به گزارش خبرنگار سياسي مهر ، محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام و كانديداي انتخابات رياست جمهوري در جمع مديران و معاونين داخلي سازمان آموزش و پرورش تهران و روساي مناطق 18 گانه آموزش و پرورش تهران در خصوص برنامه وي براي رفع مشكلات معيشتي و مشكلات صنفي معلمان گفت : تشكلهاي صنفي نقش بسيار مهمي در عرصه هاي مختلف اجتماع دارند و دولت نيز در خصوص تشكلهاي صنفي بايد هدايت كننده و حمايت كننده باشد و تشكلهاي مردمي و صنفي بايد به طور جدي در وزارت آموزش و پرورش و تامين اجتماعي به كار گرفته شوند.
وي با اشاره به اينكه نقش دولت در وظايف اصلي كشور مانند آموزش و پرورش ، تامين اجتماعي و امنيت ملي با ساير وظايف داراي تفاوت است؛ گفت : من به تصدي گري دولت در امور آموزش و پرورش معتقد هستم اما دخالت دولت نبايد مانع بالندگي تشكلهاي صنفي شود .
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام تصريح كرد : تشكل هاي صنفي يكي از موثرترين هشدار دهنده هاي مديريت دولتي هستند بنابراين اگر تشكلهاي صتفي به كار گرفته شوند مي توان بسياري از نارضاتيها قبل از وقوع را از طريق تشكلهاي صنفي فهميد و در برنامه ريزيها دخالت داد .
رضايي با اشاره به اينكه دولت قدرت پوشالي نيست بلكه دولت اقتدار مشروعي است كه بايد با جان و روح مردم مرتبط باشد اظهار داشت : تشكلهاي صنفي كمك فراواني برا ي دولت است و دولت نبايد در برابر اين تشكلها آرايش بگيرد بلكه بايد از آنها در خصوص بهبود عملكرد خود استفاده بهينه نمايد .
وي در خصوص معيشت قشر فرهنگي جامعه گفت : راهي نيست جزء اينكه ابتدا مشكل معيشت معلمين و كاركنان را حل كنيم و همه كساني را كه وارد اين محيط مي شوند بايد به دنيال يك رسالت باشند. معلم ، مدير ، مديرت عالي آموزش و پرورش بايد به دنبال رسالت باشند زيرا همه خدمتگزار مردمند و خدمت بدون رسالت انجام نمي شود پس رسالت و ماموريت براي من تقدم دارد. اما وضع آموزش و پرورش و بي اعتماديهاي كه شكل گرفته است باعث شده است تا اولويت را به حل مسائل معيشتي و در كنار آن بازيابي و اصلاح نظام آموزشي دهيم.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام درپاسخ به سئوالي در خصوص اينكه قرائن نشان مي دهد كه كانديداي اصولگرايان نخواهيد بودآيا اين طور است و تا چه ميزان شانس پيروزي داريد گفت : بزرگترين افتخار من اين است كه كانديداي مردم باشم نه هيچ جناحي.اصولگرايي هميشه مرام من بوده است .
رضايي در خصوص نظرات خود در باره كانددياتوري هاشمي رفسنجاني گفت : من منتقد آقاي هاشمي در خصوص مسائل فرهنگي و اقتصادي هستم البته به دولت خاتمي نيز انتقاداتي دارم اما آقاي هاشمي براي انقلاب زحمات زياد ي كشيدند و وجود ايشان در اداره كشور و تعادل سياسي كشور موثر است و اگر هاشمي نبود يك سري بي تعادليهاي لطمه آور در كشور بوجود مي آمد.
وي افزود : هر كسي حق دارد كانديدا شود و اگر من نظرم را بگويم جنبه سياسي پيدا مي كندو اين درست نيست البته آمدن و يا نيامدن وي تاثيري در تصميم من نخواهد داشت . اگر اصولگرايان خود را از اصولگرايي جدا كنند آن وقت مسئله چيز ديگري است من اصولگرا هستم و اگر جريان به راستگرايي كشيده شود من با آنها نيستم .
