علیرضا طبایی در گفتگو با خبرنگار مهر از آنچه بیرمق بودن فضای کنونی شعر در ایران نامید ابراز تاسف کرد و گفت: دنیای شعر در ایران از تکاپو افتاده است و به نظر میرسد، شعر آن حال سابق را ندارد و بیمار است.
وی افزود: اگر نگاهی به فعالیت انجمنهای ادبی و یا بسیاری از نشستهای به عقیده من بیمایه که متاسفانه هر روزه و بلکه هر ساعت در کشور برگزار میشوند بیندازیم، این وضعیت برایمان آشکار میشود.
سراینده مجموعههایی مانند «جوانههای پاییز» و «از نهایت شب» ادامه داد: البته منظور من از شعر، معنای واقعی آن است نه هر نوع هذیان و کلامی که بیمراد و مقصود و هدف، از دهان برخی خارج میشود.
طبایی گفت: متاسفانه فضا و مفهوم برخی از سخنهایی که به نام شعر به خورد مخاطب داده میشود، البته اگر مفهومی هم داشته باشد، یا آنقدر کلیشهای و نخنما شده که به هیچ وجه نمیتوان با آن ارتباط برقرار کرد یا آنقدر بدون ساختار و چارچوب شعری و تنها برای خودنمایی و نشان دادن احتمالی پیوندی با مولفههای زندگی مدرن، سروده شده که باز هم، ذهن مخاطب آن را پس میزند.
وی افزود: گاهی اوقات گفته میشود ما بحران مخاطب دارم. اصلاً با این حرف موافق نیستم؛ واقعاً مخاطب چه چیز را به عنوان شعر برای خواندن و لذت بردن، انتخاب کند.
شاعر مجموعههایی مانند «خورشیدهای آن سوی دیوار» و «شاید گناه از عینک من باشد» ادامه داد: فضای سیاستگذاری حوزه شعر ما و محدودیتهایی هم که در این زمینه وجود دارد، مزید بر علت است؛ وقتی انسان مجال پرواز نداشته باشد و با وجود مشکلاتی مانند گرانی کاغذ و مسائل و بحرانهای مالی ناشران، شاعر چه بسراید؟!
علیرضا طبایی با بیان اینکه «طبیعتاً این فضا مخاطب را دلسرد میکند» گفت: مخاطب گناهی ندارد. شما آثار خوب و متعدد در دسترس او قرار دهید، آن وقت خواهید دید که کتابهای شعر چه فروشی خواهند داشت.
نظر شما