به گزارش خبرنگار مهر، از گوشه و کنار این کشور، محبان و عزاداران ضامن آهو راهی مشهد مقدس شده و برای عرض تسلیت سر بر آستان نورانی امام هشتم نهاده اند.
شنیده ها حکایت از این دارد که حتی از کشورهای دیگر عاشقان و شیفتگان علی ابن موسی الرضا (ع) خود را به مشهد رسانده، تا تمام قد در برابر علم و حلم این امام همام عرض ارادت و احترام کنند.
آری آخر صفر، سالروز شهادت ولی نعمت ایرانیان حضرت امام رضا (ع) است و ما چون پرستویی که آشیان گم کرده است به دامان حضرتش پناه آورده ایم.
آقا جان، هر بار که از فراز و نشیب دنیا به تنگ می آییم و یا از غم غصه ها دلمان سنگین می شود، هوای حرم می کنیم و با تمام بار گناه و دلتنگیمان به سوی تو می شتابیم.
یا سلطان، یا علی ابن موسی الرضا (ع) دست به دامان توییم و امروز دیده هایمان گریان شهادت مظلومانه تو است، شهادتی که در غربت، با نگاه آخر شما به فرزند دلبند و شیرین ترین ثمره زندگی اتان حضرت جواد (ع) رقم خورد.
حضرت امام رضا (ع) هشتمین پیشوای شیعیان، فرزند حضرت امام کاظم (ع) و نجمه خاتون است.
حضرت رضا (ع) در یازدهم ذیقعدﺓ الحرام سال 148 هجری، در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که "هنگامیکه به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمیکردم و وقتی به خواب میرفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر " لاالهالاالله " را از شکم خود میشنیدم، اما چون بیدار میشدم دیگر صدایی به گوش نمیرسید.
هنگامیکه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان میداد؛گویی چیزی میگفت.
اسم مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان " رضا " به معنای "خشنودی" است.
امام محمد تقی (ع)، امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را این گونه نقل میفرمایند: " خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان، رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بودهاند و ایشان را برای امامت پسندیدهاند و همین طور، دوستان و نزدیکان و دشمنان از ایشان راضی و خشنود بودند."
عالم آل محمد مشهورترین لقب امام رضا (ع) است
یکی از القاب مشهور حضرت "عالم آل محمد " است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان میباشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی بیرون آمد، دلیل کوچکی بر این سخن است.
این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم، یکی از دلایل امامت ایشان بوده و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن میشود که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد.
پس از مرگ هارون، فرزندش مامون با برادر خود امین به مخالفت برخاست و سرانجام او را کشت و خود بر اریکه خلافت تکیه زد. پس از مرگ امین، آشفتگی اوضاع کشور سبب شد از هر گوشه و کناری، گروهی قیام کنند. مامون برای آرامکردن اوضاع، چارهای ندید جز اینکه از نفوذ معنوی حضرت رضا (ع) استفاده کند.
مامون امام را به مقرّ حکومتش مرو دعوت کرد. امام چندین بار از رفتن به مرو عذر خواست ولی مامون نپذیرفت. لذا پس از وداع با قبر مطهّر جدشان، رسول الله و اهل بیت خود به طرف مکه حرکت کرد و پس از وداع با خانه خدا به طرف خراسان رهسپار شد.
از حضرت رضا (ع) در راه مکه به خراسان مخصوصاً در شهر نیشابور معجزات بسیاری دیده شد و سخنان آموزنده ای در تاریخ به ثبت رسید که از مهمترین آنها حدیث معروف" سلسله الذهب" است که در نیشابور ایراد فرمود.
مأمورین مأمون، امام رضا (ع) را از نیشابور به طرف طوس حرکت دادند و از نواحی ده سرخ و رباط سعد گذشتند و به سناباد وارد کردند.
حضرت در سناباد جای قبر مطهّر خود را نشان دادند و پس از اقامتی کوتاه از سرخس به مرو، مقر حکومت مأمون رفتند.
قبول ولایت و امامت شرط پذیرش توحید است.
قبول ولایت و امامت شرط پذیرش توحید است.
در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف میفرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه میشد. از جمله هنگامی که امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند.
مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی، به همراه گروههای بی شماری از طالبان علم و اهل حدیث، مهار مرکب را گرفته و عرضه داشتند: "ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند میدهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان، پیامبر خدا، برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد."
امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن شد. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که برخی از شدت شوق می گریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه میزدند.
ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم میخواستند که سکوت کرده تا حدیثی از آن حضرت بشنوند. تا اینکه پس از مدتی مردم ساکت شدند و حضرت حدیث ذیل را کلمه به کلمه از قول پدر گرامیشان و از قول اجداد طاهرینشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائیل از سوی حضرت حق املاء فرمودند: " کلمه لاالهالاالله حصار من است پس هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود." سپس امام فرمودند: "اما این شروطی دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم."
این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه لااله الاالله که مقوم اصل توحید در دین بوده، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام است که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت میدانند.