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت : من به اصول 4 به علاوه 2 معتقدم و اين اصول اسلام، انقلاب، امام ، رهبري، مردم و ايران هستند در واقع من به اصول چهارگانه دو اصل مردم و ايران را اضافه كرده ام چون معتقدم كه محور اصلي انقلاب مامردم بود و نمي توان مردم و ايران را از اصول انقلاب خارج كرد..
رضايي در خصوص تاثير عوامل فشار درباره برنامه هاي فرهنگي دولت خاتمي گفت : نقد من به دولت آقاي خاتمي از چهارسال دوم شروع مي شود و جدي است البته من نمي گويم كه خاتمي نسبت به امور فرهنگي و توسعه بي توجهي كرد بلكه اعتقاد دارم كه وي ناكام شد و نتوانست ساماندهي توسعه و فرهنگ را به جاي برساند و برنامه اي را اجرا كند.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت : ما از مشروطه تا كنون با اين چالش مواجه هستيم و دليلي كه باعث مي شود كه دموكراسي در ايران پا نگيرد همين بخش است . خاتمي دردوره دوم اعلام كرد حلقه مفقوده ما دموكراسي است . دموكراسي در ايران اين است كه دولتمردان را تا پاي خانه حكومت مي برد و همين كه وارد خانه حكومت شدند درها را مي بندند و ارتباط خود را بامردم ضعيف مي كنندلذا دموكراسي يك روي سكه حلقه مفقوده است .
وي نقد حكومت را مفيد خواند و گفت : با فرافكني نمي توان يك دولت پاسخ گو داشت بايد صادقانه برخورد كرد؛ دولت بايد دولت پاسخ گو باشد ودر قسمتهايي كه داراي عيب و نقصي است آن را بپذريد و اعلام نمايد .در حوادث بي شماري كه در كشور اتفاق افتاد كدام وزير عزل ، كدام وزير بركنارو يا كدام مدير توبيخ شد درست است كه خاتمي در كشور كارهاي بزرگي را انجام داد و با رواج نقد حاكميت ما را از گرفتار شدن در استبداد جدي رهانيد ولي ناكامي هاي هم داشت و مهمترين ناكامي وي ساماندهي توسعه و فرهنگ بود.
رضايي با ارائه سه راهكار براي دولت آينده اظهار داشت : منفعل كردن موانع به جاي درگير شدن با موانع راهكاري مهمي است بايد گفت كه خاتمي در 3 سال اول رياست جمهوريش مانعي نداشت و اگر خاتمي چند كار چشمگير انجام مي داد و با پيشرفتهايي كه بدست مياورد و تنوع انفعال را در كساني كه مي خواستند رودر روي ايشان بايستند ايجاد مي كرد خيلي موفق بود.
وي با اشاره به اينكه خاتمي اميدهاي فراواني را درست كرد اما اين اميدها پيشرفت عملي نداشت گفت : يكي از روشهاي رايج در كشورهاي توسعه يافته دور زدن موانع است نه روياروي با موانع ، چون روبرو شدن هر دو طرف را تضعيف خواهد كرد و امر توسعه را طولاني مي كند بنابراين از دور زدن مي توان ايجاد انفعال كرد و ابتكار عمل را در دست گرفت .
وي راهكار دوم را تعامل خواند و گفت : تعامل بايد قوي باشدو بهترين تعامل بين رهبري و خاتمي بود اما گروههاي سياسي روبروهم آرايش گرفته يودند و هيج تعاملي شكل نگرفته بود بايد گفت درگيري از پايين و چانه زني از بالا سياست درستي است و خاتمي مي توانست بيش ازاين از ظرفيت رهبري استفاده كند .
رضايي راهكار سوم را قاطعيت خواند و گفت : اگر انفعال كردن و تعامل موثر نشود دولت بايد برخورد جدي كند و شان خود را حفظ نمايد و اجازه ندهد كه موقعيت و شان دولت تضعيف شود بلكه بايد اقتدار قوه مجريه حفظ شود .با اين راهبرد سه گانه مي توان يك دولت قوي و تعاملي و روبه جلو داشت و كارشكنيها و موانع سر راه اين دولت قرار نگيرد و موثر نشود .
