خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: این یادداشت هیچ مقدمهای ندارد و قصد هم ندارد به سراغ حاشیه و مقدمهچینی برای پرداختن به اصل مضوع مورد نظر خود بپردازد. پس از همین جملات آغازین امروز مینویسم، امروز دوم اسفندماه و شانزدهم فوریه روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است. روزی که از سوی سازمان یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انتخاب و به ثبت رسیده است و مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبانها اعلام کرد. اما نکته مهم اینکه این روز در تقویم رسمی ایران حذف شده است و هیچ نامی از آن در لابهلای صفحات تقویم به چشم نمیخورد.
این چند خط تنها برای یادآوری فراموش شدن یکی از بزرگترین داراییهایی است که شاکله فرهنگ و تمدن چندین هزار ساله ما را بر شانههای خود حمل کرده است؛ زبان فارسی که وقتی سخن از آن به میان میآید، در یک جستجوی ساده در موتور جستجو کننده گوگل، بیش از 16 میلیون صفحه برای کاربران جهت خواندن ارائه میشود.
این چند خط را مینویسم که بگویم در کشور ما سالی چند صد نشست ادبی و فرهنگی برای زبان فارسی برگزار میشود، برای اینکه بگویند این زبان چیست و چه اندازه قند و شکر در آن نهفته و صاحبانش چه فیض بزرگی از داشتنش نمیبرند، اینکه بگویند اگر یک فتحه را در یک مصرع از شعر فردوسی ضمه بخوانیم، چه مصیبتها که رخ نمیدهد، اما به یادکرد جهانی از زبان مادری که میرسیم، حتی به اندازه نگارش یک جمله در تقویم هم فراموشکاریم.
نهادهای متولی زبان فارسی در کشورمان اعم از فرهنگستان محترم زبان فارسی در روز جهانی زبان مادری آیا نمیبایست برای صاحبان این زبان بگوید که جز واژهگزینی و واژهسازیهای که گاه مایه انبساط خاطر ستوننویسان طنز جراید است، چه فعالیت عملی دیگری برای این داشته فرهنگی انجام داده است؟
شورای گسترش زبان فارسی چطور؟ برگزاری یک همایش بینالمللی پس از چند سال و ارائه چندین و چند سخنرانی کافی است؟ وزارت محترم علوم، تحقیقات و فنآوری چه؟ یا سازمان فرهنگ و ارتباطات و یا وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی ....
قصه فراموشان ما از آنچه این چند سطر به یادتان میآورد پر برگ و بارتر است. آنچه انجام میدهیم و اذعان به انجام آن نیز داریم، تنها نوعی فعالیتهای جاری و طبق روال است که بودنش لازمه وجودی هر سازمانی است. فعالیتهایی که تنها برای چرخاندن چرخه معیوب فعلی کارکرد دارد و بس.
و آنچه فراموش شده است، یادآوری غرورآمیز قدرت زبانمان به بهانههای مختلف جهانی به جهانیان است.
روز گذشته یکی از نهادهای بینالمللی متولی این موضوع در ایران در پاسخ به ما درباره اینکه برای این روز جهانی که گویا متولی آن باید شما باشید، چه برنامهای دارید، چند پاسخ جالب به ما داد. پاسخ مسئول اول: «باز شما رسانهها به یک موضوعی رسیدید و شروع کردید به گیر دادن؟! این همه مناسبت در کشور ما برگزار نمیشود و آب از آب تکان نمیخورد، این هم روی آنها!»
پاسخ مسئول دوم: «این موضوع در صلاحدید بخش من نیست. به بخش فلان زنگ بزنید» و بخش فلان هم ایضاً همین را گفت.
پاسخ مسئول سوم: برنامههای بینالمللی با توجه به میزان اهمیتشان برای ما مورد برنامهریزی قرار میگیرند. گاهی با نشست، گاهی با همایش و گاهی با سمینار؛ گاهی دبیر کلمان مصاحبه میکند و گاهی هم تنها پیامی میدهیم. در این زمینه که شما گفتید هم پیام دبیرکل در حال ترجمه شدن است و به رسانهها اعلام میشود.
همه این ماجراها را نوشتیم تا ببینیم مرز میان حرف تا آنچه به آن عمل میکنیم چه اندازه است؛ مرز میان آنچه بر زبانهایمان و روی کاغذ آن را مینویسیم و آنچه در مقام اجرا از دست و زبان ما بر میآید. با این روند دور نخواهد بود زمانی که در آن «زبان مادری»، اصالتش و داشتنش برای ما حسرتی عمیق خواهد بود.
نظر شما