیم مقدمی
عکس: مرتضی الیاسی
بی شک اندکی تحمل همدیگر و فارغ شدن از برخی فرایندهای غیرضروری و الگو قرار دادن زندگهیای موفق می تواند آمار طلاق را در یاران کاهش دهد.
..............................
گزارش: رحیم مقدمی
عکس: مرتضی الیاسی
نظر شما