وي در خصوص اختلافات بين اصولگرايان گفت: اصولگرايان اكنون با دو مسئله مواجه هستند؛ اول حضورو عدم حضور آقاي هاشمي در صحنه است و دوم مسئله تفكرات مختلف در اين حركت است هرتفكري در اين جبهه تمايل به يك نفردارد لذا تمايلات مختلف و گرايشات مختلف روي نامزدهاي مختلف سمت و سو پيدا كرده است.
رضايي گفت : درباره آقاي هاشمي بايد گفت كه آمدن و يا نيامدن وي شوراي هماهنگي را از تصميم گيري قاطع باز داشته است و شورا فكر مي كنند كه حضور هاشمي باعث مي شود كه يك سري از اصولگرايان پشت سر وي قرار گيرند بنابراين اين مي تواند وحدت نظر در شوراي هماهنگي و اصولگرايان را دچار مشكل كند پس ترس از تفرقه و كانديداي مختلف از سوي گرايشات مختلف باعث شده است كه شوراي هماهنگي مردد باشد ولي اگر تعجيل صورت نگيرد به وحدت نظر خواهند رسيد .
وي افزود : براي معرفي كانديداي نهايي در جبهه اصولگرايان بايد به نظر مردم توجه شود تا روشن شود كه نظر سنجيها چه مي گويد دوم اينكه افراد انتخاب شده در ارتباط با اشخاص انتخاب نشوند بلكه با تحقيق و بررسي افكار و برنامه ها انتخاب شوند اگر كساني كه داراي فكر و برنامه اي هستند كه مي تواند در كشور تحولاتي بوجود آورد ديگر آمدن و نيامدن كانديداي خاصي نبايد تاثيري داشته باشد وگرنه اصولگرايي نيست بلكه مصلحت انديشي است.
وي در خصوص اختلافات بين اصلاح طلبان و اصوگرايان گفت : پديده اصولگرايان جديداست و معلوم نيست كه اصلاح طلبان نيز به همين منوال باقي بمانند و من معتقدم كه در چند سال آينده خود چپ به دنبال باز آرايي آرايش سياسي است اما اگر يك كانديدا از اصلاح طلبان و يك كانديدا از سوي اصولگرايان همديگر را به چالش بكشانند اين اختلاف شكل مي گيرد و هنوز اين مسئله نگرفته است.
رضايي در خصوص تفاوت خود و جناح راست گفت : تفاوت من با راست در بحث مردم است من مردم را در حاشيه سياست نمي دانم بلكه مردم را محور سياست مي دانم سياست بايد با حضور مردم شكل گيرد در واقع مردم محوري اعم از مردم سالاري و پاسخ گو كردن دولت است .
وي دومين اختلاف را در روشهادانست و گفت : من به تساهل در جذب و هدايت پس از جذب معتقدم د رواقع من يك اصولگرايي جاذبه دار تبليغ مي كنم چيزي كه در انقلاب و دفاع مقدس وجود داشت .
رضايي سومين اختلاف را تفسيري خواند و اظهار داشت : مهمترين اشكال تفسيري سياست در دوستان راست و چپ اين است كه دين سياسي را با دين اجتماعي تفكيك نمي كنند وقتي از سياست تعريف مي شود سياست را معادل اجتماع مي دانند در حالي كه دين اجتماعي با دين سياسي متفاوت است .و اگر دين اجتماعي از دين سياسي جدا نشود به نام اسلام به استبداد كشيده خواهيم شد .
رضايي در خصوص نتثبت قيمتها و دولت آينده گفت : تثبيت قيمتها يكي از وظايف اقتصاد و دولتها است و امري پذيرفته شده است . قيمتها بايد در حد معقولي رشد داشته باشد و كمتر از آن به ضرر اقتصاد است و بيشتر از آن هم به ضرر اقتصاد است( يعني رشدي در 3 تا 5 درصد) چنين تورمي را اقتصاد براي رشد خود لازم دارد و اگر نداشته باشد رشد اقتصادي با مشكل مواجه خواهد شد .
وي افزود : اگر مجلس در وظايف دولت دخالت كند دولت بي خاصيتي در آينده خواهيم داشت و اگر مجلس به جاي دولت تصميم گيري كند اين امرسر انجامي نخواهد داشت .
نظر شما