وقتی حضرت رضا (ع) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: " همه بدانند من در آل عباس و آل علی(ع) هیچ کس را بهتر و صاحب حقتر به امر خلافت از علی بن موسی رضا (ع) ندیدم." پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: " تصمیم گرفته ام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم."
حضرت فرمودند: " اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده جایز نیست که به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری که به دیگری تفویض نمایی."
مأمون بر خواسته خود پافشاری کرد و بر امام اصرار ورزید. اما امام فرمودند: "هرگز قبول نخواهم کرد." وقتی مأمون مأیوس شد گفت: " پس ولایت عهدی را قبول کن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید."
مامون برای پذیرش ولایت عهدی امام را تهدید به مرگ کردند
این اصرار مأمون و انکار امام تا دو ماه طول کشید و حضرت قبول نمی فرمودند و میگفتند: " از پدرانم شنیدم، من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و بر من ملائک زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارون الرشید دفن خواهم شد."
اما مأمون بر این امر پافشاری کرد تا آنجا که مخفیانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهدید به مرگ کرد. لذا حضرت فرمودند: " اینک که مجبورم، قبول میکنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم."
مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: "خداوندا! تو میدانی که مرا به اکراه وادار کردند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن. همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی.
خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی."
دوران امامت حضرت رضا (ع) بیست سال بود
مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می توان این مدت را به سه بخش تقسیم کرد. ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان با زمامداری هارون بود، پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین بود و پنج سال آخر امامت آن بزرگوار مصادف با خلافت مامون و تسلط او برقلمرو اسلامی آن روز بود.
مدتی از روزگار زندگانی امام رضا (ع) همزمان با خلافت هارون الرشید بود. در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبتهای اسفبار برای علویان واقع شده است. در آن زمان کوششهای فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (ع) میشد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند.
بعد از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون، ضعف و تزلزل برحکومت سایه افکنده بود و این تزلزل و غرق بودن امین در فساد و تباهی باعث شده بود که او و دستگاه حکومت، از توجه به سوی امام و پیگیری امر ایشان بازمانند. از این رو میتوانیم این دوره را در زندگی امام،دوران آرامش بنامیم.
اما سرانجام مأمون عباسی توانست برادر خود امین را شکست داده و او را به قتل برساند و لباس قدرت را به تن کند و توانسته بود با سرکوب شورشیان فرمان خود را در اطراف و اکناف مملکت اسلامی جاری کند. وی حکومت ایالت عراق را به یکی از عمال خویش واگذار کرده بود و خود در مرو اقامت گزید و فضل بن سهل را که مردی بسیار سیاستمدار بود، وزیر و مشاور خویش قرار داد. سپس مامون برای آرامش شورش های علویان با خدعه داستان ولایتعهدی امام را رقم زد و با اکراه امام را مجبور به پذیرش این امر کرد.
سحرگاه 29 صفر سال 203 هجری قمری شاهد غروب آفتاب عمر امام رضا(ع) بود.
در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخنهای دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخنهایش زهر قرار دهد و اناری یا انگوری را با دستان زهرآلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد.
مأمون، میوه زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام از آن تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ کرد و حضرت به جبر، قدری از آن میوه مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون شد و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (ع) به شهادت رسیدند.
بارگاه این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است
به قدرت و اراده الهی امام جواد (ع) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان، بدن مطهر ایشان را غسل داده و بر آن نماز گذاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن شد و قرنهاست که قبه و بارگاه این امام بزرگوار، مایه برکت و مباهات ایرانیان است.
زیارت امام رضا(ع) از زیارت امام حسین (ع) بالاتر است
در کتاب به سوی محبوب آیت الله بهجت آمده است: زیارت امام رضا ( ع) از زیارت امام حسین (ع) بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین(ع) میروند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا ( ع )میآیند.
در کتاب برگی از دفتر آفتاب از قول ایشان آمده است: در حرم حضرت رضا (ع) چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا (ع) مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی (ع) و حضرت مریم (س)از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا (ع) را زیارت کردند.
و امروز شیعیان در شهادت علی ابن موسی الرضا (ع) بر سر و سینه می زنند و همگام با فرشتگان و ملائک این سلام خاصه حضرت را زمرمه می کنند " اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتضی الامامِ التّقی النّقی و حُجتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِ فَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.
گرد آوری : محمد اسماعیل بخشی سورکی
........................................................................
منابع: بحارالانوار، ج 49 ـ اخبار و آثار حضرت امام رضا علیهالسلام.
کتاب اصول کافی تالیف شیخ کلینی (ره)
به سوی محبوب و برگی از دفتر آفتاب آیت الله بهجت
کتاب منتهی الامال شیخ عباس قمی
........................................................................
........................................................................
منابع: بحارالانوار، ج 49 ـ اخبار و آثار حضرت امام رضا علیهالسلام.
کتاب اصول کافی تالیف شیخ کلینی (ره)
به سوی محبوب و برگی از دفتر آفتاب آیت الله بهجت
کتاب منتهی الامال شیخ عباس قمی
........................................................................
نظر شما